بیایید ببریمتان زیارت امام حسین (ع)
وقایع پیش آماده و خاطراتی از عملیات عاشورا از زبان رزمندان جوانمرد ایران زمین.
وقایع پیش از آغاز درگیری منطقه عملیاتی عاشورا از نظر جوی و آماده بودن جاده ها و راهها که وزمه نقل و انتقالات عادی و بی دغدغه است، طی سه روز پیش از آغاز عملیات به هیچ وجه رضایت بخش نبود. با اشرافی که دیده بانهای عراق روی جاده ها و راههای اصلی داشتند، رفت و آمد به سختی و با رعایت مسا یل امنیت انجام می شد. زمانی که نیروها باید به سرعت اقدامات پشتیبانی و تدارکاتی که ضرورتا به تردد زیاد در منطقه نیاز داشت را انجام می دادند، طوفان شدیدی در منطقه آغاز شد، به طوری که دیده بانهای دشمن توانایی مشاهده تحولات داخل منطقه را نداشتند. برادر باقر قالیباف در این زمینه می گوید: خداوند در تمامی عملیات ها، به ما کمک کرد، ولی در این عملیات، این موضوع برای همگان آشکار شد. دشمن از سه منطقه کاملا روی ما دید داشت (از بین تنگه شینو، از یال تپه شهدا و ارتفاعات فصیل)، یعنی درست روی سه گذرگاهی که اجبارا باید از آن عبور کنیم. از صبح 24/7/1363 طوفان شدیدی در منطقه راه افتاد که طی یک ماه حضور ما بی سابقه بود. هیچ کس صد متر جلوتر را نمی دید و در روز، همه ماشین ها چراغهایشان را روشن کرده بودند، اما به دلیل ندیدن یکدیگر، تصادف می کردند. بچه ها پیشنهاد دادند که همان روز به خط بزنیم. خوشبختانه، طوفان که از ساعت 7 صبح آغاز شده بود، در ساعت 17:30، زمانی که می خواستیم برای عملیات حرکت کنیم، پایان یافت غروب بچه ها در نقطه رهایی شان قرار گرفته بودند، الحمدالله دشمن متوجه چیزی نشد، حتی یک گلوله هم در منطقه شلیک نکرد. لازم بود که نیروها زمان رهایی، وضعیت آرام و راحتی داشته باشند و اذیت نشوند تا در شیارهای صعب العبور جلوی پایشان را ببینند در این زمان، هوا صاف شده بود و نور ستاره ها و ماه شب را روشن کرده بود....".
دشمن پس از مشاهده تغییراتی در منطقه به قریب الوقوع بودن عملیات پی برد و تا آنجا که زمان اجازه می داد، دیوار دفاعی خود را آماده تر کرد، دو گردان کماندویی به اضافه نیروهای احتیاط را به منطقه آورد، بر تعداد تانک های خود در منطقه افزود و برخی از راهکارهای عملیات را مسدود کرد. در شب 24/7/1363، که قرار بود عملیات آغاز شود، دشمن مجددا_ تعداد زیادی نیرو را در منطقه فرورفتگی میمک مستقر کرد و نقل و انتقالاتی را انجام داد که نشان دهنده شتابزدگی او در تقویت خط پدافندی اش بود. گفت و گوهای زیر که عراقی ها با بلندگو پخش می کردند، بیانگر این مطلب بود که دشمن اخبار مهمی از عملیات و زمان هجوم داشته است:
"بیایید، ما منتظر شما هستیم، تسلیم بشوید، بیایید ببریمتان زیارت، بیایید به شما نان و کنسرو بدهیم و...".
برادر حسن اجاقی، فرمانده گردان حنین از تیپ نبی اکرم(ص)، در ارتباط با آخرین وضعیت منطقه قبل از آغاز عملیات به این نکته اشاره کرد در زمان حرکت نیروها به سوی نقطه رهایی، یک نفر از خط پدافندی خودی، تیر هوایی (رسام) شلیک کرد، که به نظرم، نوعی ارسال اطلاعات و اعلان خبر بود. افزون بر این، نکاتی وجود دارد که نشانه اطلاع دشمن و احتمالا وجود عوامل نفوذی در نیروهای خودی است. در این زمان، دشمن نیروهای گشتی اش را در تمامی محورها افزایش و تعداد کمین بیشتری را بر سر راه رزمندگان قرار داده بود. در شب 24/7/63، یکی از فرماندهان تیپ نبی اکرم(ص) زمان چک کردن محور، داخل دیدگاه به شهادت رسید و در ساعت 23:00 نیز، از طریق بی سیم کسب اطلاع شد که عراق به نیروهایش آماده باش داده و تا کید کرده است که ساعت 1:30 بامداد حمله آغاز خواهد شد.
مین گذاری معابر دشمن
بیش از آن که یگان ها به خط بزنند، تعدادی از عناصر تخریبچی تیپ امام رضا(ع) با در اختیار داشتن مین های ابتکاری همراه با گردان های عمل کننده حرکت کردند و زمانی که گردان ها برای درگیری و اجرای آتش آماده می شدند، در سه یا چهار نقطه در عمق دشمن نفوذ و در اطراف قرارگاه های دشمن مین گذاری کردند. یکی از این گروه ها با کمین دشمن درگیر شد و برادری که سازنده مین ها بود، به شهادت رسید. برادر اسماعیل قاآنی درباره شرح حال این برادر و چگونگی عملکرد گروه می گوید:
"برادر صبوری سازنده یک نوع از این مین ها بودند. ایشان به شغل ساعت سازی اشتغال داشتند و به رغم کم سن بودنشان، (هجده سال) خیلی مبتکر و مخلص بودند. این برای نخستین بار بود که به جبهه می آمدند و با یکی از برادران قدیمی تخریبچی همکاری می کردند. با توجه به عشق و علاقه ای که به کار نشان می دادند، می خواستند قول معروف، حاصل زحمتشان را نیز ببینند، افزون بر این، یک نیروی تخریبکار نیز بودند. شب عملیات خیلی اصرار کردند"
"به دلیل آنکه مین ها را خودم درست کرده ام، اجازه بدهید که خودم هم بروم در کاشتنش شرکت کنم، البته، اینها تیمهای ده تا دوازده نفری بودند که هم سلاح و آر.پی.جی و تیربار داشتند هم تعداد مورد نظر مین را با خود می بردند و در آن منطقه می کاشتند. این گروه موفق به کاشتن مین ها می شوند، اما در بازگشت، با کمین دشمن روبه رو می شوند و از آن میان، تنها ایشان شهید می شوند و یکرشان نیز در جلو می ماند...".
برادر حسن اجاقی، فرمانده گردان حنین از تیپ نبی اکرم(ص)، در ارتباط با آخرین وضعیت منطقه قبل از آغاز عملیات به این نکته اشاره کرد در زمان حرکت نیروها به سوی نقطه رهایی، یک نفر از خط پدافندی خودی، تیر هوایی (رسام) شلیک کرد، که به نظرم، نوعی ارسال اطلاعات و اعلان خبر بود. افزون بر این، نکاتی وجود دارد که نشانه اطلاع دشمن و احتمالا وجود عوامل نفوذی در نیروهای خودی است. در این زمان، دشمن نیروهای گشتی اش را در تمامی محورها افزایش و تعداد کمین بیشتری را بر سر راه رزمندگان قرار داده بود. در شب 24/7/63، یکی از فرماندهان تیپ نبی اکرم(ص) زمان چک کردن محور، داخل دیدگاه به شهادت رسید و در ساعت 23:00 نیز، از طریق بی سیم کسب اطلاع شد که عراق به نیروهایش آماده باش داده و تا کید کرده است که ساعت 1:30 بامداد حمله آغاز خواهد شد
حرکت و درگیری نیروها در کل، برای نیروهای عمل کننده در این عملیات سه نقطه رهایی در نظر گرفته شده بود:
1) زیر ارتفاع میمک به مقصد فرورفتگی آن (محور فجر 4)،
2) تپه شهدا به مقصد یال میمک (قسمتی از محور فجر 3)،
3) پاسگاه سنگی به قصد ارتفاعات فصیل - تنگه بیجار - گرکنیو تلخاب(قسمتهایی از محور فجر 3 و محور فجر یک). جاده اصلی میمک مسیری بود که تمامی نیروها باید از قسمت کمی از آن عبور می کردند. در این جاده، بر اثر تردد بیش از اندازه و عرض کم جاده، ترافیک سنگینی ایجاد شده بود که تا خیر مختصری را در عملیات، به ویژه در روند فعالیت نیروها در فرورفتگی میمک موجب شد. در این محور، ضمن حرکت یگان ها بر اثر آتش شدید توپخانه و خمپاره دشمن، دو نفر از برادران بلدچی اطلاعات و عملیات تیپ نبی اکرم(ص) شهید و مجروح شدند و دو سه نفر از نیروهای تخریبچی نیز به شدت مجروح شده یا به شهادت رسیدند. در این حال، گردان حنین پس از جمع آوری مین ها، زودتر از گردان خیبر در دویست متری دشمن منتظر ماند تا پس از آمادگی و هماهنگی با گردان خیبر، هم زمان از دو محور به خط دشمن بزند. در محور پاسگاه سنگی نیز، یگان های عمل کننده که از شب پیش، با اتوبوس به محل پاسگاه منتقل شده بودند، تقریبا_ ساعت 19:00 بعدازظهر به سمت اهداف حرکت کردند. گردان جبار نیز که ما موریت تصرف ارتفاعات 388 و 335 را به عهده داشت، به دلیل کوتاه بودن مسیر، بعد از سه ساعت راه پیمایی زودتر از دو گردان قهار و صبار، در ساعت 23:30 شب به میدان مین رسید و مین های سر راه خود را یکی پس از دیگری با عناصر تخریبچی خنثی کرد. در پنجاه متری دشمن و پس از گذشت نیم ساعت از زمان اعلام رمز، فرمانده این گردان متوجه قطع ارتباط بی سیم شد تا اینکه سرانجام از سوی یکی از جناحین خود رمز عملیات را دریافت کرد. دو گردان دیگر افزون بر طولانی بودن مسیر (تقریبا_ پانزده کیلومتر)، به دلیل وجود کمین های متعدد برسر راهشان با تا خیر به پای کار رسیدند. گردان های قهار و صبار نیز به رغم سنگین بودن گردان و تعداد نیرو، با دقت و تدبیر کمین ها را دور زدند و بدون کوچک ترین صدایی آنها را پشت سر گذاشتند، به طوری که در محور فصیل، نیروها سه مرتبه گشتی های دشمن را دور زدند و به محض دیدن کمین، گردان را از محل دیگری هدایت کردند و فورا_ مسیر حرکت گردان را تغییر دادند، همچنین، از سه گردان تیپ امام رضا (ع)، که در محور فجر 3 عمل می کنند، شب پیش یک گردان (فلق) در اطراف پاسگاه سنگی و دو گردان دیگر (کوثر و رعد) از پاسگاه سنگی به تنگه بیجار انتقال یافتند و همان جا، در رودخانه تلخاب مستقر شدند. گردان های کوثر و رعد ظهر روز 25/7/1363، پس از صرف ناهار، در یک کیلومتری ارتفاع 408، به طرف محلی که چادری گفته می شد، حرکت کردند و باقی راه را در تاریکی هوا به سمت اهداف پیمودند. گردان کوثر ساعت 2:00 نیمه شب خود را به ارتفاع گرکنی پای کار رساند، اما گردان رعد در پی یافتن راهی برای عبور به سمت بانی تلخاب بود. در ساعت 23:45 گردان رعد در محور بانی تلخاب با صخره های زیادی برخورد کرد. در این میان، برادر احمدی، معاون تیپ امام رضا(ع)، را سا به کمک آنها شتافت، اما پس از عبور از شیار و صخره اول به شیار و صخره های دیگری برخورد کرد و تا ساعت 2:30 بامداد به راه حل مشخصی دست نیافت و بدین ترتیب، بانی تلخاب از عملیات حذف شد. گردان فلق نیز را س ساعت مقرر، یعنی ساعت 23:00 شب به پای کار رسید و در انتظار آمادگی گردان کوثر، که سمت راست او عمل می کرد، به سر برد. هرچند تمامی نیروها به طور نسبی، چهار تا پنج ساعت راه را طی کردند، اما گردان کوثر مسافت زیادی را تا ارتفاع گرکنی در پیش داشت، به ویژه اینکه برخلاف شناسایی های قبلی، با میدان ها و سیم خاردارهای بیشتری در مسیر خود روبه رو شد. در نتیجه، وقت بیشتری را برای باز کردن میدان های مین صرف کرد. در ساعت 1:30 بامداد از طریق بی سیم، فرماندهی کل عملیات به فرمانده تیپ امام رضا(ع) یادآور شد که برای خنثی کردن مین ها از سه مسیر معبر باز کنند تا در صورت بروز مشکل، دست کم، یکی از آنها به نتیجه برسد. این محور، تنها برای تضمین امنیت محور گرکنی و در فاصله دو روز مانده به عملیات به تیپ امام رضا (ع) ابلاغ شد و شناسایی قابل قبولی از آن انجام نشده بود. پس از تلاش های بسیار و بی ثمر یاد شده، این یگان در ساعت 2:30 بامداد به عقب بازگشت و در شیاری واقع در ارتفاع 408 (سمت راست گرکنی) مستقر شد . شکستن خط و پاک سازی حدود ساعت 45 :2 بامداد در زیر ارتفاع میمک تیراندازی به سوی دشمن آغاز شد. هنوز مهتاب در نیامده بود و در تاریکی هوا، دسترسی به سنگرها و قرارگاه های دشمن کمی مشکل بود، به طوری که در بعضی از نقاط تعدادی سنگرها از دید رزمندگان پنهان ماند. در سمت چپ فرورفتگی ارتفاع میمک، گردان حنین پس از عبور از میدان مینی، که پیش از این، پاک و آماده شده بود، درست در لحظه ای که می خواهد با فریاد الله اکبر به خط بزند، مجددا به شش حلقه سیم خاردار حلقوی که قبلا شناسایی نشده بودند، برخورد میکند.
منتظر باشید ادامه دارد...
بخش فرهنگ پایداری تبیان
منبع: ولفجر ها