كلاههایی كه ایرانیان باستان بر سر میگذاشتند
یكی از دیرینهترین آثاری كه از كلاه در دست است در معبدی در شهر تبس مصر باستان كشف شده است و مردی در آن كلاه حصیری مخروطی شكلی بر سر دارد. از دیگر نمونههای باستانی كلاه میتوان به كلاه فریجی كه بردگان آزاد شده در یونان و روم بر سر میگذاشتند و بعدها به كلاه آزادی شهرت یافت، اشاره كرد؛ كلاهی كه ریشه آن را در آیین مهر نیز جستهاند.
اما در ایران باستان نیز استفاده از كلاه رایج بود. كلاه در ایران علاوه بر كاربرد تزئینی، شغل، نژاد و طبقه اجتماعی افراد را نیز نشان میداد. انواع مختلفی از كلاه مورد استفاده قرار میگرفت، مانند تاج (شامل تاجهای یكپارچه، بسته یا باز كه توسط پادشاهان استفاده میشد)، دیهیم، بساك، كلاه راسته، دستار (عمامهای شبیه كلاه)، باشلق ( شبیه كلاهخود) و كلاههای نمدی تخممرغ شكل. كلاههای نمدی میان افراد قبایل ایرانی رایج بود.
همچنین زنان، انواعی روسری بر سر میكردند كه گاه تا قوزك پای آنها میرسید و توسط یك نیمتاج یا بساك پوشانده میشد. گاهی كلاه مطابق با مراسم و تشریفات و آیینهای مذهبی خاص پوشیده میشد. در میان این نوع كاربردها، لباس عروسی نمونه برجستهای است.
گاهی غیر از طراحی خود كلاه و رنگ و جنس پارچه آن، تزئیناتی نیز به كلاه افزوده میشد از قبیل مهرهها و دانههایی كه به كلاه دوخته میشد و شامل فلزات، جواهرات، شیشه و میناكاری و پارچههای زینتی گرانقیمت بود. یكی از اولین نمونههای این نوع تزئینات كلاه شاهی فریدون است كه به گفته حكیم فردوسی در شاهنامه با افزودن تزئینات و جواهراتی به چرم كاوه ساخته شده بود. از میان تصاویر و نمادهایی كه كلاههای ایرانی را زینت میداد، اگر تنها به كلاههای ماد و پارس اكتفا كنیم، باید به نمادهای نیلوفر، مهر، برجهای كنگرهدار و شكلهای هندسی اشاره كنیم.
برجهای كنگرهدار نیز نمادهای دیگری بودند كه در زمان باستان استفاده میشدند و به احتمال زیاد نشاندهنده معبدهای باستانی بودهاند. نمونهای از این برج دندانهدار، نقش برجستهای از لباس سربازان خوزی (Khozi) است كه در موزه لوور نشان داده شده است.
مهمترین انواع كلاهها عبارت بود از
تاج، كلاه مخصوصی بود كه توسط حاكمان استفاده میشد و نشان دهنده قدرت ویژهای بود كه به پادشاهان ارزانی شده بود و هر بخش از تزئینات آن اعتقادات و آیینهای آن دوره را نشان میداد.
اغلب تاجهای ایرانی دندانهدار بودند و دندانهها در خطی منحنی قرار داشتند كه رمزی از قلعه، دژ یا شاید رمزی از خورشید بودند. نوعی از تاج به نام سیواریس، در دوره هخامنشیان استفاده میشد كه تاجی دندانهدار طلایی و بلند بود و با برگهای طلا و جواهرات رنگارنگ تزئین میشد.
دیهیم یا نیمتاج، یك حلقه طلایی با ارتفاع چهار تا پنج سانتیمتر بود كه میتوانست دندانهدار یا صاف و یكدست باشد. چنانكه طرحها نشان میدهد، نیمتاجهای دندانهدار فقط توسط شاهان استفاده میشد، اما نیمتاجهای بیدندانه توسط شاهزادگان، درباریان یا فرماندهان نظامی استفاده میشد. یك دیهیم بدون دندانه هم در تختجمشید كشف شده است كه به سایر انواع نقش برجسته آنها شباهت ندارد. بساك یك حلقه گرد درست شده از گلها و شاخهها بود و تاكنون كاربردهای واقعی آن كشف نشده است. نوعی از بساك وجود داشت كه شبیه طناب و ریسمان بود. این نوع بساكها بیشتر توسط افسران نظامی استفاده میشد. بسیاری از سربازان تختجمشید، بساك بر سر داشتهاند.
كلاه راسته یك مخروط وارونه بود كه در پایه خود برش میخورد، از نمد ساخته میشد و توسط صمغ و دیگر مواد معطر خوشبو میشد. این نوع كلاه، هم شكافدار بود و هم ساده. كلاه راسته ساده به عنوان جایگزینی برای تاج شاهان در انجام كارهای روزانه آنها بود.
ظاهرا كلاههای شكافدار برای سربازان استفاده میشده است. مقایسه بین كلاههای راسته معروف به كلاههای پارسی و كلاههای راسته پوشیده شده توسط آشوریان نشان میدهد كلاه راسته هخامنشیان، یك نوع اصلاح شده از كلاه آشوریان بوده است. دستار نوعی شال یا كلاه نمدی نوكدار بود كه به دور سر و گردن پیچیده میشد. درجه و رتبه حقیقی دستار مشخص نیست، زیرا دستارها توسط نوكرها، كنیزان و ندیمهها پوشیده میشد. امروزه اقوام ایرانی همچون كردها نوعی كلاه بر سر میكنند كه شبیه دستار پیچیده میشود.
باشلق نوعی كلاه نمدی است كه رشتههای آویزان خاصی پشت گوشها دارد و به سمت پایین كه میآید باریك میشود. در پشت قوس باشلق، بخش اضافی وجود دارد كه به سمت جلو تا میخورد. باشلق توسط افسران زرهپوش مادها پوشیده میشد. امروزه باشلق با اندكی تغییر و اصلاح همچنان در كردستان پوشیده میشود. كلاه نمدی تخممرغ شكل به عنوان كلاه مادها معروف است. تنها تزئین روی كلاه نمدی تخممرغی شكل، یك نوار قیطانی در لبه كلاه بود.
تصاویر به جا مانده در تپه قالایچی (Ghalayechi) در بوكان از دوره مانویان و همچنین تاجهایی از دوره ساسانیان، آشكار میكند كه یك نیمتاج، كلاه نمدی را میپوشانده است.
جنگجویان هخامنشی و افسران مادی از كلاه نمدی استفاده میكردند. كلاه مشابه این كلاه، اكنون توسط طوایف ایرانی چادرنشین استفاده میشود. دستار نیز نوعی روسری بود كه زنان بر سر میكردند و تا قوزك پا میرسید. زنان هخامنشی دستار بر سر میكردند. گوشههای این دستار شال مانند، در زیر گردن پیچیده نمیشد. دستار طوری روی سر زنان قرار میگرفت كه تمام موی آنها را میپوشاند یا مانند دنبالهای در پشت آویزان میشد. این دستار معمولا با یك نیمتاج یا بساك پوشیده میشد و در میان زنان ایرانی متداول بود.
كلاه در گذر زمان
حدود 3200 سال پیش از میلاد یكی از قدیمیترین نشانههای كلاه در یك نقاشی در معبدی در تبس است كه مردی را با كلاه خنك حصیری مخروطی شكل نشان میدهد.
70 سال پیش از میلاد یك اشرافزاده دانماركی در باتلاقی میافتد و تا عصر كنونی در شرایطی بسیار نزدیك به زمان خودش باقی میماند. كلاه چرم و خزی كه بر سر دارد، یكی از دیرینهترین كلاههای واقعی باقی مانده است.
سال 750 تا 818 بعد از میلاد بر اساس افسانههای غربی، سنت كلمنت نمد را كشف میكند. او كه به عنوان یك راهب سالك همواره در حركت بوده، صندلهای خود را با پشم فشرده پر میكرده تا پایش را محافظت كند. تعرق و فشار پا، پشم را به شكل نمدی راحت و مناسب، فشرده كرده و كلاهسازان ایرلندی و برخی از دیگر كشورهای اروپایی او را به عنوان نیای مقدس و حامی كلاهدوزان برگزیدهاند.
سال 1797 جان هدرینگتون، كلاه استوانهای مردانه را اختراع كرد و برای همیشه تیپ مردان متشخص اروپایی را تغییر داد و سرانجام كلاهی به شعبدهبازان داد كه برای بیرون كشیدن خرگوش به اندازه كافی بزرگ باشد. 15 ژانویه یكی از سالهای قرن بیستم كه سال دقیق آن مشخص نیست، روز ملی كلاه در برخی كشورها نامگذاری شد. سرچشمه انتخاب این روز نیز مانند سال دقیق آن معلوم نیست، اما این طور گفته میشود كه علاقهمندان كلاه، بدون دلیل خاصی اولین بار در این روز به افتخار كلاههای مورد علاقهشان جشن گرفتند.
بخش گردشگری تبیان
برگرفته از جام جم آنلاین