تبیان، دستیار زندگی
پیامبر(صلی الله علیه و آله) دو یادگار جاوید را میان مسلمانان به جا گذاشتند. قرآن کتاب خدا و اهل بیتشان، و تاکید می کنند که این دو هرگز از هم جدا نمی شوند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه خالکی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تلاوت آیات قرآن در سکانس های کربلا

امام حسین


پیامبر(صلی الله علیه و آله) دو یادگار جاوید را میان مسلمانان به جا گذاشتند. قرآن کتاب خدا و اهل بیتشان، و تاکید می کنند که این دو هرگز از هم جدا نمی شوند.


اهل بیت(علیهم السلام) مفسران قرآن بودند و اعمال و رفتار و گفتارشان تبیین کننده آیات الهی است.

امام حسین (علیه السلام) در حرکتشان از مدینه تا کربلا در جایگاه های مختلف به تناسب آیاتی را تلاوت نمودند و پس از شهادتشان در کربلا سر مبارکشان بالای نیزه نیز آیاتی تلاوت نمود.

هنگام خروج از مدینه آیه "فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی‏ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ "( از شهر خارج شد در حالى كه ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه‏اى عرض كرد: «پروردگارا! مرا از این قوم ظالم رهایى بخش»)(قصص 21)  این آیه درباره حضرت موسی(علیه السلام) است، هنگامی که برای رهایی از شر فرعونیان از شهر خارج شد و به مدین رفت و هر لحظه منتظر حادثه ای بود.

وقتی امام به مکه رسیدند آیه ای را تلاوت کردند که موسی هنگام ورود به مدین خواند: " وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسى‏ رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ السَّبِیل"(و هنگامى كه متوجه جانب مدین شد گفت امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت كند.)(قصص 22)

وقتى خبر شهادت مسلم بن عقیل را به حضرت امام حسین(علیه السلام)  دادند، چشم‏هایش پر از اشك شد ولى فوراً این آیه شریفه را تلاوت كردند:" مِنَ الْمُۆْمِنین رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیه فَمِنْهم مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظر وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلًا"(در میان مۆمنان مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بستند صادقانه ایستاده‏اند بعضى پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضى دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلى در عهد و پیمان خود ندادند.)(احزاب 23)

حضرت على اكبر(علیه‏السلام) در اثناء رسیدن به کربلا شنیدند كه آقا امام حسین(علیه السلام)  آیه "انَّا لِلَّهِ وَ انَّا الَیْهِ راجِعُون"(بقره 156) را تلاوت مى‏فرمودند.

وقتی امام به مکه رسیدند آیه ای را تلاوت کردند که موسی هنگام ورود به مدین خواند:" وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسى‏ رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ السَّبِیل"و هنگامى كه متوجه جانب مدین شد گفت امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت كند

نقل شده پس از آنکه عبیدالله بن حر جعفی دعوت امام حسین (علیه‏السلام)  را نپذیرفت و گفت اسبم را به شما هدیه می دهم، امام از وی روى گرداند و فرمودند:"حال كه در راه ما از نثار جان دریغ مى‏كنى، ما نیز به مال تو نیازى نداریم." سپس این آیه را تلاوت نمود:"ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلّینَ عَضُداً"(و من هیچ گاه گمراه‏كنندگان را دستیار خود قرار نمى‏دهم)(كهف 51)

مورّخین و علماء نقل کردند كه در آخرین لحظات كه سپاه دشمن بر امام حسین (علیه السّلام) یورش بردند، توسط سنان بن أنس سر امام از تن ایشان جدا شد و سر حضرت توسط خولی به نزد ابن زیاد در كوفه برده شد. بعد از چند روزی كه سرهای شهداء كربلا به همراه كاروان اسراء در كوفه بود عبیدالله دستور داد كه اسراء و سرهای شهدا را به همراهی 500 نفر نیرو به شام به نزد یزید بن معاویه بفرستند و در حالی كه سرهای شهدا بر روی نیزه‎ها حمل می‎شد وارد شام شدند و از آنجا به نزد یزید برده شد.

امام حسین

شیخ مفید می‎فرمایند: بامداد روز بعد كه عبیدالله بن زیاد سر از بالش ستم برداشت دستور داد سر مبارك حضرت امام حسین (علیه السّلام) را با دیگر سرها در میان تمام كوچه‎ها و قبیله‎های كوفه بگردانند.

زیدبن وأرقم رایت كرده است كه من در آن روزی كه سرهای شهداء كربلا را در میان كوچه‎های كوفه بر روی نیزه‎ها حمل می‎كردند، در میان یك غرفه‎ای نشسته بودم كه سر بریده امام حسین(علیه السّلام) را كه بر فراز یك نیزه جا داشت از برابرم گذشت و در آن هنگام شنیدم كه سر امام حسین آیه‎ای از سوره ی كهف را تلاوت می‎فرمودند:" أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِیمِ كانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً"(آیا گمان كردى اصحاب كهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟! )(کهف 9)

و زمانی كه من این آیه را شنیدم گفتم: «به خدا سوگند سر بریده ی شما ای فرزند رسول خدا شگفت آورتر از پیش‎آمد اصحاب كهف است.

حضرت على اكبر(علیه‏السلام) دراثناء رسیدن به کربلا شنیدند كه آقا امام حسین(علیه السلام) آیه "انَّا لِلَّهِ وَ انَّا الَیْهِ راجِعُون" را تلاوت مى‏فرمودند

همچنین نقل شده وقتی كاروان اسراء به همراه سرها در حالی كه بر روی نیزه‎ها حمل می‎شدند و به طرف شام برده می‎شدند، در بین راه یك مردی یهودی بنام یحیی حرّانی به استقبال این كاروان آمد، ناگاه چشمش به سری افتاد كه لب های وی به هم می‎خورد. راوی می‎گوید كه این یهودی گفت من نزدیكتر رفتم و گوش فرا داشتم كه این كلمات را شنیدم "وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ"(آنها كه ستم كردند به زودى مى‏دانند كه بازگشتشان به كجاست.) (شعرا 227)

یحیی از مشاهده ی این جریان متعجّب شد و پرسید این سر كیست؟ گفتند: آن سر حسین بن علی كه مادرش فاطمه دختر پیامبر محمد مصطفی می‎باشد و در این زمان كه یحیی این جریان را دید مسلمان شد.

نقل شده که سر مبارک بر نیزه می خواند: " فَسَیَكْفیكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیم "(خداوند، شر آنها را از تو دفع مى‏كند و او شنونده و داناست.)(137)

امام حسین (علیه السّلام) بنده خاص خدا بود که مظلومانه به شهادت رسید و عجیب نیست که خدا برای نشان دادن آیت بودن او و ظالم بودن دشمنانش این کرامت را به او عطا فرموده باشد.

                                                                                                                                                             فاطمه خالکی

بخش قرآن تبیان