تبیان، دستیار زندگی
یزید به والی خود در مدینه نوشت: حسین و عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر را احضار نموده و از آنها بیعت بگیر و اگر بیعت نکردند آنها را گردن بزن و سرشان را برای من به شام بفرست. و امام در جواب فرمود: هنگامیکه امت اسلامی به پیشوایی مثل یزید گرفتار گردد، باید
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چه کسی دین خدا را یاری می دهد؟


نمی دونم تا حالا به این قضیه فکر کردید یا نه ما برای دین اسلام چه کاری تونستیم انجام بدیم اصلاً تا حالا کاری برای یاری دین خدا انجام دادیم یا نه، شاید هم ما جز اون دسته از آدم ها باشیم که فکر یاری کردن دین خدا رو توی فکرمون هم نداشته باشیم اگر ما کوتاهی کردیم در این مورد باید این رو خوب بدونیم که در طول تاریخ بودن افرادی که این دغدغه در سر داشتن و برای یاری دین خدا دست به قیام علیه [بدعت ها و کج اندیشی ها ] زدن و اجازه ندادن دین خدا دست خوش تحریف و آلودگی قرار بگیره .

امام حسین

قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذیرٌ لَكُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدیدٍ

بگو: شما را به یک چیز اندرز مى‏دهم: دودو و یك یك براى خدا قیام كنید. سپس بیندیشید، تا بدانید كه در یار شما دیوانگیى نیست. اوست كه شما را از آمدن عذابى شدید مى‏ترساند. (سباء:46)

چه عواملی باعث شد امام حسین علیه السلام قیام کنند؟

اجتناب از طاغوت

وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‏ كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت

ما در هر امتى رسولى برانگیختیم كه: «خداى یكتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب كنید!» (نحل :36)

یکی از مهم ترین عوامل قیام امام حسین علیه اسلام دوری از طاغوت و ظلم و جور دستگاه خلافت زمانه بود. چرا که به نقل از کتب تاریخی در آن زمان یزید ملعون برای این که به اهداف پلید خود برسد، به دنبال جلب حمایت عمومی بخصوص از خواص جامعه بود بدین منظور قصد داشت حتی با اجبار هم که شده از امام حسین علیه السلام بیعت بگیرد تا این که این بیعت مجوزی باشد برای کارهای خلاف شرع خود .

یزید به والی خود در مدینه نوشت: حسین و عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر را احضار نموده و از آنها بیعت بگیر و اگر بیعت نکردند آنها را گردن بزن و سرشان را برای من به شام بفرست. و امام در جواب فرمود: هنگامیکه امت اسلامی به پیشوایی مثل یزید گرفتار گردد، باید فاتحه اسلام را خواند.[بحارالانوار، ج 44، ص 324 تا 329]

ماوردی و دیگران نقل کرده ‏اند که چند نفر دزد را نزد معاویه آوردند، به جز یک نفر از میان آن‏ها دست همه را قطع نمود... معاویه گفت: با تو چه کنم؟ من دست اصحابت را قطع نمودم. مادر دزد گفت: ای امیر! این را از گناهانی قرار بده که از آن‏ها می‏گذری. معاویه او را رها کرد. و این اوّلین حدّی بود که اجرای آن در اسلام ترک شد

احیای و برپایی اسلام ناب محمدی مبارزه با بدعت ها

به گواه تاریخ در طول زمان حکومت معاویه و بعد از آن که حکومت به شکل موروثی به یزید انتقال داده شد، بدعت های زیادی در دین اسلام می رفت که وارد شود هر دفعه به هر بهانه ای چیز جدید ی که قبلا در دین نبود به اسم دین به مردم خورانده می شد .

به دستور معاویه منبرهایی بر پا می شد و به خطبا دستور داده می شد که قبل از شروع خطابه حضرت مولی الموحدین علی بن ابی طالب (علیه السلام ) را لعن کنند.از جمله سایر  بدعت هایی که وارد شد عبارتند از :

الف: معاویه و جمع بین دو خواهر

ابن منذر از قاسم بن محمّد نقل کرده که گفت: قبیله هایی از معاویه در مورد دو خواهر از کنیزان سۆال کردند که نزد شخصی است و با آن دو وطی می‏کند؟ معاویه گفت: اشکالی ندارد. [درّ المنثور، ج 2، ص 477. ]

و این در حالی است که خداوند متعال در قرآن کریم به طور صریح از جمع بین دو خواهر در ازدواج منع کرده است: (وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَیْنَ اْلاُخْتَیْن)؛ [سوره نساء: 23]  «و [نیز حرام است بر شما] جمع بین دو خواهر کنید

ب: ترک حد الهی

ماوردی و دیگران نقل کرده ‏اند که چند نفر دزد را نزد معاویه آوردند، به جز یک نفر از میان آن‏ها دست همه را قطع نمود... معاویه گفت: با تو چه کنم؟ من دست اصحابت را قطع نمودم. مادر دزد گفت: ای امیر! این را از گناهانی قرار بده که از آن‏ها می‏گذری. معاویه او را رها کرد و این اوّلین حدّی بود که اجرای آن در اسلام ترک شد. [تاریخ ابن کثیر، ج 8، ص 145، حوادث سنه 60 هجری]

این در حالی است که طبق نصّ قرآن، مرد و زن سارق باید دست هایشان قطع گردد.

آنجا که خداوند در قرآن می‏فرماید: (السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا)؛ [سوره :38]  «مرد سارق و زن سارق، دست هایشان را قطع کنید.» و کسی حق ندارد از حدود الهی گذشته، در صورت کامل بودن شرائط آن را اجرا نکند.

خداوند متعال می‏فرماید: (وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ)؛ [سوره: 1] «و هر کس از حدود خداوند تجاوز کند به خود ظلم کرده است

یزید به والی خود در مدینه نوشت: حسین و عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر را احضار نموده و از آنها بیعت بگیر و اگر بیعت نکردند آنها را گردن بزن و سرشان را برای من به شام بفرست. و امام در جواب فرمود: هنگامیکه امت اسلامی به پیشوایی مثل یزید گرفتار گردد، باید فاتحه اسلام را خواند

ج: شکنجه شیعیان

ابن ابی ‏الحدید همچنین می‏نویسد: «معاویه در نامه ‏ای به تمام کارگزارانش نوشت: به هیچ یک از شیعیان علی علیه السلام  و اهل بیتش اجازه گواهی ندهید. و در مقابل، شیعیانِ عثمان را پناه داده و آنان را اکرام کنید... . و نیز در نامه‏ ای دیگر به کارگزاران خود نوشت: هر کسی که ثابت شد محبّ علی و اهل بیت اوست اسمش را از دیوان محو کرده و عطا و روزی‏ اش را قطع نمایید. و در ضمیمه این نامه نوشت: هر کس که متّهم به ولای اهل بیت‏ علیهم السلام است او را دستگیر کرده و خانه او را خراب کنید. بیشتر مصیبت بر اهل عراق بود خصوصاً اهل کوفه... .»[شرح ابن ابی‏الحدید، ج 11، ص 44و45 ]

البته علت های دیگه ای هم باعث شد که امام  علیه اسلام گام در این مسیر پر مخاطره بگذارند از جمله اقامه حدود الهی و انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر و همچنین اجابت دعوت کنند چرا که با دعوت نامه های بی شماری که برای امام علیه السلام فرستاده شده امام بر خود لازم دانست که جواب این دعوت نامه ها رابدهد و به یاری دین خدا بشتابد هر چند که در باطن می دانست به دعوت این اهل دنیا و ریا اعتباری نیست.

سوال : به نظر شما ما چه کاری می توانیم انجام بدهیم تا  نام ما هم جز یاری کنندگاه دین اسلام نوشته شود و به ندای [هَل مِن ناصر یَنصُرنی]امام شهید و غریبمان را اجابت کرده باشیم؟

بخش قرآن تبیان


منبع: وبلاگ گروهی رهپویان قرآن