تبیان، دستیار زندگی
زیز با توجه به اینکه بیشتر کاربران محترم تبیان از جوانان هستند،بر آن شدیم تا برای اطلاع از شرایط، عملکرد، دستاوردها و نقایص دولت های پیشین از زمان شکل گیری حکومت اسلامی در ایران تاکنون اطلاعاتی مختصر و تا حد امکان گویا را در ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دوستان عزیز

با توجه به اینکه بیشتر کاربران محترم تبیان از جوانان هستند،بر آن شدیم تا برای اطلاع از شرایط، عملکرد، دستاوردها و نقایص دولت های پیشین از زمان شکل گیری حکومت اسلامی در ایران تاکنون اطلاعاتی مختصر و تا حد امکان گویا را در شش قسمت در اختیار شما عزیزان قرار دهیم. این مطالب بر گرفته از کتاب دولت عدالت نوشته احمد نیکنام  و محمدرضا هلالی می باشد که  امیدواریم مورد توجه و استفاده قرار گیرد.

1- قسمت اول:

دولت موقت

2- قسمت دوم:

دولت بحران

3- قسمت سوم:

دولت مکتبی

4- قسمت چهارم:

دولت دفاع

5- قسمت پنجم:

دولت سازندگی

6- قسمت ششم:

دولت اصلاحات

قسمت اول: دولت موقت

شناسنامه

آغاز فعالیت         15 بهمن 1357

پایان فعالیت         15 آبان 1358

مدت فعالیت         9 ماه

نخست وزیر         مهندس مهدی بازرگان

اهم مسائل

1. تسریع در انتقال قدرت

2. اداره ی موقت کشور

3. زمینه سازی برای برگزاری انتخابات

4. عدم برخورد قاطع با جدایی طلبان

5. همراهی با منافقین، لیبرالها و جبهه ملی

6. عدم ایستادگی در برابر زیاده خواهی امریکا

نقش امام(ره)

1. تعیین دولت موقت

«بنا به پیشنهاد شورای انقلاب، برحسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است، جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص، مأمور تشکیل دولت موقت می نمایم».

2. حمایت جدی

«ایشان را حاکم کردم به واسطه ولایتی که از طرف شارع مقدس دارم، ملت باید از او اتباع کند. یک حکومت عادی نیست، یک حکومت شرعی است؛ باید از او اتباع کنند. مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است، قیام بر علیه شرع حکومت جزایش در قانون ما هست،در فقه ما هست؛ و جزای آن بسیار زیاد است. من تنبّه می دهم به کسانی که تخیل این معنی را می کنند که کارشکنی بکنند یا اینکه خدای نخواسته یک وقت قیام بر ضد این حکومت بکنند. من اعلام می کنم به آنها که جزای آنها بسیار سخت است در فقه اسلام، قیام بر ضد حکومت خدایی قیام بر ضد خداست؛ قیام بر ضد خدا، کفر است».

3. دعوت به استقامت

در قضیه کردستان که به تحریک امریکا و عراق، برخی گروهها به بهانه استقلال، اقدام به آدم کشی، گروگانگیری و اغتشاش گسترده نموده بودند دولت موقت سعی در مذاکره و دادن امتیازات ویژه به آشوبگران داشت.

«در این قضیه کردستان بعضی از آقایان محترم به طور یأس آمیزی و بعضی از سران به طور یأس آمیزی با من تماس می گرفتند – حتی این روزهای آخر – که چنانچه با اینها وارد مذاکره نشویم؛ چه خواهد شد و چه خواهد شد، از دست ما خواهد رفت. به ایشان گفتم اشتباه می کنید بگذارید کار به اتمام برسد مقصود من این است که هیچ وقت یأس را در قلب خودتان وارد نکنید. یأس از جنود شیطان است؛ امید از جنود خداست».

4. قبول استعفا

خط مشی دولت موقت

از ابتدای پیروزی انقلاب به تدریج معلوم شده بود که سران دولت موقت از تحولات سیاسی ایران وحشت داشتند و معتقد بودند که می توان با امریکا از راه مذاکره سیاسی به توافق رسید. امام معتقد بود که مردم باید همچنان در صحنه انقلاب باقی بمانند و تنها با تکیه بر نیروی بی پایان مردمی که انقلاب را به پیروزی رسانده اند می توان انقلاب را حفظ کرد. اما سران دولت موقت حضور مردم را نمی پسندیدند و این کار را  دخالت و مزاحمت در کار دولت تلقی می کردند و نظرشان این بود که با رفتن شاه، رأس رژیم طاغوت از بین رفته و لازم نیست در اعضای اصلی بدنه رژیم تغییرات بنیادی داده شود.

نتیجه این بینش، باقی ماندن عناصری بی اعتقاد به اسلام و انقلاب در مراکز حساس کشور بود که می توانست به ناامیدی و دلسردی مردم انقلابی منجر شود. آنان صریحاً اعلام می کردند که مراکز انقلابی باید تعطیل شود از جمله مهمترین درخواست آنها انحلال سپاه پاسداران بود.

این اختلاف بینش در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی به اوج رسید. مهندس مهدی بازرگان و دولت موقت هنگامی که در 13 آبان 1358 با تصرف سفارت امریکا در تهران از سوی گروهی از دانشجویان رو به رو شدند، بلافاصله خود را از صحنه کنار کشیدند.

استعفای بازرگان

بازرگان در روز 14 آبان 1358، در استعفانامه ای به حضور محترم «حضرت آیت الله العظمی امام روح الله الموسوی الخمینی دامت برکاته» نوشت: «با کمال احترام معروض می دارد، پیرو توضیحات مکرر گذشته و نظر به اینکه دخالتها، مزاحمتها، مخالفت و اختلاف نظرها، انجام وظایف محوله و ادامه مسؤولیت را برای همکاران و اینجانب مدتی است غیرممکن ساخته و در شرایط تاریخی حساس حاضر، نجات مملکت و به ثمر رساندن انقلاب بدون وحدت کلمه و وحدت مدیریت میسر نیست، بدین وسیله استعفای خود را تقدیم می دارد تا به نحوی که مقتضی می دانند کلیه امور را در فرمان رهبری بگیرند یا داوطلبانی را که با آنها هماهنگی وجود داشته باشد، مأمور تشکیل دولت فرمایند.»

قبول استعفا

زمان: 15 آبان 1358

مکان: قم

موضوع: قبول استعفای نخست وزیر و بیان مأموریت های شورای انقلاب

مخاطب: شورای انقلاب اسلامی

شورای انقلاب جمهوری اسلامی

«چون جناب آقای مهندس مهدی بازرگان با ذکر دلایلی برای معذور بودن از ادامه خدمت در تاریخ 14/8/1358 از مقام نخست وزیری استعفا نمودند، ضمن قدردانی از زحمات و خدمات طاقت فرسای ایشان در دوره ی انتقال، و با اعتماد به دیانت و امانت و حسن نیت مشارالیه، استعفا را قبول نمودم. شورای انقلاب را مأمور نمودم برای رسیدگی و اداره ی امور کشور در حال انتقال؛ و نیز شورا در اجرای امور زیر بدون مجال مأموریت دارد:

1. تهیه مقدمات همه پرسی قانون اساسی

2. تهیه مقدمات انتخابات مجلس شورای اسلامی

3. تهیه مقدمات تعیین رئیس جمهور

لازم به ذکر است که با اتکال به خداوند متعال و اعتماد به قدرت ملت عظیم الشأن، باید امور محوله را، خصوصاً آنچه مربوط به پاکسازی دستگاههای اداری و رفاه حال طبقات مستضعف بی خانمان، به طور انقلابی و قاطع عمل نمایند».

نهضت آزادی از دیدگاه حضرت امام(ره)

با کناره گیری دولت موقت، نهضت آزادی فاصله خود را از انقلاب، امام و مردم بیشتر کرد و با حمایت از جبهه ملی که علیه حکم قطعی قرآن (قصاص) اعلام راهپیمایی کرده بودند ماهیت خود را آشکار کرد. حضرت امام با موضع گیری از آنها خواست توبه کنند اما حرکت جدی از سوی آنها اتفاق نیفتاد.

بعد از آن حضرت امام طی سخنانی فرمودند:

«من با اینها کار دارم که شمایی که متدین هستید و مدعی تدین، چه توجیهی از این معنا دارید؟ آیا تکلیف شرعی فقط این است که در مقابل مجلس و دولت اعلامیه صادر کنید! در تمام تکلیفهای شرعی که شما احساس کردید همین تکلیف شرعی را دارید که مردم را دعوت کنید به شورش در مقابل دولت اسلامی، در مقابل مجلس شورای اسلامی؟! نهی از منکر و امربه معروف فقط منحصر است به همین که دولت اسلامی را نهی و امر بکنید؛ آن هم با آن کوبندگی؟ و آن هم دعوت به قیام؟! آن هم دعوت به شورش؟! در مقابل این اعلامیه «جبهه ملی» که مخالف نص قرآن مجید است، در مقابل این که مردم را دعوت کرده است به راهپیمایی در مقابل قانون الهی، تکلیف دیگر ندارید شما؟ آقایان تمام تکلیفها را به جا آوردند و عمل کردند، فقط یک تکلیف مانده و آن جمهوری اسلامی را به هم زدن؟»

پس از آن حضرت امام در باره علت مخالفت نهضت آزادی با اشغال لانه جاسوسی فرمودند:

«آن روزی که این جوانهای  بیدار عزیز ما این لانه ی جاسوسی را گرفتند، این شیاطین به دست و پا افتادند. یکی گفت که اینها خط شیطان هستند و دنبال این کردند که ما الان اسیر امریکا هستیم؛ نه اینکه نمی فهمیدند که نه، اسیر امریکا نیستیم، می خواستند که ما را از استقلال بیرون بیاورند و به دامن امریکا بیندازند و قضیه گرفتن این محل جاسوسخانه ناگوار بود برای آنها، برای اینکه پرونده های اینها هم ظاهر می شد، پیدا می شد این پرونده ها. این همه کوشش برای اینکه اینها را رها کنید بروند، ما در گرو امریکا هستیم، می گفتند به آنها که شما در خط شیطان هستید، خوف این بود که این پرونده ها ظاهر بشود و این چهره هایی که قالب زدند خودشان را، این چهره ها معلوم بشود که چه جور اشخاصی بودند».

پس از فعالیت های ضد انقلابی این گروه، در نهایت حضرت امام(ره) نظر صریح خود را درباره آنان اظهار نمودند:

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای محتشمی، وزیر محترم کشور – ایّده الله تعالی –

در موضوع نهضت به اصطلاح آزادی مسائل فراوانی است که بررسی آن محتاج به وقت زیاد است. آنچه باید اجمالاً گفت آن است که پرونده ی این نهضت و همین طور عملکرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت می دهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به امریکا است، و در این باره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است؛ و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است که شاید امریکای  جهانخوار را، که هر چه بدبختی ملت مظلوم ایران و سایر ملتهای تحت سلطه ی او دارند ازستمکاری اوست، بهتر از شوروی ملحد می دانند. و این از اشتباهات آنها است.

در هر صورت به حسب این پرونده های قطور و نیز ملاقات های مکرر اعضای نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت امریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها، که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند، ملتهای مظلوم به ویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال امریکا و مستشاران او دست و پا می زدند  و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران می خورد که قرن ها سربلند نمی کرد، و به حب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بی مورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویل های جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین، این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.

«نهضت آزادی» و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلامی آشنا نیستند. از این جهت، گفتارها و نوشتارهای آنها که منتشر کردند مستلزم آن است که دستورات حضرت مولی الموالی امیرالمؤمنین را در نصب ولات و اجرای تعزیرات حکومتی که گاهی برخلاف احکام اولیه و ثانویه اسلام است، برخلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را – نعوذ بالله – تخطئه، بلکه مرتد بدانند! و یا آنکه همه ی این امور را از وحی الهی بدانند که آن هم برخلاف ضرورت اسلام است.

نتیجه آنکه نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بی اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند می گردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند.

والسلام علی من اتبع الهدی. توفیق جنابعالی را از خداوند تعالی خواستارم.

روح الله الموسوی الخمینی