تبیان، دستیار زندگی
هنر خیالیسازی یا نقاشی عامیانه، مکتبی از نقاشی ایرانی است که در دوره قاجار به شکوفایی رسید و مشهورترین تابلوهای کشیده شده در آن، مربوط به مصیبت کربلا است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هنر خیالیسازی و واقعه کربلا


هنر خیالیسازی یا نقاشی عامیانه، مکتبی از نقاشی ایرانی است که در دوره قاجار به شکوفایی رسید و مشهورترین تابلوهای کشیده شده در آن، مربوط به مصیبت کربلا است.

هنر خیالیسازی و واقعه کربلا

منشا نقاشی عامیانه و یا هنر خیالیسازی را باید در اعتقادات مذهبی و اخلاقی و حماسی و عملکرد اجتماعی آنها جستجو کرد. نقاشی عامیانه که گاها از آن به نقاشی قهوه خانه نیز تعبیر می شود، از نظر مضمونی سه وجه عمده دارد: مذهبی، رزمی و بزمی که شاید بتوان گفت بیشترین تعداد تابلوها را در آن، وجه مذهبی به خود اختصاص داده است.

ریشه های نقاشی مذهبی عامیانه را معمولا در دوره صفویان می دانند. صفویان با اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران زمینه ی بسط آداب و سنن شیعی را به صورت یکدست و هماهنگ درجامعه ی ایران فراهم آوردند. سلوک مذهبی شیعیان ایران در ایام سوگواری و مذهبی، به خصوص از نیمه ی دوم سلطنت صفوی، نوعی درهم بافتگی اجتماعی و افکار عمومی مذهبی در جامعه ی ایران پدید آورد که بازتابهای گوناگونی در پی داشت. یکی از آن بازتابها اجرای تعزیه در ایام محرم و گاهی روزهای دیگر سال بود. تعزیه در اواخر دوره ی صفوی به صورت یک انضباط مذهبی- اجتماعی در جامعه ی ایران رشد یافت و تجسم بصری آن، روایت وقایع ماه محرم به صورت شفاهی در روی صحنه و یا به گونه ی تصویرپردازی بر روی پرده های نقاشی بود.

پرده های نقاشی بزرگ روی بوم صحنه های دراماتیک تعزیه را به صورت مجزا و یا چرخه ای از داستانها به تصویر می کشید. این نقاشی های منقول را پرده یا شمایل می گفتند.

هنر خیالیسازی و واقعه کربلا

پرده دار و یا شمایل گردان هم به بازگویی روایات گوناگون واقعه می پرداخت و تجسم و روایت را به هم می آمیخت. نقاشان این نوع پرده ها اصولا از میان نقاشان بازاری بودند. در نقاشی مذهبی بیشتر روایت اصل بود نه تصویر، یعنی نقاشی تحت الشعاع روایت قرار داشت. پیکره های اتقیا، چهره های نورانی با هاله ی دور سر مجسم می شدند و پیکره های اشقیا، باچهره ای کریه و دوزخی تجسم می یافتند. گام بعدی در تحول این نوع نقاشی، تصویر صحنه ها بر روی دیوارها، به خصوص  دیوارهای اماکن مذهبی بود. یک نمونه دیوارنگاری از این نوع، امامزاده شاه زید اصفهان است. بعضی  از محققان را عقیده بر این است که این دیوارنگاری که در آن چرخه ی وقایع کربلا بازنمایی شده مربوط به سال 1097هـ. زمان مرمت این بنا در روزگار شاه سلیمان صفوی است.(1) ولی امروزه با توجه به سبک این نقاشی ها و جامه ی پیکره ها و پیدا شدن تاریخ 1323هـ. در آن، این عقیده مطرح گشته که دیوارنگاری های یاد شده در نیمه ی دوم شده ی سیزدهم هجری اجرا شده است(2)

از این نوع نقاشی ها در بقعه های شمال ایران نیز به فراوانی یافت می شود. تمامی این نقاشی ها را نقاشان سیار کار کرده و در قبال آن از روستاییان کارمزد به صورت اجناس معاش دریافت می کردند.

هنر خیالیسازی و واقعه کربلا

بازتاب روایت های تعزیه را می توان در حسینه ی مشیر شیراز هم مشاهده کرد. این نقاشی ها روی کاشی اجرا شده و زیباترین صحنه های دوره قاجار ا پدید آورده است. این حسینیه را حاج میرزا ابوالحسن مشیر الملک، یکی از اعیان شیراز در سال 1293هـ. ساخت. صحنه های نقاشی این حسینیه همان صحنه های پرده های پرده خوانهاست و دربردارنده ی کتیبه ای است و در وسط هلالی بخش فوقانی آن، روز آخرت تصویر شده است(3). در تکیه معاون الملک کرمانشاه هم می توان صحنه های مشابهی از تعزیه را مشاهده کرد.(4)

سردر امامزاده شاهزاده غریب شیراز هم آکنده از شمایهای ائمه است که در سال 1310 هـ. حاجی محمد باقر کاشی نگار شیرازی آنها را اجرا کرده است (5). در بقعه ی آقا سیدحسین لنگرود صحنه های جانداری از وقایع کربلا با رقم استاد آقایی در سال 1302هـ.  نقش بسته است(6). این شمایلها گاهی قلمرو داستانهای مذهبی دیگر را نیز دربرگرفته است مثلا داستان یوسف در بعضی از نقاشی ها روی کاشی نقش بسته است(7).

آموزش نقاشی آنها از راه تجربه بود. هدف آنها از پرده نگاری، تاثیرگذاری بر مخاطبان بود؛ از این رو سادگی بیان از ویژگیهای آثار آنها برشمره می شود. آنها گرچه گاهی از شگردهای حجم نمایی بهره می جستند ولی شخصیتها و پیکره های پرده را بدون رجوع به مدل تصویر می کرند و بدان عنوان"خیالی سازی" می داند تا از هر نوع انطباق با واقعیت به دور باشد. روایت حاکم بر پرده ی نقاشی آنها بود و اصول خاصی را در ترکیب بندیها و رنگ بندیها رعایت می کردند.

نقاشی عامیانه یا قهوه خانه یا خیالیسازی، به ضرورت نیاز و انتقال باورهای مذهبی مردم به وجود آمد. نقاشان بازاری تجسم های ذهنی-مذهبی و حماسی مردم را در تصاوری زنده می کردند و با خیالی سازیهای خود به آرمانهای ذهنی آنها تجسم می بخشیدند.

هنر خیالیسازی و واقعه کربلا

این نوع نقاشی با جنبش مشروطیت و مطرح شدن مردم کوچه و بازار در هنر، اعتباری درخور پیدا کرد. نقاشان این نوع نقاشی، هنرمندان مکتب ندیده ای بودند که با قریحه و طبع هنری شان، آمال و آرزوها و اعتقادات توده ی مردم را در پرده نقاشی های خود زنده می کردند.آموزش نقاشی آنها از راه تجربه بود. هدف آنها از پرده نگاری، تاثیرگذاری بر مخاطبان بود؛ از این رو سادگی بیان از ویژگیهای آثار آنها برشمره می شود. آنها گرچه گاهی از شگردهای حجم نمایی بهره می جستند ولی شخصیتها و پیکره های پرده را بدون رجوع به مدل تصویر می کرند و بدان عنوان"خیالی سازی" می داند تا از هر نوع انطباق با واقعیت به دور باشد. روایت حاکم بر پرده ی نقاشی آنها بود و اصول خاصی را در ترکیب بندیها و رنگ بندیها رعایت می کردند.

از مشهور ترین هنرمندان این مکتب می توان به محمد مدبر و قوللر آغاسی اشاره کرد که پرده هایشان امروزه زینت بخش موزه هاست.

نقاشی قهوه خانه بعدها به نوعی در نقاشی مدرن ایران تاثیز گذاشت و " مکتب سقاخانه" راپدید آورد. تاثیرات آن را حتی می توان در هنر گرافیک نیز ایران مشاهده کرد.

پی نوشت:

1- یداگدار، 1371: 2/166

2- فلور و دیگران، 1381: 80- 81

3- همایونی،1355: 40

4- سیف،1376: 86-92

5- همان:92 و96

6- همان:112-113

7- همان:114-115

سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منبع:

آژند، یعقوب، نقاشی ایران، انتشارات سمت

یداگدار، امامزاده زید اصفهان، آثار ایران،1371، ج10

فلور و دیگران، نقاشی و نقاشان دوره ی قاجار، ترجمه آزند، ایلشاب، 1381

همایونی، صادق، حسینه مشیر، تهران، 1355

سیف، هادی، نقاشی روی کاشی، سروش، 1376