تبیان، دستیار زندگی
داستان کربلا ... یک داستان دو صفحه‏اى است که از نظر آن صفحه دیگر بیشتر قابل مطالعه است. از نظر آن صفحه، جنبه مثبت دارد، صورت فعّالى دارد، نمایشگاهى است از عظمت و علوّ بشریت، از رفعت بشریت، نمایشگاه معالى و مکارم انسانیت است، سراسر حماسه است، عظمت و شجاعت
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : امین ادریسی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دو صفحه خواندنی از حماسه عاشورا

عاشورا


واقعه عاشورا همچون دریای عمیقی است که هر اندازه پیرامون ابعاد مختلف آن صحبت ، و فوائد و آثار آن را بررسی کرد، هرگز نمی‌توان به انتهای آن رسید، چرا که این واقعه بزرگ اقیانوسی عظیم است که امواج خروشانی مانند امواج عرفانی و اجتماعی و حماسی و تربیتی در آن در حال خروش هستند و برای رسیدن به عظمت هر یک از این امواج سال های سال باید تامل و تدبر کرد.

اقیانوسی که در آن امواج حق و حقیقت در برابر امواج فساد و تباهی قرار گرفتند و چنانچه شهید والا مقام، مطهری می نویسد، داستان کربلا یک داستان دو صفحه ای است :

(داستان کربلا ... یک داستان دو صفحه‏اى است که از نظر آن صفحه دیگر بیشتر قابل مطالعه است. از نظر آن صفحه، جنبه مثبت دارد، صورت فعّالى دارد، نمایشگاهى است از عظمت و علوّ بشریت، از رفعت بشریت، نمایشگاه معالى و مکارم انسانیت است، سراسر حماسه است، عظمت و شجاعت و حق‏خواهى و حق‏پرستى در آن موج مى‏زند.

از این نظر، دیگر قهرمان داستان ما پسر معاویه و پسر زیاد و پسر سعد و دیگران نیستند. از این نظر قهرمان داستان، پسران على(علیه السلام) هستند. حسین بن‏على(علیه السلام) است.

عباس بن‏على است، دختر على، زینب است، یک عده از مردان فداکار درجه اولى هستند که خود حسین(علیه السلام) که حاضر نیست یک کلمه مبالغه و گزاف در سخنش باشد، آنها را ستایش مى‏کند.)(حماسه حسینى،ج1، ص135)

این حماسه بزرگ به گونه ای صفحه تاریخ را ورق زد و تحولی در قلوب انسان ها به وجود آورد که این تحول تا قیام قیامت ادامه خواهد داشت و لحظه به لحظه بر شکوه و عظمت آن افزوده می شود، چرا که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند : «إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ فِی قُلُوبِ الْمُۆْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً ؛شهادت امام حسین علیه السلام در دل‏های افراد با ایمان آتش و حرارتی ایجاد می‏کند که هرگز خاموش نخواهد شد.»(مستدرک الوسائل، ج 10ص 318)

در این مقاله قصد داریم تا برخی از امواج حق و حقیقت را که در برابر امواج ظلم و طاغوت قد علم کرده و با تعداد اندکی که داشتند، اما با نیروی توکل و صبر به پیروزی رسیدند را معرفی کنیم .

خباثت باطنی گروه باطل را می توان در لحظه ای که سید الشهداء عازم به میدان نبرد است مشاهده کرد که فرمود (جامه ای برایم بیاورید که کسی در آن رغبت نکند تاآن را زیر لباس هایم بپوشم و برهنه نمانم زیرا کشته و عریان خواهم شد) اما این گروه چنان به درجه اعلای پلیدی رسیده بودند که حتی به آن پیراهن نیز رحم نکردند

صفحه اول: سعه صدر

یکی از بزرگترین صفاتی که در حادثه عاشورا بروز و ظهور کرد، صفتی است با نام سعه صدر که این صفت از جمله نعمت‌های بزرگی است که خداوند متعال آن را برای رسول اکرم صلی الله علیه و آله در سوره انشراح باز گو می کند و می فرماید:

(أَ لَمْ نَشْرَحْ لَک صَدْرَک : آیا براى تو سینه‏ات را نگشاده‏ایم؟)( الشرح :  1)

برخی از مفسرین شرح صدر را اینگونه معنا کرده اند که این ویژگی به معنای گشایش سینه و بالارفتن ظرفیت انسان است تا بتواند ناملایمات را تحمل کند و در مشکلات و سختی ها صبر و پایداری ورزد و از آن به بزرگترین الطاف و سرمایه هایی تعبیر کردند که خداوند متعال در اختیار انسان قرار داده است .

این ویژگی طلایی را می توان در طول حماسه جانسوز کربلا و از مدینه تا مدینه به وضوح مشاهده کرد، صفتی که حکایت از روح بزرگ و سعه صدر اباعبدالله الحسین و یاران و نزدیکان سیدالشهدا دارد، اما در مقابل سپاهیان عمر سعد از چنان روح کوچک و پستی برخوردار بودند که پاسخ تمام خوبی ها را به بدترین شکل ممکن دادند.

از جمله نمونه های عینی این شرح صدر و بزرگی روح هنگامی است که سیدالشهداء علیه السلام در مسیر رسیدن به کربلا  با سپاه حر بن یزید ریاحی مواجه شدند و لشکر دشمن را تشنه یافتند، در این حال  دستور دادند که تمامی سپاه را سیراب کنند و حتی مرکب های تشنه آنها را نیز آب دادند، این اقدام اباعبد الله حکایت از روح بزرگ و شرح صدی داشت که حتی حاضر نمی شد دشمنان خود را نیز لب تشنه مشاهده کند، اما در برابر این روح بزرگ و این موج رحمت و رأفت چند روزی نگذشت که وقتی در برابر لشکر عمر سعد برای کودک شش ماهه خود فقط قطراتی آب طلب کرد، جواب ایشان را با تیر سه شعبه دادند که در این هنگام منادی از آسمان ندا داد :

شرح صدر

(دَعْهُ یا حُسَین فَإِنَّ لَهُ مُرْضِعاً فِی الْجَنَّةِ ؛ او را به خدا بسپار ؛ زیرا در بهشت شیردهنده ای برای اوست.)( معالی السبطین ، ج1 ، ص260)

از دیگر مصداق های عینی این ویژگی منحصر به فرد جمله طلایی حضرت زینب کبری سلام الله علیها در دربار یزید ملعون است که وقتی به حضرت مصائب و سختی های حماسه عاشورا و مشکلات اسارت را یادآوری می کند در برابر تمام این مشکلات که می توانست کوه را از پای در بیاورد با شرح صدری که در وجود خود داشت فرمود:(ما رایت الا جمیلا)

صفحه دوم: واجب و حرام

در حادثه عاشورا امواج حلال و حرام در مقابل یکدیگر قرار گرفته بود، از طرفی سیدالشهداء علیه السلام کلام رسول خدا را شنیده بود که :

(أیها الناس إن رسول الله (صلی الله علیه و آله) قال من رأی سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله ناکثا عهده مخالفا لسنة رسول الله یعمل فی عباد الله بالإثم و العدوان فلم یغیر علیه بفعل و لا قول کان حقا علی الله أن یدخله مدخله: ای مردم! رسول خدا فرمود: هر کس سلطان زورگویی را ببیند که حرام خدا را حلال نموده ، پیمان الهی را می شکند و با سنت و قوانین رسول خدا از در مخالفت در آمده و در میان بندگان خدا، راه گناه و معصیت و ستم و دشمنی را در پیش می گیرد، ولی با عمل یا سخن اظهار مخالفت نکند، بر خداوند است که او را در محل و جایگاه آن سلطان ظالم قرار دهد.)(مقتل خوارزمی ، ج 1، ص 234)

برخی از مفسرین شرح صدر را اینگونه معنا کرده اند که این ویژگی به معنای گشایش سینه و بالارفتن ظرفیت انسان است تا بتواند ناملایمات را تحمل کند و در مشکلات و سختی ها صبر و پایداری ورزد و از آن به بزرگترین الطاف و سرمایه هایی تعبیر کردند که خداوند متعال در اختیار انسان قرار داده است

و از طرفی مشاهده می کرد که در جامعه آن روز سنت های اصیل اسلامی در حال نابودی است و بدعت های فراوانی در حال به وجود آمدن است و به همین جهت در نامه ای که به مردم بصره نوشت، فرمود:

(اینک من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش فر مى خوانم، که سنّت میرانده و بدعت زنده شده است. اگر دعوت مرا بپذیرید و از من فرمان برید شما را به راه درستى و سعادت راه مى نمایم.)(بحار الانوار ،ج44،ص340)

به همین جهت وقتی وارد صحرای کربلا شد، چنانچه در کتاب معالی السبطین جلد اول صفحه 284 نقل شده است، امام زمینی را که قبر او در آن واقع است، از مردم نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خریداری کرد و آن را به ایشان صدقه داد تا لحظه ای در زمین فرد دیگری درنگ نکند .

این در حالی بود که سپاهیان باطل چنان در دام شیطان گرفتار شده بودند که برای آنها حلال و حرام معنایی نداشت و چنان شکم های آنان از حرام پرشده بود که  برای بدست آوردن سکه های ناچیز حاضر بودند فرزند رسول خدا را به شهادت برسانند .

خباثت باطنی گروه باطل را می توان در لحظه ای که سید الشهداء عازم به میدان نبرد است مشاهده کرد که فرمود (جامه‌ای برایم بیاورید که کسی در آن رغبت نکند تا آن را زیر لباس هایم بپوشم و برهنه نمانم زیرا کشته و عریان خواهم شد.)(ناسخ التواریخ ،ج2،ص 359) اما این گروه چنان به درجه اعلای پلیدی رسیده بودند که حتی به آن پیراهن نیز رحم نکردند .

اینها قسمت های کوتاهی از تقابل جبهه حق و باطل بود قسمت هایی که برای همه مردم تاریخ درس عبرتی است که باطل هر چند به ظاهر با عظمت و بزرگ باشد نمی تواند ماندگار باشد و عزت و بزرگی تنها برای افرادی است که طرفدار حق و حقیقت باشند:

(وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ : و هر کس خدا و پیامبر او و کسانى را که ایمان آورده‏اند ولىّ خود بداند [پیروز است، چرا که‏] حزب خدا همان پیروزمندانند.) (المائدة: 56)

امین ادریسی

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.