تبیان، دستیار زندگی
یکی از اهداف تحصیل در حوزه عالم شدن و متخصص شدن در حوزه دین و به خصوص فقه و احکام عملیه است تا بتوان دستورات صحیح اسلام را بیان نمود. در اینجاست که بحث مرجع تقلید و فتوا پیش می آید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اهمیت افتاء

اجتهاد

یکی از اهداف تحصیل در حوزه عالم شدن و متخصص شدن در حوزه دین و به خصوص فقه و احکام عملیه است تا بتوان دستورات صحیح اسلام را بیان نمود. در اینجاست که بحث مرجع تقلید و فتوا پیش می آید.

فتوا (1)

مردم دیندار از روزگاران قدیم به انبیاء و ائمه و علماى ربّانى دل بسته بودند ، و امر آنان را در حد قدرت و استطاعت خود اطاعت مى كردند .

تا زمانى كه انبیاء و ائمه طاهرین (علیهم السلام) در بین مردم بودند ، مشكلى نبود ، مردم با رجوع به انبیاء و ائمه به حكمت های حقیقى حق دست مى یافتند و به اجرا گذاشته و عمل مى كردند ، اما در نبود انبیاءو ائمه نیاز شدید به فتوى احساس شد و بزرگان از فقها و علما با شرایطى كه اسلام معین نموده بود به جاى پیامبران و ائمه نشسته و زمام كشتى زندگى جامعه را بدست گرفتند .

یکی از اهداف تحصیل در حوزه عالم شدن و متخصص شدن در حوزه دین و به خصوص فقه و احکام عملیه است تا بتوان دستورات صحیح اسلام را بیان نمود. در اینجاست که بحث مرجع تقلید و فتوا پیش می آید.

باید دانست مسئله افتاء یعنى صادر كردن حكم و فتوى ، از مسائل بسیار مهم و پرمخاطره و در عین حال داراى پاداش بزرگ و فضیلت فراوان، و موقعیت شكوهمند و گرانقدرى است ؛ زیرا مفتى و مجتهدى كه حكم و فتوى صادر مى كند، وارث انبیاء و پیغمبران است، و مى خواهد به اداء یك تكلیفى كه واجب كفائى است قیام نماید؛ ولى در معرض خطاء و لغزش، و مواجه با خطر مى باشد؛ لذا گفته اند: "المفتى موقع نائب من الله تعالى"[1]

كسیكه فتوى و حكم براى مردم صادر مى كند توشیح گرى است كه داراى مقام نیابت الهى مى باشد.

لذا باید بنگرد كه چه مى گوید، و باید در گفتار خود عمیقا دقت نماید. چرا که با دین و اعمال دینی مردم سرو کار دارد. مسئولیت احکام مومنین را بر عهده داشته و در صورت تقصیر و کم کاری نه تنها باید پاسخ گوی قصور خود بلکه باید جوابگوی اشتباه مردم نیز باشد.

در اینجا آیاتی از قرآن را که به این موضوع پرداخته است  می آوریم تا اهمیت بحث کاملا روشن شود؛

خداوند متعال آیات بسیاری را در کتابش آورده است که به مسئله فتوا و موضوعات پیرامون آن اشاره دارد.

" یستفتونك، قل الله یفتیكم" [2]

(اى پیامبر، مردم از تو استفتاء مى كنند، بگو كه خدا به شما فتوى مى دهد، و احكام را بیان مى كند.)

"یوسف ایها الصدیق افتنا فى سبع بقرات سمان ..." [3]

(یوسف ! اى انسان صدیق و راستین ، فتوى ده ، و براى ما درباره هفت گاو فربهى ... حكم صادر كن .)

خداوند متعال به منظور تهدید افراد (فاقد شرائط فتوى )، در جهت صدور حكم و فتوى مى فرماید:

"و لاتقولوا لما تصف السنتكم الكذب ، هذا حلال و هذا حرام لتفتروا على الله الكذب " [4]

(براى آنچه زبانتان بدان گویا است ، دروغ را به وسیله آن جارى نسازید كه این چیز حلال و آن چیز حرام است ، تا مبادا بر خداوند متعال دروغ ببندید.)

و یا مى فرماید:

"و ان تقولوا على الله ما لاتعلمون"[5]

(و بر حذر باشید از اینكه درباره خداوند متعال ، چیزى را كه نمى دانید بگوئید.)

یا مى فرماید:

"قل اراءیتم ما انزل الله لكم من رزق فجعلتم منه حراما و حلالا قل الله اذن لكم ام على الله تفترون" [6]

(از پیامبر، بگو گزارش كنید آن مقدار از رزق و روزى را كه خداوند متعال براى شما فروآورد، و شما برخى از آن ها را حرام و بعضى را حلال قرار دادید. آیا خداوند به شما چنین رخصت و اجازه اى داده است ، و یا بر او دروغ مى بندید؟)

ملاحظه كنید كه خداوند متعال با چه كیفیتى ، مستند و ماءخذ حكم و فتوى را به دو نوع تقسیم فرموده : (نوعى از آن به گونه اى است كه انسان در صدور فتوى و اظهار راءى و نظر درباره آن ها - از طرف خداوند - ماءذون و مجاز مى باشد.

و نوعى دیگر كه در اظهار نظر درباره آن ها مجاز نیست ). بنابراین اگر اذن الهى درباره راءى و نظرى تحقق نیابد (و تو شخصا) راجع به آن ها اظهار نظر كنى و فتوى دهى ، بر خداوند متعال دروغ و افتراء مى بندى .[7]

توجه کنید در آیه ذیل خداوند در مورد فرستاده اش رسول اکرم صلی الله علیه و آله چگونه سخن می گوید:

"و لو تقول علینا بعض الاقاویل لاخذنا منه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین" [8]

(اگر پیامبر (صلى الله علیه و آله ) پاره اى از سخنان را نابجا به ما نسبت مى داد، به دست خویش و نیروى خود از او برمى گرفتیم ، و سپس رگ گردن و قلب او را از هم مى دریدیم .)

با توجه به اینكه خداوند متعال ، عزیزترین خلق خود را این گونه ارعاب و تهدید مى فرماید، انذار و تهدید او نسبت به دیگران چگونه خواهد بود آن گاه كه آنان در حضور خداوند و در برابر او سخنى را به دروغ و به نام او بر زبان مى آورند؟

این آیات همه و همه اهمیت فتوا و خطرات اطراف آن را گوشزد می کند و مفتی را از هر گونه خود رأی بودن و بدون تحقیق فتوا دادن بر حذر می دارد.


پی نوشت ها :

[1] منیة المرید، ص60

[2] سوره نساء، آیه 176.

[3] سوره یوسف ، آیه 46.

[4] سوره نحل ، آیه 117.

[5] بقره، 169.

[6] سوره یونس ، آیه 59.

[7] منیة المرید. 60

[8] سوره الحاقة ، آیه 46.

منابع:

منیه المرید

تهیه و فرآوری : احمد اولیایی ، گروه حوزه علمیه تبیان