تبیان، دستیار زندگی
ظهر است و صفِ بلندِ دشمن ظهر است و حسین و آفتاب است در خیمه این امیر تنها مانند همیشه ، قحطِ آب است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خیمه امیر تنها

کاروان

ظهر است و صفِ بلندِ دشمن

ظهر است و حسین و آفتاب است

در خیمه این امیر تنها

مانند همیشه ، قحطِ آب است

ظهر است و هجوم ابر غربت

بر گِردِ حَرَم ، کبوتری نیست

آنها همه رفته اند و دیگر

عباس و علیِ اکبری نیست

می آید و می کند نگاهی

بر خیمه که ساکت و غمین است

انگار که آخرین نگاه است

دلگیرترین نگاه این است

آن سوی ، برای کشتن او

صفهای بلندِ تیغ و دشنه است

این سوی میان خیمه خود

دلواپس کودکانِ تشنه است

یک بار دگر به اسب هی زد

باید برود – که رفت چون موج

از دامن این کویر بی نور

تا دورترین ستاره ، تا اوج

بخش کودک و نوجوان تبیان


منبع: موعود

مطالب مرتبط:

پاییز

گل و پرنده و برگ

یک هفته به انتظار ماندم

انتظار بهار

نارنج پارساله!

صورت تو

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.