تبیان، دستیار زندگی
نادر قدیانی (رئیس اتحادیه ناشران‌بودن و مدیر انتشارات قدیانی) هم مثل دیگر ناشران نگران بالارفتن قیمت كاغذ، سلفون، چسب، مركب و... است و امیدوار است كار اخیر مسئولان جهت كاهش قیمت كاغذ ثبات پیدا كند و فرهنگ كتابخوانی بین مردم از طریق كتاب هدیه دادن بیشتر شو
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هشدار کاغذی!


نادر قدیانی (رئیس اتحادیه ناشران‌بودن و مدیر انتشارات قدیانی) هم مثل دیگر ناشران نگران بالارفتن قیمت كاغذ، سلفون، چسب، مركب و... است و امیدوار است كار اخیر مسئولان جهت كاهش قیمت كاغذ ثبات پیدا كند و فرهنگ كتابخوانی بین مردم از طریق كتاب هدیه دادن بیشتر شود.

نادر قدیانی

در آیین افتتاح هفته كتاب وزیر ارشاد از ناشران به دلیل تحمل شرایط دشوار اقتصادی تشكر كرد، شما اوضاع این روزهای نشر را در جایگاه رئیس اتحادیه ناشران چگونه تحلیل می‌كنید؟

ما امروز شرایط بسیار خاصی را می‌گذرانیم. در سال‌های مختلف شرایط ویژه در موضوعات متفاوت كم ندیده‌ایم. ولی حداقل درباره كاغذ و مواد اولیه نشر، چنین شرایط خاصی را فقط در سال چهارم یا پنجم دوران دفاع مقدس تجربه كرده بودیم و غیر از آن دوره من چنین وضعی را كه در هشت ماه گذشته برایمان ایجاد شده، اصلا به یاد ندارم. معمولا وقتی هزینه‌ها و درآمدهای مردم افزایش پیدا نمی‌كند و از سوی دیگر وقتی مردم باید هزینه‌های بیشتری را یعنی حدود دوبرابر بیشتر از گذشته برای خرید كالاهای مورد نیازشان صرف كنند، طبیعتا اولین چیزی كه از سبد خانوار حذف می‌شود، كالاهای فرهنگی ازجمله كتاب است. هرچند كتاب پیش از چنین اتفاقی هم جایگاه چندانی در سبد خانوار ایرانی نداشته است.

یكی از مشكلات مهم ناشران، افزایش قیمت كاغذ است. این مساله به كجا رسیده و چه تاثیری در كار ناشران داشته است؟

خدا را شكر مسوولان، اقداماتی برای كاهش قیمت كاغذ انجام داده‌اند كه تا اندازه‌ای هم به نتیجه رسیده است. اگر بتوانند این روند را ادامه دهند و ثبات قیمت در این بخش ایجاد كنند، می‌توانیم امیدوار باشیم كه برای سال آینده بر مشكل ایجادشده درباره هزینه‌های مواد مصرفی در سال جاری، غلبه كنیم.

اگر به هر دلیلی كاغذ به ثبات قیمتی مد نظر نرسد، چه اتفاقی می‌افتد؟

اگر خدای نكرده این موضوع در چند ماه آینده برطرف نشود، ما شاهد بیكار شدن پرسنل موسسات نشر، كم‌كارشدن موسسات فرهنگی، كم‌كارشدن نویسنده و مترجم و ویراستار و صفحه‌آرا و گرافیست می‌شویم كه این مساله در نهایت به چاپخانه‌ها و صحاف‌ها و مراكز پخش و... سرایت می‌كند. من شنیده‌ام صحافی‌ها به دلیل افزایش قیمت چسب و چاپخانه‌ها به دلیل افزایش قیمت مركب از فعالیت‌های خود كم كرده‌اند. با ادامه این روند، چون افراد بسیار زیادی در خانواده نشر مشغول به فعالیت هستند ما با یك بیكاری بسیار چشمگیر مواجه می‌شویم.

درباره قیمت كتاب‌های موجود، من بارها دیده‌ام كه قیمت كتاب را با ماژیك پنهان كرده‌اند یا برچسبی روی آن زده‌اند و با قیمت گران‌تر یا به اصطلاح با قیمت روز می‌فروشند.

این كار طبیعتا غیرقانونی نیست. اگر كسی قیمت نخود و لوبیایش را گران كند، آیا از او اشكال می‌گیرند؟ خیر. فقط می‌توانیم بگوییم تغییر قیمت كتاب، چندان حركت فرهنگی خوبی نیست. زیرا در هر صورت ناشر و كتابفروش سرمایه محدودی دارند. من ناشر كه در سال گذشته كاغذ را بندی 29 هزار تومان می‌خریدم، امسال در این شرایط ارزان‌شدن قیمت كاغذ و اقدامات مختلف،‌ باید كاغذ را بندی 75 هزار تومان خریداری كنم. من این كسری پول را از كجا باید به دست بیاورم؟ اگرچه در حوزه فعالیت ناشران صاحب‌نام معمولا چنین اتفاقاتی رخ نمی‌دهد، ولی باید بگویم این اقدام به شكلی جهت حفظ سرمایه ناشر است. شاید هم كتابفروش چنین كاری را انجام بدهد. ولی در كل تاكید می‌كنم به نظر من چنین كاری غیرقانونی نیست. علاوه بر این كه تا به امروز كسی به اتحادیه ناشران در این زمینه هیچ گزارش رسمی و شكایتی نداشته است.

در سال‌های مختلف شرایط ویژه در موضوعات متفاوت كم ندیده‌ایم. ولی حداقل درباره كاغذ و مواد اولیه نشر، چنین شرایط خاصی را فقط در سال چهارم یا پنجم دوران دفاع مقدس تجربه كرده بودیم و غیر از آن دوره من چنین وضعی را كه در هشت ماه گذشته برایمان ایجاد شده، اصلا به یاد ندارم.

در دیگر محصولات با نرخ مشخص خود نیز قاعدتا باید همان هزینه درج شده روی محصول به مشتری گفته شود. كتابی كه چاپ آن برای سال 89 است چرا باید امروز گران‌تر فروخته شود؟

اگر شما بخواهید امروز به خارج از كشور سفر كنید، آیا هزینه‌ها را با نرخ دلار دو سال پیش با شما حساب می‌كنند؟ فرق شغل كتابفروش و ناشر با بسیاری از شغل‌های دیگر، درج‌شدن قیمت روی جلد كتاب است.

البته ناشر می‌تواند قیمتی هم درج نكند مانند كتاب‌های نفیس. این درج قیمت هم به علت آسایش مصرف‌كنندگان بوده تا در هر كتابفروشی، كتاب به قیمت متفاوت به فروش نرسد. در سال 91 هیچ محصولی نیست كه قیمتش افزایش پیدا نكرده باشد. كتاب هم مثل دیگر كالاهاست.

البته من به شخصه در انتشارات قدیانی ـ كه بیش از 2000 عنوان كتاب دارد و انبارش هم پر از كالاست ـ به هیچ عنوان قیمت كتاب‌هایم را تغییر نداده‌ام و از همین جا اعلام می‌كنم در سراسر ایران اگر قیمت كتاب‌های انتشارات قدیانی با برچسب جدید تغییر كرده از سوی ما نبوده است و به عنوان رییس اتحادیه ناشران اعلام می‌كنم 95 درصد ناشران عمومی به قیمت كتاب‌هایشان دست نزده‌اند و اگر در جایی این قیمت تغییر كرده، فقط از سوی كتابفروش بوده است. اگر هم ناشر حرفه‌ای قیمت كتابش را تغییر داده از طریق برچسب‌هایی است كه آرم انتشارات روی آن ثبت شده است.

امروز وقتی ناشری برای حل مشكلات اقتصادی‌اش به سراغ اتحادیه ناشران می‌آید، شما چه فعالیت‌هایی برای بهبود اوضاع آن ناشر انجام می‌دهید؟

اتحادیه براساس نظام قانون صنفی فعالیت می‌كند و تا جایی كه بتواند ناشران را در زمینه‌های مختلف كمك می‌كند. تا این لحظه نیز نه گزارش مكتوب و نه شفاهی در این باره نداشته‌ایم. شاید چند نفری تلفنی تماس گرفتند كه با صحبت‌كردن قانع شدند و مساله برایشان حل شد.

شاید این مساله روی دیگری داشته باشد. مثل این كه شاید ناشران گمان می‌كنند از دست اتحادیه هم كاری برنمی‌آید و به همین جهت شكایتی به شما نمی‌كنند.

آیا همكاران ناشر و كتابفروش ما حاصل افت قیمت كاغذ از سه ماه پیش تاكنون را كه از صد هزار تومان به 75 هزار تومان رسیده است، ندیده‌اند؟ این اقدامات حاصل شكل‌گرفتن كارگروه‌هایی بوده كه اتحادیه نیز در آن نمایندگانی داشته و ساعت‌های طولانی در آنها وقت صرف كرده است. مثلا درباره كارگروه فرهنگی نیز همكاران ما متوجه پیش‌اقدامات ما نیز نمی‌شوند. همه حاصل كار را می‌بینند. كسی از سال‌ها فعالیت ما در این زمینه صحبت نمی‌كند.

امسال هم مراسم و اقداماتی برای هفته كتاب در نظرگرفته شده است. با توجه به شرایط اقتصادی روز و سابقه چند ساله برگزاری هفته كتاب، به نظرتان این تبلیغات تا چه اندازه در رشد كتابخوانی و خرید كتاب تاثیر می‌گذارد؟

اگر در عمل چیزی در دل هفته كتاب نباشد، ولی باز هم موجب می‌شود یك هفته، رسانه‌های مختلف اعم از تلویزیون و روزنامه‌ها و مجلات و... همگی به مساله كتاب و كتابخوانی بپردازند. این تبلیغات خود به خود در فروش كتاب تاثیر می‌گذارد. من از نوجوانی یعنی از سال 48 در غرب تهران كتابفروشی داشتم و همیشه یادم هست روز دوازدهم اردیبهشت كتابفروشی‌ها بسیار شلوغ می‌شد و همه برای معلم‌هایشان كتاب خریداری می‌كردند، ولی رفته‌رفته این عادت خوب كمرنگ شد و به خرید شیرینی و گل محدود شد. اگرچه مطبوعات در این مساله مقصر نبودند، ولی به این امر بی‌توجه بوده‌اند. اگر برای روز بیست و چهارم آبان ـ كه روز مصوب‌‌شده اهدای كتاب است ـ تبلیغات بیشتری صورت دهید، بسیار در این امر موثر خواهد بود.

ولی اهدای كتاب بار منفی پیدا كرده است، زیرا در این مواقع همیشه كتاب‌های سطح پایین از لحاظ علمی و محتوایی در گردش می‌افتد. معمولا افراد كتاب‌های باارزش خود را پیش خود نگه می‌دارند.

الان لازم نیست بحث را به سمت محتوا و كیفیت ببریم. من معتقدم باید اول باب هدیه دادن كتاب را باز كنیم؛ با هر محتوایی و با هر كیفیتی. فرض كنید كسی در بیمارستان بستری است. به جای آن كه پس از مرخصی 40 قوطی كمپوت داشته باشد كه در سوپری محل آنها را به نصف قیمت بفروشد، 20 كتاب حافظ هدیه بگیرد. این فرد پس از آن به دیدار هر كسی كه می‌رود، چه برای عیادت چه برای مهمانی و چه هر مناسبت دیگری یكی از این كتاب‌های حافظ را با خود می‌برد. این یعنی بازشدن باب اهدای كتاب. كتاب می‌تواند دست به دست بگردد. وقتی باب اهدای كتاب رواج پیدا كند، كم‌كم مردم یاد می‌گیرند كتاب‌های تخصصی خریداری كنند. كم‌كم مردم برای خرید كتاب‌هایشان ملاك‌هایی را در نظر می‌گیرند و ما در این صورت به سوی رشد واقعی صنعت نشر پیش می‌رویم.

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان


منبع: جام‌جم /حورا نژادصداقت ‌