تبیان، دستیار زندگی
تا اوان انقلاب اسلامی كه جوانان عزیز و سر باخته ، دستگاه تكثیر و چاپ اعلامیه ها را مخفیانه به منزل ما آوردند بطوریكه خود آقایان روحانیون محترمی كه كاملاً در جریان انقلاب بودند نمی دانستند كه اعلامیه ها كجا تكثیر میشود حتی گاهی جلسه آقایان علما منزل ما بود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

در میدان سیاست

آیت الله نجومی

تا اوان انقلاب اسلامی كه جوانان عزیز و سر باخته ، دستگاه تكثیر و چاپ اعلامیه ها را مخفیانه به منزل ما آوردند بطوریكه خود آقایان روحانیون محترمی كه كاملاً در جریان انقلاب بودند نمی دانستند كه اعلامیه ها كجا تكثیر میشود حتی گاهی جلسه آقایان علما منزل ما بود و در همان وقت جوانان عزیز در زیر زمین مشغول تكثیر و چاپ اعلامیه ها با انشاء این حقیر بودند.

در سال 1334 آقا سید مرتضی نجومی هم زمان با اوج درس هایش بود كه احساس كرد باید از زندگی مجردی خداحافظی كند و به تشكیل خانواده روی آورد.

وی به جهت اینكه خانواده اش در ایران بودند، برای این موضوع به استادان خود متوسل شد و این مسئله را با آیت الله زنجانی در میان گذاشت و از ایشان خواست فرد مناسبی را برای همسری او برگزیند.

آیت الله زنجانی، دختر حجت الاسلام و المسلمین آقا سید عباس ناجی را پیشنهاد كرد. وی اهل آذربایجان بود.

سید مرتضی كار را به دست استادش سپرد و گفت كه هر طور صلاح می‏داند، عمل كند.

رفتار سید در حوزه نجف بسیار خوب و برای همه شناخته شده و آقا سید عباس ناجی نیز وی را دیده بود و می شناخت. سید مرتضی تنها دو نفر از آیات را به عنوان رسم به منزل آقا سید عباس ناجی فرستاد تا از دخترش برای او خواستگاری كنند.

آن دو نفر، آیت الله آقا میرزا باقر زنجانی و آیت الله حاج سید عبدالاعلی سبزواری بودند. مراسم خواستگاری مدت زیادی طول نكشید سپس، آن دو مجتهد بزرگوار به حرم مطهر امام علی(ع) مشرف شدند و پس از زیارت و خواندن زیارت امین الله و ادای دو ركعت نماز در كنار ضریح مطهر امام علی(ع)، روز دوازدهم ربیع الاول 1375هـ .ق خطبه عقد ازدواج سید مرتضی را در كنار بارگاه مطهر حضرت علی بن ابی طالب(ع) جاری كردند.

پس از آن، سید درصدد اجاره منزلی برآمد و در 27 ربیع الاول، عروس را به خانه آورد و زندگی مشترك خود را با آن دختر پاك دامن آغاز كرد.

سفر  به ایران

آیت الله نجومی در سال 1345ش، به همراه خانواده اش به ایران آمد تا با والدین و اقوام، دیداری داشته باشد. او دو سه ماه در كرمانشاه ماند و آن گاه تصمیم گرفت به نجف بازگردد، ولی نگران آشوب ها بود.

پدرش نیز به دلیل سخت گیری های حزب بعث، مایل نبود سید مرتضی به عراق بازگردد. سرانجام استخاره ای گرفت و به نجف بازگشت و یك سالی در آنجا ماند.

در سال 1346، به دلیل بیماری پدرش به ایران آمد و در پایان عمر پدرش، بر بالین وی حاضر شد. سرانجام در هجدهم مرداد سال 1346 (دوم جمادی الاول 1387 هـ .ق)، پدر سید مرتضی به سرای باقی شتافت.

 پس از انجام مراسم سوگواری و خاك سپاری، وی به نجف بازگشت. اوضاع عراق نابسامان بود. بعثی ها، به ایرانیان و به ویژه شیعیان بی حرمتی می كردند.

آنها گروهی را دستگیر كرده بودند و كسی از سرنوشتشان آگاه نبود و گروهی را نیز اخراج كرده بودند. این بود كه آیت الله نجومی یكی دو سال به این گونه سپری كرد و دیگر ماندن در عراق را صلاح ندید.

سرانجام سال 1349 در پی اخراج ایرانیان مقیم عراق توسط بعثیون آیت الله نجومی مجبور شد به ایران بازگردد. هجرت وی به همراه خانواده در دی ماه روی داد و هوا به شدت سرد بود. آنها سه روز در مرز خسروی ماندند و سرانجام در دی ماه 1349 به كرمانشاه رسیدند.

و از آن پس عمر پر بركت خویش را وقف و صرف مردم كرمانشاه نمود و که یکی از چهره های پر نفوذ معنوی شهر محسوب می شدند و محل رجوع بسیار از دانشمندان ، طلاب و افراد تحصیلكرده بود . ایشان در مسجد نواب نماز میگذاردند كه از جمله مساجد فعال و پر جمعیت شهر كرمانشاه است.

فعالیت‎های سیاسی آیت‏اللّه نجومی

از زمان بازگشت آیت الله نجومی تا پیروزی انقلاب، هشت سال طول كشید. استاد در خصوص فعالیتهای دوران انقلاب چنین نگاشته اند : « بعد از بازگشت از نجف اشرف تا شروع انقلاب  مقدس  اسلامی دیگر مجال نوشتن كتابی یا استنساخی پیدا نشد و به كارهای معمولی و وظایف مقرره روحانیت مشغول شدیم .

تا اوان انقلاب اسلامی كه جوانان  عزیز و سر باخته ، دستگاه تكثیر و چاپ اعلامیه ها را مخفیانه به منزل ما آوردند بطوریكه خود آقایان روحانیون  محترمی كه كاملاً در جریان انقلاب بودند نمی دانستند كه اعلامیه ها كجا تكثیر میشود حتی گاهی جلسه آقایان علما منزل ما بود و در همان وقت جوانان عزیز در زیر زمین مشغول تكثیر و چاپ اعلامیه ها با انشاء این حقیر بودند».

آن مرحوم از آغاز نهضت اسلامی مردم ایران، فعالانه وارد عرصه مبارزه با رژیم شاه شد و بسیاری از اعلامیه های روحانیت کرمانشاه را با انشاء و خط خود می نوشت و از دیگران امضا می گرفت و آن ها را در خانه اش تکثیر می‎‏نمود و به وسیله جوانان مۆمن و انقلابی شهر آن ها را منتشر می‎ساخت.

خانه آن عالم مبارز، در پوشش مجلس روضه خوانی و سوگواری، به مركزی برای گردهم آیی مردم مسلمان برای مبارزه با رژیم شاهنشاهی بدل شده بود. فكر برگزاری تظاهرات خیابانی در كرمانشاه، در منزل وی شكل می‏گرفت.

 با اینكه ساواك دنبال مدركی بود تا آیت الله نجومی را دستگیر و راهی زندان كند، ولی فعالیت های ضدرژیم، مانند تهیه اعلامیه و تكثیر و پخش آن، ماهرانه انجام می شد و هیچ گونه ردپایی به جا نمی ماند.

آیت الله نجومی نقشی مۆثر در بیداری مردم كرمانشاه داشت. او در مهرماه 1357 مجلس باشكوهی در مسجد آیت الله بروجردی ترتیب داد كه تعدادی از علمای كرمانشاه در آن حضور داشتند. در آن مجلس، رفتار اهانت آمیز رژیم بعث عراق درباره برخورد های اهانت آمیز با حضرت امام محكوم شد و به دنبال آن، مردم حاضر در مجلس به خیابان ها ریختند و تظاهرات گسترده ای شكل گرفت.

مأموران ساواك و شهربانی نیز به سركوبی مردم پرداختند و به سوی آنان تیراندازی كردند. در این میان، صادق صابون پز كه داماد آیت الله نجومی بود و نقش فعالی در بیداری جوانان كرمانشاه داشت، به شهادت رسید. بدین ترتیب، نخستین شهید كرمانشاه، پیش از پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی، از خانواده آیت الله نجومی بود. (1)

پس از شروع جنگ تحمیلی هم مسجد آیةاللّه نجومی یکی از پایگاه های عرصه جهاد و کمک رسانی به جبهه های نبرد بود.


پی نوشت:

1.    کیمیای هستی، ص 158.

منابع:

کتاب کیمیای هستی زندگی نامه خودنوشت آیت الله نجومی، به اهتمام محمد علی سلطانی

سایت پژوهش

تهیه و فروآوری: عبداله فربود، گروه حوزه علمیه تبیان