مخاطب ایرانی ، قهرمان کره ای
درباره محبوبیت سریالهای كرهای
بعد از انقلاب اسلامی در كنار تولید سریالهای داخلی شاهد نمایش گسترده سریالهای آسیای شرقی بوی ژه ژاپن و كره در كشور بودیم كه بسیاری از آنها به اندازه مجموعههای داخلی و گاه بیشتر از آنها مورد استقبال مخاطب ایرانی قرار گرفت و محبوبیت پیدا كرد.
یكی از مولفههای فرهنگی ـ تاریخی كه موجب میشود این آثار با استقبال روبهرو شود، علاوه بر شباهتهای فرهنگی و سنخیت شرقی آنها، حضور قهرمان در این مجموعههاست. اساسا میل به قهرمانگرایی و اسطورهسازی در سرزمینهای شرقی وجود دارد.
اكنون چند سالی است كه دوباره پخش سریالهای كرهای از سیما مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته و بار دیگر خاطره اوشین (سالهای دور از خانه) و لینچان (جنگجویان كوهستان) را در خاطرهها تداعی كرده است.
«افسانه دونگیی» آخرین نمونه این آثار است. البته چندی پیش سریال یانگوم (جواهری در قصر) به چنین موقعیتی در میان مخاطبان دست یافته بود تا در سالهای اخیر این سریالهای كرهای باشد كه از شرق میان مخاطبان ایرانی پرطرفدار برخوردار شود.
در گذشته مثلا در زمان پخش اوشین به دلیل تعداد كم شبكههای تلویزیونی و فقدان ابزارها و لوازم مدرن تفریحی دور از ذهن نبود كه سریالی مورد توجه مخاطبان وطنی قرار بگیرد؛ اما اینك با وجود انواع برنامهها و سریالها و تعدد شبكههای تلویزیونی، پرطرفدار بودن این سریال كمی عجیب به نظر میرسد آن هم با انواع فیلمهای اكشن و تخیلی و تكنیكال هالیوودی كه بهراحتی قابل دسترس است.
این شگفتی زمانی بیشتر میشود كه انیمیشن و بازیهای رایانهای آنها نیز به بازار آمده و مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است. (این خود نشان از نسبت فرهنگ و اقتصاد در عصر ارتباطات دارد كه فرهنگ و هنر به منبع سودآوری بدل میشود)، اما براستی راز مخاطبپذیری بالای این سریالها در چیست و چرا این سریالها مورد توجه مخاطبان ایرانی قرار گرفته است؟
نگارنده معتقد است برای پاسخ به این پرسش نمیتوان فقط به عناصر درونی اثر تكیه كرد و باید به تاثیر و نقش عوامل بیرونی كه در بستر نظام فرهنگی ـ اجتماعی مخاطبان رخ میدهد هم توجه داشت و حاشیههای این متن را نیز لحاظ كرد، حاشیههایی كه موجب میشود یك متن هنری در نسبت با مخاطب دچار قبض و بسط شود و فراتر از ذات اثر موقعیتهای جدید برای خود خلق كند.
در ذیل همین رویكرد میتوان محبوبیت افسانههای كرهای را در ایران تبیین كرد. در همین خصوص، یكی از عواملی كه میتوان به آن اشاره كرد سنخیت فرهنگی میان اقوام شرقی است كه زیست جهان آنان را به هم شبیه و نزدیك میسازد و به دلیل مولفههای مشترك تاریخی بستر تعامل بیشتر را فراهم میكند.
وجود اسطوره و تجربههای پررمز و راز در آثار شرقی آمیخته با هویت تاریخی این منطقه از جهان است كه با دنیای درونی و تجربه زیستی انسانهای این سرزمین پیوندی تاریخی دارد و كشف این رمز و رازها و به تصویر كشیدن آن همواره مورد توجه مخاطبان شرقی قرار گرفته است؛ چه این مخاطب ایرانی باشد، چه هندی و چه كرهای.
به همین دلیل است كه در دو دهه اخیر شاهد استقبال مخاطب ایرانی از سریالها و فیلمهای شرقی از كشورهایی چون ژاپن و كره هستیم.
وجود اسطوره و تجربههای پررمز و راز در آثار شرقی آمیخته با هویت تاریخی این منطقه از جهان است كه با دنیای درونی و تجربه زیستی انسانهای این سرزمین پیوندی تاریخی دارد و كشف این رمز و رازها و به تصویر كشیدن آن همواره مورد توجه مخاطبان شرقی قرار گرفته است؛ چه این مخاطب ایرانی باشد، چه هندی و چه كرهای. نسبتی كه شاید میان آثار شرقی و مخاطبان غربی كمتر صورت بگیرد.
ذائقه مخاطبان سینما و تلویزیون در هر ملت و سرزمینی برساخته تاریخ و فرهنگ تجربهشدهای است كه به خلق نوعی فرهنگ تماشا منجر میشود كه در بستر آن میان مخاطبان و آثار هنری ارتباط معنیداری به وجود میآید.
یكی دیگر از مولفههای فرهنگی ـ تاریخی كه موجب میشود آثار افسانهای مثل جنگجویان كوهستان یا همین افسانه جومونگ با استقبال روبهرو شود، این است كه میل به قهرمانگرایی و اسطورهسازی در سرزمینهای شرقی وجود دارد كه البته این ویژگی به صورت فطری و بینالاذهانی میان همه آدمیان حاكم است كه در آثار غربی نیز در قالب الگوهایی سوپرمنی روایت میشود، اما این قهرمانمحوری در فرهنگ شرقی از قدرت و دامنه بیشتری برخوردار است و در هالهای از تقدس تاریخی و مذهبی قرار میگیرد.
محوریت جومونگ به عنوان قهرمان تاریخی و داستانی اثر و جاذبههایی كه این كاراكتر در ساختار كلی قصه داراست، برای مخاطب ایرانی كه همواره در تصاویر خیالی زیستجهان خود با آن همزیستی داشته است، بر جذابیت قصه میافزاید و میان مخاطب و قهرمان داستان، حس مشترك و نزدیكی خلق میكند. به این مساله باید فرم صوری مجموعه را نیز افزود.
بواسطه این ارتباط كه میان مخاطبان و قهرمان به وجود میآید و به دلیل سریالیبودن مجموعه پیوندی برقرار میشود كه انگیزه لازم را برای پیگیری مخاطب فراهم كرده و او را پای تماشای قصه مینشاند. بخش دیگری از این پیگیری به تعلیقمندی داستان در هر قسمت برمیگردد.
مخاطب در هر قسمت از این مجموعه با اتفاق غیرقابل منتظرهای مواجه میشود كه برای رمزگشایی آن مجبور است قسمت بعدی را دنبال كند و این وضع با تعلیقی كه در قسمتهای بعدی نیز ایجاد شده، همواره ادامه مییابد. لذا مخاطبان این مجموعه به عنصرثابت و پر و پا قرصی بدل میشوند.
بدیهی است خاطراتی كه در حافظه هنری مخاطبان از سریالهای شرقی شكل گرفته است نیز به عنوان یك عامل پسزمینهای و پیشینی در توجه مخاطبان ایرانی تاثیر میگذارد، بویژه اینكه در زمانی پیشتر موفقیت مجموعه یانگوم (جواهری در قصر) نیز دلیلی دیگر برای تماشای این سریال كرهای فراهم كرده است.
البته بخشی از این استقبال را باید به ضعف سریالسازی در داخل نسبت داد كه نتوانسته است به شكلگیری قهرمان یا بازنمایی اسطورههای ملی بپردازد كه قطعا در این صورت قهرمانهای دیگران برای مردم ما به اسطوره بدل نمیشد.
بخش سینما و تلوزیون تبیان
منبع:سید رضا صائمی / جام جم