تبیان، دستیار زندگی
چرا نقدینگی را خود را به تولید پیدا نمی کند؟ چرا سرمایه ها در مسیری به جز فعالیت های مولد حرکت می کنند؟ ...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : محمد شهاب
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اقتصاد در اسارت غول مونتاژ!


چرا نقدینگی را خود را به تولید پیدا نمی کند؟ چرا سرمایه ها در مسیری به جز فعالیت های مولد حرکت می کنند؟ ...

نقدینگی-یارانه-پول

این که امروز اقتصاد ایران به جایی رسیده است که سرمایه ها مسیری جز حرکت به سمت  تولید به خود پیدا کرده اند ریشه در بازدهی پایین تولید دارد. بازدهی پایین تولید ریشه در وابستگی تولید به دانش خارجی و وابستگی به واردات کالاهای سرمایه ای و واسطه ای دارد. این که چرا بهره وری در تولید پایین است، ریشه در همان وابستگی دارد، وابستگی ای  که ناکارامدی را خلق کرد و امروز،  ناکارامدی و وابستگی خود را در بهره وری و بازدهی پایین تولید نشان داده اند.

از زمانی که استارت وابستگی و تولید مونتاژ در اقتصاد ایران زده شده است، نتوانستیم از این غول مونتاژ و تکنولوژی غربی خود را رهایی ببخشیم، و حال سوال این است که چرا؟

امروز دست نامرئی اسمیتی به جای بهبود شرایط به سمت بدتر کردن شرایط، اقتصاد ایران را سوق می دهد و دیگر نظام بازار آزاد و مکانیزم قیمت ها تکیه گاه مناسبی نیست و نه تنها پناهگاهی خوبی نیست، بلکه مخرب و تشدید کننده مشکلات اقتصادی ایران می باشد.

به هر حال سوال این جاست که چرا نمی توانیم از غول تسلط خارجیان بر تولید داخلی رهایی یابیم و اگر مکانیزم قیمت ها و بازار توان از بین بردن مشکلات اقتصاد ایران را ندارند چه باید انجام دهیم؟

امروز دست نامرئی اسمیتی به جای بهبود شرایط به سمت بدتر کردن شرایط، اقتصاد ایران را سوق می دهد و دیگر نظام بازار آزاد و مکانیزم قیمت ها تکیه گاه مناسبی نیست و نه تنها پناهگاهی خوبی نیست، بلکه مخرب و تشدید کننده مشکلات اقتصادی ایران می باشد

به نظر دیگر نمی توان از طریق شرکت هایی که سالیان سال در حال تولید می باشند، به توسعه ی اقتصادی رسید و البته این به این معنا نیست که آنها را از بین ببریم، خیر! از بین بردن آنها یعنی از بین بردن تولید و از بین رفتن بستر های سرمایه گذاری مولد. باید در کنار وجود کارخانجات مونتاژی، واحد های کوچک مقیاس تولیدی متشکل از مجموعه های 200 نفری از نخبگان و کارآفرینان ماهر و خلاق جوان ایجاد شود، به گونه ای که آنها بدون هیچ گونه سرمایه فیزیکی یا از طریق مهندسی معکوس و یا از طریق ساخت خود، از نقطه ی صفر شروع کرده و آنچه را که باید سالهای قبل خود طی می کردیم را طی کنند.

مسیر توسعه اقتصادی مسیری نیست که بخواهیم از وسط راه وارد این مسیر شد، لازم است اقتصاد ایران قدم هایی را که در راه توسعه خلاقیت و دانش و تکنولوژی بر نداشته است از طریق شرکت های کوچک مقیاس دانش بنیان و کارآفرین محور بردارد...

نقدینگی

امروز سرمایه ها به صورت طبیعی به سمت تولید هدایت نمی شوند، لذا اگر دولت نیز بخواهد در جرگه منحرفین سرمایه گذاری وارد شود، دیگر نمی توان امیدی به حل مشکلات داشت، دولت در این شرایط خود باید از انحراف سرمایه گذاری جلوگیری و یا حداقل خود دچار انحراف سرمایه گذاری نشود و به حمایت مادی در قدم اول و در قدم دوم به تاسیس شرکت های کوچک مقیاس برای برداشتن قدم های توسعه ای که تاکنون برنداشته شده، اقدام نماید.

انحراف نقدینگی و انحراف سرمایه گذاری نتیجه ی عدم سرمایه گذاری دولت در تقویت تولید و ارتقاء بازدهی تولید دارد و همان طور که گفته شد، دولت نمی تواند شانه خالی کند و همه امور را به بازاری بسپرد که دست نامرئی آن، دقیقا خلاف جهت دست نامرئی اسمیت حرکت می کند.

یک سوال بی جواب ماند و آن این بود که چرا اقتصاد ایران با وجودی که مشکلش را در وابستگی می دید، نتوانست پس از سالها با آن مبارزه کند، به گونه ای که با افزایش نرخ ارز، اقتصاد در رکود تورمی قرار می گیرد؟

جواب این است که اساسا ورود سرمایه های فیزیکی وارداتی اجازه جولان دهی و خلاقیت از سیستم تولیدی را می گیرد و نتیجه آن می شود که سیستم تولید توان جذب افراد خلاق را نداشته و وابستگی اش به قطعات و تجهیزات وارداتی روز به روز افزایش و از آنجا که مرتب با هزنیه های ثابت در حال کار است و مزیت رقابتی خود را نیز از دست داده است، بسیار غیر منعطف شده به گونه ای که با قطع حمایت ها می شکند...

انحراف نقدینگی و انحراف سرمایه گذاری نتیجه ی عدم سرمایه گذاری دولت در تقویت تولید و ارتقاء بازدهی تولید دارد و همان طور که گفته شد، دولت نمی تواند شانه خالی کند و همه امور را به بازاری بسپرد که دست نامرئی آن، دقیقا خلاف جهت دست نامرئی اسمیت حرکت می کند

به همین دلیل که در مطالب فوق ذکر شد، راه برون رفت از این شرایط این است که اقتصاد ایران خودش را در سیستم دیگری قرار دهد، تا زمانی که بخواهیم در سیستمی که رئیس آن سرمایه های فیزیکی وارداتی است قرار داشته باشیم، اسیر زندانی خواهیم بود که تفکر ما را قربانی خواهد کرد. امروز خلاقیت و تفکر راه حل نجات اقتصاد ایران می باشد و این خلاقیت و تفکر در زندانی که رئیس آن سرمایه های فیزیکی وارداتی است رشد نمی کند و امروز بهترین فرصت برای اقتصاد ایران مهیا شده است تا راهی را که باید دیروز برای خود ایجاد میکرد، از امروز ایجاد کند و به جای تکیه بر بازار ازاد، به کارآفرینان و سرمایه های انسانی خود تکیه کند. این مسیر به قطع مقصدش پیروزی است.

محمد شهاب

بخش اقتصاد تبیان