مراقب این عزرائیل باشید

حسادت، یکی از همین علل منجر به مرگ است و بعضاً هم می‌توان آن را عزرائیل مخفی برخی انسان‌ها نامید، به طوری که در اوج طیف ابتلا، فرد حسود -همانی که هرگز نیاسود-همانی که دو دستی خود را پیشکش مرگ می‌کند، نوعی عذاب درونی را برای خود می‌تراشد.

حسادت، واژه یا خصیصه و یا حالتی منفی است که علاوه بر فوت ناشی از ابتلا، در درجات خفیف ابتدا نوعی خودزنی محسوب می‌شود و فرد ممکن است در حالات اولیه به اختلالات چشمی از جمله درآمدن قلپی چشم‌ها به عنوان نماد انفجار از شدت حسادت و تقاضای نبودن سر به تن فرد محسود و همچنین نبود دید و کوری مطلق دچار شود.

رابطه حسود و محسود بخت برگشته!

لازم به ذکر است علاوه بر مشکلات بینایی، فرد حسود ممکن است به عارضه‌های قلبی نیز مبتلا شود و با توجه به اینکه شخص شخیص حسود یک محسود خاص از جمله افراد هم سن و سال فامیل، در و همسایه، دوستان دانشگاه و یا مدرسه و یا همچنین همکار را برای ابراز حسادت بر می‌گزیند، اگر این شخص محسود، همان بنده خدای بیچاره که احتمالاً از همه چیز نیز بی خبر است به یک موفقیت تحسین شده دست یابد، قلب حسود در این مرحله تمایل به از جا کنده شدن دارد و تند تند زده و سلول‌های پش برنده حسادت را به مغز ارسال می کند. البته مغز که چه عرض کنم! (چون اگر مکان خالی سر آن‌ها دارای یک جسم متفکر به نام مخ، مخچه و یا همان مغز بود، فرمان خیلی از فعالیت‌های نادرست را صادر نمی‌کرد) حال فرض می‌کنیم همان مغز نداشته آن‌ها در این هنگام شروع به صدور فرمان‌های نادرست در راستای تخریب پر قوت، کوبنده و سازنده از همان نوع‌هایی که فرد بیچاره دیگر توان از جا بلند شدن را نداشته باشد، صادر می‌کند.

یکسان سازی فرد محسود با خاک

علاوه بر این فعالیت‌های بیولوژیکی، فرد حسود، همان بخت برگشته‌ای که زندگی را به کام خود و دیگران تلخ می‌کند از خود فعالیت‌های روانی، زبانی و اجتماعی دیگری هم ساطع می‌کند به این منظور که تا جایی که توان در بدن داشته باشد و عمر فانی و نیروی جسمانی توان دهد سعی بر تخریب همه جانبه فرد محسود پیش عوام می‌کند و بعد از یکسان سازی آن بنده خدا با خاک، طوری زیرآب آن را می‌زند که هفت نسل پس از آن توان سر بلند کردن بین مردم را نداشته باشند.

چرا که آنقدر دهان بین، منفی بین و زود باور هستن که اگر از فردی به غایت محترم، متشخص تمجید و تعریف شود بی تفاوت از کنار آن می‌گذرند، اما اگر پس از تعریف‌ها یک نکته تنها یک نکته و باز هم تکرار می‌کنم تنها یک نکته از فرد مذکور بدی بشنوند به سرعت تمام آن تعاریف را از حافظه کوتاه و بلند مدت خود حذف و همان یک نکته همانی که رویش تاکید کردم را به سرعت در قسمت پلید حافظه‌ی خود جای می‌دهند و به جد با سرعت آن را باور می‌کنند (البته مرحمت فرمایید این مسئله را در پرانتز یا همان حاشیه یا همان غیر اصل در نظر بگیرید).

حسادت زیر پوستی، مخفی‌ترین سلاح هرگز نیاسودان...

ابراز حسادت به شخصی که برتر از ماست، یکی از سلاح‌هایی است که برخی از ما برای جبران ضعف‌ها و پاک کردن صورت مسئله به هنگام برخی از شکست ها همچون هفت تیری پر در جیب پشتی‌مان مخفی می‌کنیم، در جیب مخفی چرا که ممکن است فرد حسود در روابط خود و در ظاهر شروع به تعریف و تمجید از فرد محسود کند و در حساس‌ترین نقطه و شرایط ممکن است از پشت چنان ضربه‌ای بزند که آسمان زندگی در برابر چشمان فرد محسود تیره و تار شود به گونه ای که جهان تیره شد پیش آن نامدار...

قرائت بفرمایید یک حمد شفا برای تمام حسودان

بیماران مبتلا به این مرض کثیف، همان‌هایی که من و شمای خواننده برای شفای تمام هرگز نیاسودان عالم یک حمد شفا خواهیم خواند به احتمال زیاد هر لحظه و بلکه هر ثانیه در حال فکر، تجزیه و تحلیل هستند و چرتکه‌ای پیش رویشان و همواره حساب می‌کنند که چرا فلانی (محسود) از ما بیشتر دارد و از ما موفق تراست.

در این راستا حتی دیده شده فرد با نگاه حق به جانب از همان نگاه‌هایی که در راستای آن باید بگوییم گویی مال پدرش را قورت داده است، از همان نگاه‌های حق به جانب به طور بسیار دقیق و کامل حتی ریز ترین علل را از قلم نیانداخته و در مورد وضعیت دریافتی و حقوقی دیگران نیز قضاوت می‌کنند.

 فرد حسود ضایع تر از صد ضایع در دنیا و آخرت است!!

در پایان باید گفت گاهی اوقات، قضاوت‌های نادرست ریشه برخی از حسادت را فراهم می‌زند. قضاوت‌های نادرست هم در مورد خود و هم در مورد دیگران به طوری که اغلب فرد حسود به جای فراهم کردن شرایط فرد محسود و تلاش برای موفقیت‌هایی که دیگران به آن نائل آمده‌اند، اقدام به تخریب خود و فرد محسود می‌کنند. علاوه بر این افرادی که حتی تنها کمی از موضوع خدا ترسی بهره برده باشند، از موضع خدا ترسی به مسائل نگاه می‌کنند.

در پایان لازم به ذکر است که ریشه‌های اصلی درمان این مرض که عمری برابر با طول عمر ابوالبشر دارد، بسیار اساسی است و حسودان می‌توانند نزد متخصصان در این زمینه مراجعه نموده، بلکه لطف الهی شامل حال آن‌ها شود.