تبیان، دستیار زندگی
خانه پاکیزه کمدی رمانتیکی است که اگر چه در فضایی رویایی و شاعرانه نوشته شده است اما در عین حال از ناسامانی ها، نومیدی ها، و امید در زندگی سخن می گوید.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه شفیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روح پاکیزه


خانه پاکیزه کمدی رمانتیکی است که اگر چه در فضایی رویایی و شاعرانه نوشته شده است اما در عین حال از ناسامانی ها، نومیدی ها و امید در زندگی سخن می گوید.

خانه پاکیزه . سارا رول

خانه پاکیزه . سارا رول. مترجم: مازیار معاونی. انتشارات افراز. چاپ اول.تهران:1391. 1100 نسخه.112 صفحه.3900 تومان.

« ویرجینیا: تو اگه خونتو تمیز نکنی چطوری می فهمی تو زندگیت پیشرفتی داشتی یا نه؟ من عاشق گرد و غبارم. چون گرد و غبار همیشه باعث پیشرفت و ترقی آدمه. وقتی که پاکش می کنی در واقع داری تو زندگیت پیشرفت می کنی. اگه این کار وجود نداشت من که فکر کنم از غصه می مردم. اگه گرد و غباری واسه تمیز کردن وجود نداشت ادما واسه خوشگذرونی و فکر کردن وقت زیاد می آوردن و من مجبور بودم در کنار فکر کردن یه کار دیگه هم انجام بدم و اون ممکن بود به دستام آسیب بزنه.»[1]

خانه پاکیزه روایت متفاوتی از رابطه بین یک زن و شوهر است. لین و چارلز هر دو در یک بیمارستان کار می کنند. لین پزشک است و همسرش یک جراح متبحر. همسر لین در یکی از عمل ها عاشق بیمار خود می شود. بیمار او که زنی مسن است به زودی وارد زندگی این دو پزشک می شود. آنا و چارلز در ابتدای نمایشنامه نقش پدر و مادر ماتیلد خدمتکار لین و چارلز را بازی می کنند. ولی بعد انا نقش خود را تغییر داده و معشوق چالرز می شود. لین که احساس شکست و ناراحتی خود را نمی تواند پنهان کند به معشوق تازه حسادت می کند. چارلز ادعا می کند با دیدن آنا همزاد خود را پیدا کرده و ضمن جدا شدن از همسرش با آنا ازدواج می کند و به خانه دیگری نقل مکان می کند. لین خدمتکارش را اخراج می کند و خدمتکار نیز به خانه چارلز می رود. لین باید با موقعیت تازه اش رو به رو شود و با ان کنار بیاید. برای همین از دیدن چارلز و همسر تازه اش خودداری نمی کند. به زودی متوجه می شود آنا دچار بیماری سرطان است و همین موضوع نگرش او را به رابطه آن دو تغییر می دهد. لین به دیدن انا می رود و تلاش می کند به درمان او بپردازد. ولی بیماری آنا به حدی است که قابل درمان نیست. انا متوجه می شود چیزی به پایان عمرش باقی نمانده و مرگش را با روی خوش پذیرا می شود. هنگام مرگ لین بالای سر اوست و آنا را آماده می کند تا مرگ را به آغوش بکشد.

خانه پاکیزه استعاره ای است از تمیز کردن روح و قلب و دیدن درست زندگی. دیدن زندگی زمانی که روح تازه و پاکیزه است بسیار متفاوت از زمانی است که وجود ادمی به گرد و غبار آغشته است.خانه پاکیزه در عین حال یک کمدی است. فضای بسیار شادی که تصویر می شود مفهوم مرگ، جدایی، نومیدی، تنهایی و بیماری را متفاوت می کند. این کمدی رمانتیک سرشار از فضاهای انتزاعی و شاعرانه است و تلاش دارد لحظه های شاد زندگی را همچون لحظه های ناب شاعرانه جلوه دهد. در بخش ابتدایی نمایشنامه بیشتر از بخش پایانی صحنه هایی داریم که شخصیت ها آنها در ذهن خود تصویر می کنند و روی صحنه اجرا می شود.

خانه پاکیزه استعاره ای است از تمیز کردن روح و قلب و دیدن درست زندگی. دیدن زندگی زمانی که روح تازه و پاکیزه است بسیار متفاوت از زمانی است که وجود ادمی به گرد و غبار آغشته است.خانه پاکیزه در عین حال یک کمدی است. فضای بسیار شادی که تصویر می شود مفهوم مرگ، جدایی، نومیدی، تنهایی و بیماری را متفاوت می کند.

سارا رول نمایشنامه امریکایی است که کار نوشتن را با شعر آغاز کرد و خیلی زود  به نمایشنامه نویسی روی آورد.نخستین نمایشنامه او بازی سگ نام دارد. ولی با نوشتن خانه پاکیزه بود که به عنوان نمایشنامه نویس مطرح شد.این نمایشنامه در سال 2004 جایزه سوزان اسمیت بلکبرن را به دست آورد و در ردیف نامزدهای جایزه پولیتزر قرار گرفت. سارا رول برای اولین بار است که در ایران معرفی می شود. مترجم این نمایشنامه در حال ترجمه نمایشنامه های دیگر وی نیز هست. از جمله نمایشنامه «اوریدیس» و«آواز کابوکی» دو نمایشنامه ای هستند که ترجمه آنها به پایان رسیده و به زودی وارد بازار کتاب خواهد شد.

مازیار معاونی همچنین قرار است نمایشنامه « زبان یک پرنده» اثر الن مک لافلین یکی دیگر از نمایشنامه هنویسان امریکایی را ترجمه و این نویسنده را به جامعه ادبی فارسی زبان معرفی کند.

«ماتیلد: تو باید دعا کنی ویرجینیا. دعا فضا رو پاکیزه می کنه درست همون طور که آب کثافتو می شوره و از بین می بره.

ویرجینیا: انا. آرزو می کنم تو این لحظه مشغول چیدن سیب باشی.

لین با یک ظرف آب وارد می شود. او بدن آنا را می شوید. زمان به کندی می گذرد.

چارلز: آنا.

چارلز در آستانه در می ایستد:

آنا. آنا.»[2]

پی نوشت:

[1] صفحه 13 کتاب

[2] صفحه 108 کتاب

فاطمه شفیعی

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان