تبیان، دستیار زندگی
پس از چند سال كه بازار فیلم‌ها و سریال‌های طنز داغ بود و كمدی‌های كلامی یكه‌تازی می‌كردند، یكی دو سالی نوبت به كمدی‌های موقعیت رسید و كمدی‌های پرگویی كه صرفا به تكیه‌كلام‌های بامزه و شوخی‌های شفاهی متكی بودند از سكه افتادند حتی حضور انبوه بازیگران همیشگی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

موقعیت های خنده دار!


پس از چند سال كه بازار فیلم‌ها و سریال‌های طنز داغ بود و كمدی‌های كلامی یكه‌تازی می‌كردند، یكی دو سالی نوبت به كمدی‌های موقعیت رسید و كمدی‌های پرگویی كه صرفا به تكیه‌كلام‌های بامزه و شوخی‌های شفاهی متكی بودند از سكه افتادند حتی حضور انبوه بازیگران همیشگی طنزها هم نمی‌توانست تضمینی برای موفقیت كمدی‌های كلامی باشد.

موقعیت های خنده دار!

شاید دلیل این علاقه‌مندی و امتیازی كه مردم و منتقدان ایرانی برای كمدی موقعیت قائلند این باشد كه این نوع كمدی در سینما و تلویزیون ما كمیاب است و اجرایش هم طبیعتا سخت‌تر از اجرای یك متن پر از شوخی‌های كلامی است.

چون در طنز موقعیت، مقوله‌هایی مثل زمان‌بندی اجرای شوخی‌ها، طراحی حركت‌های بازیگران، ریتم و ساختار اهمیت دوچندانی دارد.

حالا پس از گذر از دو دوره متفاوت در كمدی‌سازی، كارگردانان سراغ گونه دیگری از طنز می‌روند كه یادآور الگوی كمدی‌های عامه‌پسند فرانسوی و ایتالیایی در دهه‌های 1960 و 1970 است.

یعنی یك داستان مركزی، ساختاری ساده، شخصیت‌هایی كه قابلیت شوخی‌پردازی بالا دارند، چند داستانك فرعی و هزارتوی پرپیچ‌ و خمی از ماجراهای كوچك و بزرگ.

«”‹دو ماجرا» برای یك ازدواج”‹، تله‌فیلمی از این نوع است. شهرام شاه‌حسینی براساس فیلمنامه سعید نعمت‌الله فیلمی ساخته كه متكی بر یك داستان محوری درباره ازدواج دوجوان و كشمكش خانواده‌های آنهاست و در اطراف این ماجرای محوری، ده‌ها اتفاق كوچك و بزرگ شكل می‌گیرد و پای شخصیت‌های مختلفی به میان می‌آید.

به دلیل انتخاب درست این ساختار دقیق است كه دو ماجرا... فضای گرمی دارد و تماشاگرش را با ماجراهای پرتعدادش سرگرم می‌كند.

به این ترتیب اگر تماشاگر نتواند با داستان اصلی ارتباط برقرار كند، فیلم را از دست نمی‌دهد چون ماجراهای كوچك‌تر زیادی وجود دارد كه بالاخره یكی از این میان برایش جذاب خواهد بود.

البته انتخاب چنین ساختاری نوعا با این خطر همراه است كه فیلم تبدیل به ملغمه‌ای شلوغ و بی‌نظم از شوخی‌ها و ماجراهای درهم ‌ریخته شود و انسجام روایی از بین برود، اما مهارت نویسنده و كارگردان-كه تجربه زیادی دارند و ریزه‌كاری‌های كمدی را بخوبی می‌شناسند - باعث شده بتوانند بدون ایجاد آشفتگی از عهده طراحی و اجرای قصه‌ها و ماجراهای ریز و درشت فیلم‌شان بربیایند و خط اصلی داستان را فدای حاشیه‌های كمیك نكنند.

یعنی یك داستان مركزی، ساختاری ساده، شخصیت‌هایی كه قابلیت شوخی‌پردازی بالا دارند، چند داستانك فرعی و هزارتوی پرپیچ‌ و خمی از ماجراهای كوچك و بزرگ.

خط اصلی داستان دو ماجرا... ساده‌تر از آن است كه نیازی به توصیف و توضیح دقیق داشته باشد؛ پسر جوانی از خانواده‌ای سنتی قصد ازدواج دارد، اما موضوع دماغ عروس‌خانم تبدیل به موضوعی بغرنج می‌شود كه همه چیز را سخت می‌كند.

در واقع، این خط داستانی بهانه‌ای است برای گنجاندن تعداد زیادی موقعیت كمیك و بزنگاه‌های دراماتیك كه در كنار هم فیلم را به پیش می‌برند.

البته این‌به”‰آن معنی نیست كه سازندگان دو ماجرا... پرداخت قصه را فراموش كرده‌اند و همه تمركزشان روی ماجراهای فرعی است، اما به هر حال قصه محوری فیلم چندان استحكامی ندارد و بدیع و تازه نیست.

فیلمنامه به شیوه‌ای نوشته شده كه پیش از این در ساخته‌های حمید نعمت‌الله و هادی مقدم‌دوست با موفقیت امتحان شده بود.

یعنی نویسنده حجم چشمگیری از شوخی‌ها، اطلاعات، روابط شخصیت‌ها و حتی مختصات مكانی و جغرافیایی را در قالب داستان می‌گنجاند و علاوه بر انتقال اطلاعاتی مفید، تكه‌های مجزای یك پازل را هم در طول فیلم به هم می‌چسباند تا منظره نهایی فیلم پیش چشم مخاطب شكل بگیرد.

چنان كه در تله‌فیلم «فریدون مهربان است»، در حاشیه داستان اصلی و شوخی‌های پراكنده، به شعر كودكان و تاثیر آن بر تربیت نسل‌های پیشین پرداخته می‌شد و در تله‌فیلم «به صرف شربت و شیرینی» به كارگردانی هادی مقدم‌دوست هم اطلاعات مختلفی (از نحوه كار در چاپخانه گرفته تا دانسته‌های فنی و روان‌شناسی عامیانه) به بیننده منتقل می‌شد.

در دو ماجرا... هم لابه‌لای داستان، اطلاعاتی درباره كشاورزی و پزشكی مطرح می‌شود كه ضمنا در هیاهوی شوخی‌ها و فرازهای عاطفی، كاركردش شبیه فاصله‌گذاری و تنظیم ریتم است.

در قسمت‌های مختلفی از فیلم، به نقد باورهای غلط اجتماعی پرداخته می‌شود كه این روزها به یك معضل عمومی تبدیل شده است. مثلا حساسیت‌های بیجا و سنگ‌اندازی‌های برخی خانواده‌ها در مسیر ازدواج جوان‌ها یا گرایش بیمارگونه ما ایرانی‌ها به جراحی‌های زیبایی.

موقعیت های خنده دار!

اصلا یكی از گره‌های داستان”‹دو ماجرا...”‹ از اینجا شكل می‌گیرد كه وسواس عجیبی درباره بزرگی یا كوچكی دماغ وجود دارد و همه قبل از هر چیز به سایز دماغ همدیگر توجه می‌كنند! فیلم از این طریق با زبان طنز و كنایه، یكی از معضل‌های جدی و البته مضحك جامعه را به چالش می‌كشد.

دو ماجرا... بخشی از انرژی و پویایی‌اش را از جوانی و تحرك شخصیت‌هایش می‌گیرد. خواهرشوهر پرحرف داستان (با بازی شیدا خلیق) كه مدام زخم زبان می‌زند بیش از آن‌كه تلخ جلوه كند بازیگوش است و عروس (با بازی خوب خاطره حاتمی) هم با همه جدیت و استحكام شخصیتش”‹ با كوچك‌ترین حرف و اشاره‌ای جوش می‌آورد!

در این میان شاید منفعل‌ترین شخصیت دو ماجرا... داماد باشد كه تازه او هم در مسیر داستان كلی فعالیت می‌كند و به این در و آن در می‌زند تا بتواند خود و دختر مورد علاقه‌اش را از گرداب سنت‌های وسواسی و غلط خانواده‌ها نجات دهد؛ نمونه‌اش گرفتاری‌هایی كه به خاطر اصرار خانواده برای استفاده عروس از انگشتر مادربزرگ خانواده، متحمل می‌شود.

دو ماجرا... ریتم خوب و پرحس‌ و حالی دارد و از همه جذابیت‌های بالقوه‌اش برای راضی كردن مخاطب استفاده می‌كند.

به عنوان یك كمدی تلویزیونی متكی بر قصه‌ای پرماجرا، این امتیاز را دارد كه توانسته توازن میان كمدی كلامی و طنز موقعیت را برقرار كند و ضمنا سراسر زمان داستان را با شوخی و طنز پر نكند تا جا برای پرداختن به احساسات و عواطف شخصیت‌ها هم باقی بماند.

شاید از این منظر بتوان ”‹دو ماجرا...”‹ را ملودرامی اجتماعی و نقادانه دانست كه رگه‌های كنترل‌ شده‌ای از كمدی هم دارد، اما به دلیل لحن طناز و فضای واقعگرایانه‌اش، این رگه‌های كمدی بیشتر به چشم می‌آیند و كل فضای فیلم را تحت تاثیر قرار می‌دهند.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:شروینه شجری‌كهن - جام‌جم