تبیان، دستیار زندگی
هر چند به یاران نرسیدم که بمیرم دیدار تو می داد امیدم که بمیرم دیدم که نفس می زنی و هیچ کست نیست من یک نفس این راه دویدم که بمیرم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ای مزرعه زخم

(حضرت عبدالله بن الحسن)

کربلا

هر چند به یاران نرسیدم که بمیرم

دیدار تو می داد امیدم که بمیرم

دیدم که نفس می زنی و هیچ کست نیست

من یک نفس این راه دویدم که بمیرم

با هر تب افسوس نمردم که نمردم

در خون تو این بار امیدم که بمیرم

با دیدن هر زخم تو ای مزرعه زخم

از سینه چنان آه کشیدم که بمیرم

می گفتم و می سوختم از ناله زینب

وقتی ز تنت نیزه کشیدم که بمیرم

شادم که در آغوش تو افتاده دو دستم

در پای تو این زخم خریدم که بمیرم

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


حسن لطفی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.