تبیان، دستیار زندگی
آرامشم ده تا که طوفان تو باشم آیینه ام کن تا که حیران تو باشم آزاده ام اما گرفتار تو هستم خارم که خواهم در گلستان تو باشم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آزاده ام امّا گرفتار تو هستم

(زبانحال حضرت حرّ ریاحی)

کربلا مسافر تازه نمی خواهی؟

آرامشم ده تا که طوفان تو باشم

آیینه ام کن تا که حیران تو باشم

آزاده ام اما گرفتار تو هستم

خارم که خواهم در گلستان تو باشم

من سر به زیر و سر شکسته امده ام

تا سر بلند لطف و احسان تو باشم

دیشب حواسم را که جمع خویش کردم

دیدم فقط باید پریشان تو باشم

ایمان چشمانت مرا بیدار کرده

باید چه گویم تا مسلمان تو باشم؟

بر گیسوانم گرد پیری هست ام

من آمدم طفل دبستان تو باشم

دیروز کمتر از پشیزی بودم، امروز

با ارزشم چون جنس دکان تو باشم

دیروز تحت امر شیطان بودم امروز

از لطف چشمت تحت فرمان تو باشم

دیروز یک گرگ بیابان گرد و بی عار

امروز می خواهم که اصلان تو باشم

هرچه شما فرمایی اما دوست دارم

تا در منای عشق قربان تو باشم

شادم نمودی که قبولم کردی آقا

من آمدم تا بیت الاحزان تو باشم

خواهم که خاک پایتان باشم نه اینکه

چون خار در چشمان طفلان تو باشم

آقا اگر راضی نگردد زینب از من

دیگر چگونه بر سر خوان تو باشم

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


محسن عرب خالقی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.