در هجوم زخم ها
كوچه كوچه می روم شاید كسی پیدا كنم ای دریغ از خانه ای تا لحظه ای مأوا كنم كوچه گردی من از شهر مدینه باب شد دست بسته اقتدا بر حضرت مولا كنم گوئیا یك مرد از نامه نویسان نیست نیست با كه یا رب شكوه از این بی وفایی ها كنم میزنم بر قلب لشكر از یسار و از یمین یا علی می گویم و با رزم خود غوغا كنم قطع سازم ریشه ی هرچه علی نشناس را من حسینی مذهبم از خصم كی پروا كنم سنگها مهمان شناس و دسته نی ها شعله ور در هجوم زخم ها یاد گل زهرا كنم باغها را هر چه گشتم تیر بود و نیزه بود آب هم در كار نیست افطار خود را وا كنم بر لب و دندان شكستن نیز راضی نیستند یاد اطفال عزیزت صبح و شام آوا كنم از همان جایی كه هستی جان زینب بازگرد دلبرا رویی ندارم تا كه سر بالا كنم رحم كن بر دختر شیرین زبانت یا حسین عقده ها دارد دلم باید تو را افشا كنم كاش بودم شام و كوفه تا كه هنگام ورود جسم خود را فرش راه زینب كبری كنم تیر كوفی چشم سقا را نشانه رفته است خون بگریم خویش را همرنگ با سقا كنم بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
احسان محسنی فر