ای ولی فقیه دلخسته
رو نزن ؛گوششان کَر است امشب با غم بی کسی مداراکن همه دارند میروند آقا بیصدا گریه کن تماشا کن ** ای ولی فقیه دلخسته ای ابر مرد قهرمان چه خبر؟ ....نامه دادی حسین برگردد؟ از امام زمانمان چه خبر؟ ** باز هم بی بصیرتی کردند جهلشان کار دستشان داده لقمه های حرام را خوردند دل بریدند از شما ساده ** چاله کَندَند بر سر راهت تا که گودال را مَحَک بزنند ریسمان جهالت آوردند تا که به زخم دلت نمک بزنند ** کوفه بال وپر شما را بست کُنج دیوارِ خسته افتادی تنگی کوچه هاش باعث شد یاد پهلو شکسته افتادی ** ضربه هاشان به پهلویت میخورد درد هایت یکی دوتا که نبود چه قدر زود دوره ات کردند کوفه گودال کربلا که نبود ** آب در حسرت لبانت سوخت لب پاره مُعَذَّبی آقا گریه هایت به کوفیان فهماند فکر فردای زینبی آقا ** تهمت خوردن شراب زدند به شما مرد حق پرست آقا تازه با اینکه خیزران نزدند دو سه دندانتان شکست آقـا ** خیزران گفتم و دلم خون شد دهنم تیر میکشد چه کنم روضه ات را به سمت بَزم شراب دست تقدیر میکشد چه کنم ** ...بی ادب تا که چوب را برداشت قلم آشفته شد مُرّکب ریخت بی ادب چوب را که بالا برد غم عالم به جان زینب ریخت بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
وحید قاسمی