تبیان، دستیار زندگی
جمعه گذشته قسمت هشتم سریال تلویزیونی «کلاه پهلوی» از شبکه یک سیما پخش شد. این سریال با سپری کردن یک ششم از روایت داستان خود حالا به جایی رسیده که بتوان درباره برخی نکات و جزئیات آن قضاوت کرد و تفاوت هایش نسبت به آثار مشابه قبلی را مورد نقد و بررسی قرار دا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پیشرفت به چه قیمتی؟

نگاهی به طرح مساله تجدد در سریال «کلاه پهلوی»


جمعه گذشته قسمت هشتم سریال تلویزیونی «کلاه پهلوی» از شبکه یک سیما پخش شد. این سریال با سپری کردن یک ششم از روایت داستان خود حالا به جایی رسیده که بتوان درباره برخی نکات و جزئیات آن قضاوت کرد و تفاوت هایش نسبت به آثار مشابه قبلی را مورد نقد و بررسی قرار داد.

پیشرفت به چه قیمتی؟

مخاطبان تلویزیون در طول سال های گذشته بارها چنین فضایی را در سریال های تاریخی سیما دیده اند. «تهران قدیم»،«زنانی با پوشش دوره پهلوی»،«مردانی با کلاه پهلوی» و... تصاویر آشنایی است که بارها در سریال های تاریخی تلویزیون که به دوره پهلوی می پرداختند به تصویر کشیده شده است. حتی در سریال های مختلف تلویزیونی، شخصیت هایی مانند رضاخان، محمد رضا شاه و دیگر دولتمردان سیاسی و نظامی رژیم پهلوی اول و دوم برای مخاطب نمایش داده شده است اما کلاه پهلوی تا اینجای کار تفاوتی جدی با سریال های پیش از خود دارد و این تفاوت «انتخاب زاویه دید مناسب برای روایت داستان» است.

سریال کلاه پهلوی به جای آنکه قصه خود را در جغرافیایی گسترده و بی حد و حصر روایت کند و تک تک به سراغ شخصیت های آن دوره برود، قصه خود را به شهری خیالی به نام «سامان» برده که در مرکز ایران قرار دارد و نمونه ای از شهرهای ایران در دوره پهلوی است.

داستان این سریال محدود به همین شهر است و تمامی قشرها و آدم هایی که در یک شهر زندگی می کنند همچون: روحانی، بازاری، معلم، قاضی و... در آن حضور دارند. این شهر مردمی دارد که تا پیش از آمدن «فرخ باستانی» زندگی عادی خود را داشتند و حالا با ورود فردی اروپا رفته و متجدد، زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اشان دستخوش تغییر و دگرگونی می شود.

کلاه پهلوی تلاش می کند تا روایتی واقع بینانه از حضور تجدد در ایران و تزریق پدیده هایی مانند «کشف حجاب» به جامعه ایرانی طی شش سال آخر حکومت رضا خان ارائه کند. پدیده هایی مخرب که به دلیل عدم تناسب با فرهنگ و فضای کلی جامعه ایران با واکنش های منفی مردمی مواجه شدند.

این سبک از روایت قصه و محدود کردن چهارچوب های قصه به جغرافیایی خاص، شیوه مناسبی است که زمینه خلاقیت فراوانی را برای سازنده اثر به وجود می آورد و باعث می شود بدون نیاز به وفاداری جزء به جزء به تاریخ، قصه ای با حداکثر ویژگی های دراماتیک و حداقل محدودیت را به تصویر بکشد و نیازی به وفاداری جزء به جزء به تاریخ نباشد.

پیشرفت به چه قیمتی؟

«تجدد و تاثیر آن بر جامعه ایران» یکی از موضوع های مهم سریال کلاه پهلوی است. این پدیده که به عنوان پدیده ای وارداتی در دوره رضاخان وارد جامعه ایرانی شد، تاثیرات عمیق فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بر جامعه ایران داشته و البته شکل ورود آن به ایران بیشتر شامل جنبه های ظاهری بوده تا جنبه هایی عمیق و موثر. به یاد بیاوریم که فرخ باستانی هم پیش از آنکه با ورود به شهر سامان به دنبال اندازی بیمارستان، کارخانه و... باشد، در پی ایجاد تغییر در فضای سنتی شهر است و تلاش می کند با تخریب بازار قدیم شهر ـ به عنوان یکی از نمادهای سنتی ـ خیابانی جدید در شهر بکشد و بازاری به سبک اروپایی در شهر برپا کند. این عناد و ستیز با عناصر سنتی یک شهر در ادامه داستان نیز دیده می شود و اوج آن دست دادن «بلانش» با مردان شهر است که با واکنش منفی اهالی مواجه می شود.

«پیانو» و «گرامافون» به عنوان یکی از نمادهای ظاهری تجدد نیز از اولین چیزهایی است که به شهر سامان و محل زندگی بلانش وارد می شود. برخورد جماعت روستایی و به خصوص کریم با این پدیده نیز خود گویای حیرت اهالی سامان از مواجهه با این پدیده دنیای جدید است. مواجهه کریم با پیانو ضمن آنکه یکی از نقاط عطف بازی «امین حیایی» در این سریال است، تصویری گویا از عدم تناسب این پدیده جدید با وضعیت جامعه سنتی آن دوران است و به سادگی می توان پیش بینی کرد در ادامه داستان، اهالی این شهر کوچک چگونه در مواجهه با پدیده های ظاهری و جدید دیگر واکنش نشان خواهند داد.

کلاه پهلوی تلاش می کند تا روایتی واقع بینانه از حضور تجدد در ایران و تزریق پدیده هایی مانند «کشف حجاب» به جامعه ایرانی طی شش سال آخر حکومت رضا خان ارائه کند. پدیده هایی مخرب که به دلیل عدم تناسب با فرهنگ و فضای کلی جامعه ایران با واکنش های منفی مردمی مواجه شدند.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:سینمای ایران /فضه میرباقری