تبیان، دستیار زندگی
معمولا تا صحبت از توکل مى‏شود، ذهنها متوجه امور دنیوى و واگذارى آن به خدا مى‏شود، در حالى که توکل مۆمن نسبت به جمیع امور است؛ چه دنیوى و چه اخروى و اختصاصى به زندگى دنیوى ندارد بلکه چون حیات اخروى ابدى و مهمتر است وظیفه انسان این است که در تأمین هر دو حیا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

توکل در امور اخروى‏ مهم تر از امور مادی


معمولا تا صحبت از توکل مى‏شود، ذهن ها متوجه امور دنیوى و واگذارى آن به خدا مى‏شود، در حالى که توکل مۆمن نسبت به جمیع امور است؛ چه دنیوى و چه اخروى و اختصاصى به زندگى دنیوى ندارد بلکه چون حیات اخروى ابدى و مهمتر است وظیفه انسان این است که در تأمین هر دو حیات به خدا توکل داشته باشد به خصوص زندگى آخرتى.


توکل

همان‏طور که انسان در جلب منفعت و دفع ضرر مادى باید توکلش به خدا باشد و رو به هر سببى که مى‏آورد، خدا را مۆثر و کارکن دانسته و سبب را مستقل در تأثیر نداند وگرنه مشرک است، در امور معنوى نیز به اسبابش که رو مى‏آورد توکلش بر خدا باشد.

اسباب سعادت معنوى‏

انسان در اسباب سعادت هاى معنوى که عبارت باشد از تهذیب نفس، کسب مقام علم و یقین به معارف، اعمال و یقین به معارف، اعمال صالحه... و چیزهایى که او را به بهشت و درجات قرب، نزدیک و از جهنم و دورى از خدا باز دارد، باید در این گونه اسباب نیز خدا را متذکر باشد؛ مثلا براى بهشتى شدن بدون عمل صالح که توقع بیجایى است لیکن هر نماز یا حج یا روزه و انفاقى را مستقل در چنین تأثیرى نداند، اگر دانست همین جاست که آن عمل از کار مى‏افتد و صاحبش دچار عجب و غرور شده، نتیجه عکس مى‏دهد. پس چه کند؟

باید امیدش به خدا باشد که اگر او بخواهد به این نماز (که غالبا صورت نماز است) به فضلش اثرى دهد. این عمل مرا بالا ببرد؛ بنابراین، بدون عمل که معذور است شخص بهشتى شود و با بار گناه هم خیال کند از آتش دور است: لیس بأمانیکم و لا أمانى أهل الکتب من یعمل سوءا یجزبه‏ى... . (1)

به خواستن شما و خواست اهل کتاب نیست، هر کس کار بد کرده به جزایش مى‏رسد.

چنانچه کار خوب نیز چنین است‏ (2) لیکن به عین مثل دواست، اگر کسى دوا بخورد و خدا بخواهد خوب مى‏شود. همچنین حج، انسان را بهشتى مى‏کند اگر خدا بخواهد.

باید تمام کارهایتان جورى بشود که در هر حال خدا فراموش نشود. یقین داشته باشید که به عمل شما هم اثر مى‏دهد. در دعاى افتتاح چه شیرین مى‏فرماید: واعطنا به فوق رغبتنا. آنچه که به گمان هم نمى‏آمد - ان شاءالله - عنایت مى‏فرماید. نماز جماعت مى‏خوانى بگو به امید خدا و با توکل به او این عمل را انجام مى‏دهم، حج مى‏روم، با تکیه به فضل خدا لیکن اگر همین که اهل جماعت یا حاجى شد، خود را بهشتى دید و گفت بلى این من هستم که ملتزم جماعت یا چند سفر مکه رفته‏ام، کار را خراب کرده است

تکیه به عمل انسان را هلاک مى‏کند

پس اگر تکیه‏اش به عمل خودش شد، هلاک شده است. هر کس نجات یافت، خدا نجاتش داده نه عملش. درست است که عمل کرده لیکن خداست که اثر به عمل او داده است، تا خدا نخواهد محال است.

همان‏طور که گفتیم در مادیات نباید بگویى زرنگم. زور بازویم. نیش قلمم. نطقم و... در معنویات نیز همین است. تکیه به نماز و روزه یا خوف در جاى خود غلط است، انسان باید بداند اگر از آتش دوزخ رهید، تنها به خاطر ورعش نبود بلکه خدا او را یارى کرده است. خدا او را منزه فرموده که آتشى نشده و بهشتى که شد بداند که توفیق عمل و اثر دادن به آن از خداست.

گاه مى‏شود که انسان به خیال خودش کوه کوه عمل دارد در حالى که در واقع به اندازه کاهى نیز وزن ندارد؛ بنابراین، امیدش چه در امور مادى و چه معنوى، اسباب هر کدام نباشد بلکه در هر حال خدا، خدا باشد.

رحمت

عمل و رحمت خدا منشأ نجات انسان‏

در ضمن آخرین خطبه پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) که در بحار نقل کرده، صریحاً مى‏فرماید: هیچ‏کس ادعاى بى‏جا و آرزوى واهى نکند، راه نجات منحصر است به عمل و رحمت خدا.(3)

بنابراین، شخص نباید این‏طور تصور کند که اگر جنبشى در راه خدا کرد، حتما به بهشت وگرنه به جهنم مى‏رود، این غلط است بلکه در هر حال، باید تکیه‏اش به خدا باشد به عین مثل زارعى که تخمى مى‏پاشد و بذرى مى‏کارد تا خدا به فضلش چه فرماید. 

نور یقین کسبى نیست‏

حدیث شریفه: لیس العلم بکثرة التعلم انما هو نور یقذفه الله فى قلب من یرید ان یهدیه(4)  ؛ دانش به زیادتى درس دادن و درس خواندن نیست بلکه نورى است که خدا در دل هرکه خواهد مى‏افکند.

آن مقام یقین و علم بالله و باسمائه و صفاته و روز جزا و خلاصه معارف است که به افاضه الهى نصیبش مى‏شود و گرنه به زور و به کسب هرچه کند یقین کذایى پیدا نمى‏شود بلکه صرف اعطاست تا شخص چه مقدار آمادگى داشته باشد تا به مقدار ظرفیتش از آن افاضه ربانى بهره ببرد (5)

در مادیات نباید بگویى زرنگم. زور بازویم. نیش قلمم. نطقم و... در معنویات نیز همین است. تکیه به نماز و روزه یا خوف در جاى خود غلط است، انسان باید بداند اگر از آتش دوزخ رهید، تنها به خاطر ورعش نبود بلکه خدا او را یارى کرده است. خدا او را منزه فرموده که آتشى نشده و بهشتى که شد بداند که توفیق عمل و اثر دادن به آن از خداست

خواجه خود روش بنده پرورى داند

باید تمام کارهایتان جورى بشود که در هر حال خدا فراموش نشود. یقین داشته باشید که به عمل شما هم اثر مى‏دهد. در دعاى افتتاح چه شیرین مى‏فرماید: واعطنا به فوق رغبتنا. آنچه که به گمان هم نمى‏آمد - ان شاءالله - عنایت مى‏فرماید. نماز جماعت مى‏خوانى بگو به امید خدا و با توکل به او این عمل را انجام مى‏دهم، حج مى‏روم، با تکیه به فضل خدا لیکن اگر همین که اهل جماعت یا حاجى شد، خود را بهشتى دید و گفت بلى این من هستم که ملتزم جماعت یا چند سفر مکه رفته‏ام، کار را خراب کرده است.

آیا به مقدار عمل مزد مى‏دهند؟

مروى است که: وجبى از بهشت به تمام دنیا و مافیها مى‏ارزد. بهشتى که تو خیال مى‏کنى نه چنین است که با این عمل جزئى، با عجب و غرور و جهل مى‏خواهى بخرى. آیا با کوه کوه عمل صحیح هم - در صورتى که بخواهند با عدل با تو رفتار کنند - معادل مى‏شود؟ اصلا خودت و آنچه دارى و توفیق اطاعت، همه از اوست و بر فرض هم پاى معاوضه شود و از خودت باشد، این‏طور درست نمى‏شود.

پس باید امید و توکل به خدا باشد نه عمل. خداوند! به حق محمد و آل محمد (صلى الله علیه و آله وسلم) ما را هشیارى ده و در مواردش یارى‏مان فرما! خدایا! تو ما را اهل توکل و اخلاص گردان!

پی نوشت ها :  

(1) - نساء: 123.

(2) - و من یعمل من الصلحت من ذکر أو انثى و هو مۆمن فأولئک یدخلون الجنة و لا یظلمون نقیرا نساء: 124.

(3) - لا یدعى مدع و لا یتمنى متمن والذى بعثنى بالحق نبیا لا ینجى الاعمل مع رحمة(بحارالانوار: 22/467)

(4) - بحارالانوار: 70/140.

(5) - ...فسالت أودیة بقدرها... رعد:17.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع : کتاب استعاذه (پناهندگى به خدا) شهید محراب آیةالله سید عبدالحسین دستغیب

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.