کرامات رضوی / کرامت یازدهم
فلانی! تو را بشارت میدهم که بعد از این دیگر ناراحتی نخواهی دید.
موسی بن سیار میگوید: همراه حضرت رضا علیه السلام بودم، همین که نزدیک دیوارهای توس رسیدم صدای ناله و گریه های شنیدم، من به جستجوی آن رفتم، ناگهان دیدم، جنازه ای آوردند.
آن حضرت در حالی که پای از رکاب خالی کرده بود پیاده شد و به طرف جنازه آمد و آن را بلند کرد و چنان بدان چسبید همچون بچه ای که به مادرش میچسبد، آن گاه رو به من کرده، فرمود:
من شیع جنازة ولی من اولیائنا خرج من ذنوبه کیوم ولدته امه لا ذنب له.
هر کس جنازه ای از دوستان ما را تشییع کند، مثل روزی که از مادر متولد شده، گناهانش زدوده میشود.
بالأخره جنازه را کنار قبر گذاشتند.
امام علیه السلام مردم را به یک طرف کرد تا میت را مشاهده نموده و دست خود را روی سینه اش گذاشت و فرمود: فلانی! تو را بشارت میدهم که بعد از این دیگر ناراحتی نخواهی دید.
عرض کردم، فدایت شوم؛ مگر این مرد را میشناسی؟
اینجا سرزمینی است که تا کنون در آن قدم ننهاده ای.
فرمود:
منبع: دانستنیهای رضوی
بخش حریم رضوی