تبیان، دستیار زندگی
آ ن طرف د هكده ای دریایی عمیق و وسیع بود كه می گفتند درآن جا یك كشتی دزدان دریایی وجود دارد كه درآن كشتی دریایی دزدان دریایی زندگی می كنند ودریا را تصرف كرده اند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دخترشجاع وقهرمان

دزدان دریایی

آن طرف د هكده ای دریایی عمیق و وسیع بود كه می گفتند درآن جا یك كشتی دزدان دریایی وجود دارد كه درآن كشتی دریایی دزدان دریایی زندگی می كنند ودریا را تصرف كرده اند ومردم فقیر دهکده را که کارشان ماهیگیری بود از رفتن به دریا وکسب وکار محروم ساخته بودند . می گفتند دزدان دریایی یك شمشیر جواهر نشان دارند كه قدرت آن ها درهمین شمشیر است ومی گفتند آن شمشیر دراتاقی به نام اتاق اسرار است و كلید آ ن اتاق دردست فرمانده دزدان دریایی است .درآن دهكده دختری یازده ساله به نام لیدا بودكه دلش می خواست به جنگ با دزدان دریایی برود ولی پدر و مادرش به او اجازه ی انجام چنین كا ری را نمی دادند. یك شب وقتی كه لیدا مطمئن شد همه خوابیدند تصمیم گرفت به جنگ دزدان دریایی برود و آن ها را شكست بدهد. او ازجنگل وحشتناكی گذشت تا به دریا رسید درآن جا قایقی دید سوارآن شد و روی امواج ملایم دریا به طرف دزدان دریا یی حركت كرد.

از دوركشتی دزدان دریایی را دید و قایق را آرام وبیصدا به آن سمت هدایت کرد . با شجاعت وجسارت وارد كشتی آنها شد قبل ازهركاری مطمئن شد همه خوابیدند فقط سه تا نگهبان بیدارهستند. بعد سروصدا كرد تا نگهبانان به طرف صدا بروند نگهبانان وقتی صدارا شنیدند به این طرف و آن طرف دویدند تا صدا را پیدا کنند درآن لحظه لیدا که موقعیت مکانی قبلی خود را تغییر داده بود از فرصت استفاده کرد و به اتا ق فرمانده رفت و کلید اتاق اسرار را برداشت، وقتی می خواست ازاتاق فرمانده خارج شود ناگها ن پایش به ظرف سفالی قدیمی و مورد علاقه فرمانده خورد و ظرف افتاد و شکست .

فرمانده خواب آلود گفت : کیه ؟ لیدا صدای گربه را درآورد و فرمانده فکرکرد گربه است و دوباره خوابید . لیدا به سراغ اتاق اسرار رفت و شمشیر را برداشت و با خوشحالی به خانه بر گشت. صبح وقتی فرمانده ازخواب بیدار شد دید ظرف شکسته است و ازهمه مهم تر اینکه کلید اتاق اسرار نیست زود به سراغ اتاق اسرار رفت وقتی که دید شمشیر نیست فریاد زنان گفت : بیچاره شدیم. وقتی لیدا شمشیر را به اهالی دهکده نشان داد مردم خوشحال شدند و شمشیر را شکستند بعد عکس لیدا درروزنامه ها بعنوان قهرمان چاپ شد .او صاحب موفقیت بزرگی شده بود . مردم دهکده برای همیشه ازدست دزدان دریایی خلاص شده بودند .

 پس از آن مردم دهکده به همراه کدخدای دهکده میدانی ساختند و نام آ ن را میدان پیروزی گذاشتند و کنارآن مجسمه ی لیدا را ساختند. بعد ازآن ماجرا لیدا مایه ی افتخار پدر و مادرش ومورد احترام اهالی دهکده شد وهمه به او احترام می گذا شتند.

بخش کودک و نوجوان تبیان


منبع: گیگیا

مطالب مرتبط:

کبک و عقاب

من و گنجشک و گل و امام مهربان

کارهای ساده

کفش‌های نو

دانه‌ کوچک‌

گاو پرخور

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.