کار جمعی؟ خدا بیامرزدش
کار جمعی یا گروهی؛ خیلیها تحقق عملی این کلمات را راز پیشرفت اغلب جوامع میدانند. به ویژه کشورهایی که پلههای رشد اقتصادی و اجتماعی را با سرعت بیشتری طی کردند مثل کشورهای شرق و جنوب شرقی آسیا و بعضی از کشورهای اروپایی.
اما به نظر میرسد روحیه کار جمعی و دستیابی به یک موفقیت گروهی مفهومی گم شده در فرهنگ ایرانی است. تا جایی که حتی در فعالیتهای ورزشی هم بیشتر شاهد موفقیت ورزشهای تک نفره هستیم تا موفقیتهای تیمی.
البته مسئولین کشور ما و در صدر آنها مقام معظم رهبری بارها بر اهمیت این موضوع تاکید کردهاند. اخیراً هم ایشان در سفری که به خراسان شمالی داشتند، «سبک زندگی» را بخش اساسی و حقیقی پیشرفت و تمدن سازی نوین اسلامی خواندند و با دعوت از نخبگان و صاحبان فکر و اندیشه برای پرداختن به این مفهوم مهم، آسیبشناسی وضع موجود سبک زندگی در ایران و چاره جویی در این زمینه تأکید کردند: «پیشرفت در علم و صنعت و اقتصاد و سیاست که بُعد ابزاری تمدن اسلامی را شکل میدهد، وسیلهای است برای دستیابی به سبک و فرهنگ صحیح زندگی و رسیدن به آرامش، امنیت، تعالی و پیشرفت حقیقی.»
رهبر انقلاب در سخنان خود با آسیبشناسی سبک زندگی در جامعه ایران به طرح سۆالات متعدد پرداختند که از جمله این سوالات این بود که چرا فرهنگ کار جمعی در ایران ضعیف است؟
شاید پاسخ این سوال را بتوان در ابعاد گوناگون فرهنگ ایرانی جستوجو کرد و شاید لازم باشد برای پی بردن به دلیل این امر کمی به عقب برگشت. یکی از جنبههای فقدان روحیه کار جمعی به وضعیت جغرافیایی ایران بر میگردد. همانطور که میدانید بیشتر نواحی کشورمان را مناطق نیمه خشک و کوهستانی تشکیل میدهد در این زیست بوم مردم کمی دور از هم زندگی میکنند و تا حد زیادی هر کس سعی میکند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد به این ترتیب حس همکاری و تلاش گروهی برای به نتیجه رساندن یک هدف کمرنگ بوده است چیزی که ما در مناطق شمالی کشور کمتر شاهد آن بودهایم و مردم آن نواحی به خاطر وضعیت آب و هوایی و نزدیک بودن خانهها و روستاها به همدیگر بیشتر به تلاش جمعی علاقه نشان دادهاند. البته با اشاره به این موضوع نمیتوان تماماً مشکل امروز جامعه را به گذشته معطوف کرد بلکه این مسئله میتواند صرفاً یکی از دلایل آن باشد.
«پیشرفت در علم و صنعت و اقتصاد و سیاست که بُعد ابزاری تمدن اسلامی را شکل میدهد، وسیلهای است برای دستیابی به سبک و فرهنگ صحیح زندگی و رسیدن به آرامش، امنیت، تعالی و پیشرفت حقیقی.»
دکتر نسرین ثابتی جامعهشناس و استاد دانشگاه آزاد تأثیر تاریخ و جبر جغرافیایی را بر فرهنگ امروز جامعه تایید میکند و به تبیان میگوید: «درست است که در گذشته خیلی از کارها به صورت انفرادی و یا نهایتاً با همکاری اعضای خانواده انجام میشد اما به عقیده من روحیه همکاری بین مردم بیشتر از امروز بود. از طرفی نباید فراموش کنیم که حکومتهای استبدادی همیشه سعی میکردند مردم به سمت موفقیتهای گروهی نروند یعنی به نفعشان نبود که مردم بدانند کار گروهی بهتر از تلاش فردی نتیجه میدهد زیرا ممکن بود این همت گروهی و جمعی را در جهت از بین بردن استبداد به کار بگیرند. از سوی دیگر مردمی که بدانند خرد جمعی بهتر از تفکر فردی جواب میدهد قبول نمیکنند که یک فرد دیکتاتور و مستبد بدون مشورت با دیگران برایشان تصمیم بگیرد. البته این روحیه حاکمان بر مردم هم اثر گذاشته است و باعث شده مردم نتوانند تصور کنند که یک جمع برابر میتواند به هدف برسد بلکه بیشتر ایرانیها فکر میکنند بالاخره در هر جمعی باید یک نفر رئیس باشد و به بقیه دستور بدهد و چون همه میخواهند همان یک نفر باشند به زودی کار به اختلاف کشیده میشود. بنابراین ایرانیها از نظر تاریخی هم به ندرت به انجام کار گروهی تشویق شدهاند. اما حالا که این موانع وجود ندارد باید شروع به فرهنگ سازی و جبران گذشته کرد.»
دکتر ثابتی در جواب این سوال که معنای جزئی و عینی فرهنگ سازی چیست؟ میگوید: «شما اگر در برنامههای تلویزیون و سینما دقت بکنید متوجه میشوید که در اغلب فیلمها و سریالها کار گروهی با شکست مواجه شده است یعنی در بیشتر موارد کسانی که دست به کار جمعی زدهاند بعد از مدت کمی دچار اختلاف شدهاند و دعوا کردهاند و اتفاقات ناخوشایند زیادی بینشان افتاده است و یا یکی از افراد گروه به بقیه خیانت کرده و یا کلاه برداری اتفاق افتاده است. کمتر میتوانیم موردی را پیدا کنیم که نشان بدهد عدهای دور هم جمع شدهاند و با همکاری هم کاری را به ثمر رساندهاند و یا موفقیتی کسب کردهاند. همین یعنی الگو سازی. وقتی ما به مردم الگوی غلط بدهیم و الگوهای درست همکاری را به آنها نشان ندهیم چطور میتوانیم از آنها توقع داشته باشیم شبیه سازی نکنند و از کار دسته جمعی نپرهیزند؟
یکی از راهکارها در این زمینه این است که در نهادهای اقتصادی برای کار گروهی ارزش خاصی قائل شوند یعنی برای شرکتها و فعالیتهای اقتصادی چند نفره تسهیلاتی قرار داده شود. البته در حال حاضر هم بیشتر شرکتها به صورت هیئتمدیرهای اداره میشوند اما این روحیه بین مردم عادی جامعه وجود ندارد.»
دکتر انتظاری جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی هم درباره لزوم تغییر فرهنگ کار فردی میگوید: «شرایط امروز به گونهای است که کارها به صورت تخصصی انجام میشود به همین دلیل هر کسی بخشی از کار را بر عهده میگیرد و به این ترتیب پیشرفت حاصل میشود اما در حال حاضر ما ایرانیها متأسفانه در بعد اجتماعی منافع فردی خود را غالب میدانیم و به این ترتیب وابستگی متقابل افراد در جامعه کم شده است. در حالی که اعتماد و همکاری سرمایه اجتماعی هستند و باید در مورد آنها حساسیت زیادی داشته باشیم، به عنوان مثال زمانی که شهرداری چند درخت را قطع میکند اعتراضاتی صورت میگیرد اما وقتی شهرداری اقدام به ویران کردن محلهای میکند کسی اعتراضی نمیکند، اینها همه سرمایه اجتماعی هستند اما حساسیت لازم را نسبت به سرمایه اجتماعی نداریم، و حال آنکه سرمایه اجتماعی موجب بالا رفتن فرهنگ کار جمعی میشود.
حکومتهای استبدادی همیشه سعی میکردند مردم به سمت موفقیتهای گروهی نروند یعنی به نفعشان نبود که مردم بدانند کار گروهی بهتر از تلاش فردی نتیجه میدهد زیرا ممکن بود این همت گروهی و جمعی را در جهت از بین بردن استبداد به کار بگیرند. از سوی دیگر مردمی که بدانند خرد جمعی بهتر از تفکر فردی جواب میدهد قبول نمیکنند که یک فرد دیکتاتور و مستبد بدون مشورت با دیگران برایشان تصمیم بگیرد
امروزه یکی از مشکلات اساسی حوزه اشتغال عدم نهادینه شدن کار جمعی در میان افراد است در حالی که با نهادینه کردن فرهنگ کار جمعی در میان افراد میتوان تا حدود زیادی مشکلات بیکاری را برطرف کرد. از طرفی دولتی شدن بسیاری از فعالیتها یکی از دلایل ضعف فرهنگ کار جمعی در ایران است. در این میان از تأثیر الگوهای آموزشی نادرست هم نباید غافل بود. در این نوع نظام آموزشی افراد را به تنهایی مورد خطاب قرار میدهیم و عمدتاً مطالبات ما از فرزندان مبنی بر توانایی فردی است و نه جمعی. در کشورمان افراد حقوق دیگران را رعایت نمیکنند به همین دلیل نیز کار جمعی ضعیف است. مردم به دلیل غلبه گرایش فردی در جامعه به حقوق دیگران توجه چندانی ندارند.»
حالا سوال اصلی این است که چه باید کرد. علاوه بر فرهنگ سازی، وجود دستگاه قضایی مطمئن از جمله راهکارهای افزایش فرهنگ کار جمعی است. در این صورت اگر یک نفر در جمعی کلاهبرداری کند قوه قضائیه به سرعت با وی برخورد میکند، این در حالی است که اگر امنیت قضایی نداشته باشیم نمیتوانیم انتظار داشته باشیم دیگران به یکدیگر اعتماد کنند و کار جمعی افزایش یابد.
فاطمه رجبی بخش اجتماعی تبیان