تبیان، دستیار زندگی
باید رویکردها را عوض کرد و از سمت مسائل احساسی به سمت رویکرد عقلانی رفت. این رویکرد باید در ایدئولوژی‌ها و رسانه‌ها و نظام تعلیم و تربیت جا بیفتد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهی به خشونت‌های شبه سادیسمی


کارشناسان در تعریف خشونت اجتماعی می‌گویند؛ خشونتی است که ممکن است از سوی فرد به فرد دیگری مثلاً از سوی پدر به فرزند یا از طرف یک گروه به فرد مثل خشونت باندهای شرور در اخاذی از یک فرد یا از سمت یک گروه در برابر گروه دیگر به طور مثال در منازعات قبیله‌ای روی ‌می‌دهد. این کارشناسان اجتماعی معتقدند پدیده خشونت اجتماعی را نمی توان جدای از خشونت فرهنگی یا اوضاع و احوال اقتصادی یک جامعه در نظر گرفت.

در عین حال تحولات تاریخی هر جامعه‌ای را بر کمیت و کیفیت خشونت اجتماعی در هر مقطع زمانی تاثیرگذار می‌دانند. با کشته شدن روح الله داداشی یکی از چهره‌های شناخته شده و حادثه‌ای که برای طلبه جوانی به نام علی خلیلی در منطقه تهرانپارس رخ داد، حکایت از آن دارد که موضوع پرخاشگری‌ها و خشونت‌ها به اوج خود رسیده و به بحث داغ روز تبدیل شده است.

خشونت

یک سوال اساسی درباره این اتقافات آن است که ما نسبت به قبل خشن‌تر شده‌ایم یا نه. دکتر علی انتظاری، جامعه شناس و از استادان ارشد دانشگاه علامه طباطبایی اعتقاد دارد که میزان این خشونت‌ها و پرخاشگری‌ها در جامعه ما بالا بوده است و فقط این روزها بیشتر به چشم می‌آید؛ «این طور نیست که مسائل مربوط به خشونت‌ها و پرخاشگری‌ها حاد شده باشد. قبلاً هم به همین اندازه زیاد بوده است اما این روزها این ماجراها بیشتر رسانه‌ای می‌شود. گاهی هم رسانه‌های بیگانه از این مسئله سوءاستفاده می‌کنند تا با دستکاری این اخبار یک مسئله اجتماعی را مصادره به مطلوب خودشان کنند و بگویند که در کشور امنیت نیست.»

خشونت‌های اجتماعی محصول احساس محرومیت‌های نسبی است

وقتی توقعات در جامعه‌ای بالا برود و در واقع گروه‌های اجتماعی وسایل لازم برای دستیابی به اهداف مورد نظرشان را نداشته باشند، احساس محرومیت غالب می‌شود و تبعاتی به بار می‌آورد. رسانه‌های جمعی هم در روزگار ما روی این موضوع تاثیر بسزایی دارند. وقتی این رسانه‌ها کالاها و خدمات جدید را تبلیغ و ارزش‌های جدید ایجاد می‌کنند، اگر رسیدن به آنها ممکن نباشد حالت خوبی به وجود نمی‌آید و منجر به خشن بودن فرد و جامعه می‌شود.

اگر از جنبه دیگری پیشینه و سابقه این افرادی را که خشونت و پرخاشگری را اعمال می‌کنند بررسی کنید، متوجه خواهید شد که این افراد در زندگی‌شان تجربه ناکامی و محرومیت‌ و مورد خشونت واقع شدن را داشته‌اند.

یک دکترای روانشناسی بالینی علاقه به آزار جسمی، روانی و جنسی دیگران به طوری که مورد لذت فرد آزاردهنده از انجام این کار شود را از ویژگی بارز اختلال سادیسم می داند و می گوید: «این عمل به عمد توسط فرد مبتلا به سادیسم انجام می‌شود و انجام آن موجب آرامش وی خواهد شد. این افراد در روابط بین فردی، طرف مقابل خود را بسیار تحت کنترل می‌گیرند و با ضرب و شتم و شکنجه هدف خود را که تخریب روانی مخاطب است پیش برده و از مشاهده درد و رنج قربانی برانگیخته می شوند. » دکتر رضایی دوگاهه خاطرنشان می کند: سادیسم یک بیماری روانی و اجتماعی است و تاثیر جامعه، بهداشت روانی و نقش سیاستگذاران در بروز این اختلال بسیار مۆثر است.

وقتی توقعات در جامعه‌ای بالا برود و در واقع گروه‌های اجتماعی وسایل لازم برای دستیابی به اهداف مورد نظرشان را نداشته باشند، احساس محرومیت غالب می‌شود و تبعاتی به بار می‌آورد. رسانه‌های جمعی هم در روزگار ما روی این موضوع تاثیر بسزایی دارند. وقتی این رسانه‌ها کالاها و خدمات جدید را تبلیغ و ارزش‌های جدید ایجاد می‌کنند، اگر رسیدن به آنها ممکن نباشد حالت خوبی به وجود نمی‌آید و منجر به خشن بودن فرد و جامعه می‌شود

از طرفی به گفته  ملک ستیز، پژوهشگر امور بین المللی و حقوق بشر امروز، خشونت خانوادگی، به یک پدیده ی جهان شمول مبدل گردیده است. خشونت خانوادگی، تأثیرات ناگواری را بر اجتماع گذاشته و باعث نابسامانی های اجتماعات مختلف در جهان گردیده است. برخی از محققین به این باور هستند که خشونت‌های خانوادگی راه را برای خشونت در ساختار های اجتماعی باز کرده و باعث ایجاد خشونت‌های سیاسی گردیده است. خشونت‌های خانوادگی صدمه های جدی بر پیکر اجتماع وارد می‌نمایند. اگر بخواهیم بر ‌صدمه‌ی اقتصادی خشونت‌های خانوادگی نظر اجمالی افگنیم، کافیست ببینیم که مداوای دراز مدت بهداشتی، حل و فصل قضایای حقوقی، پرداختن به ماحولی که خشونت در آن تمرین و اجرا شده است و دهها خساره ی دیگر، هرکدام، چه صدمه های شدیدی را بر اقتصاد یک اجتماع وارد می نماید.

خشونت در خانواده

جنبه ی دیگر خشونت‌های خانوادگی را ‌صدمه‌ی ذهنی و یا روانی اجتماع دربر می‌گیرد. محققین علوم روانشناسی به این باوراند که قربانی های خشونت‌های خانوادگی، درگیر تکالیف روحی می‌گردند، که مداوای آن در اکثریت موارد غیرقابل علاج تلقی می‌گردد. این قربانیان، به گونه ی غیرقابل باور به امراض حاشیه ای مواجه می‌گردند، که حتا سبب مرگ های زودرس می‌گردد.

از سوی دیگر، خشونت‌های خانوادگی قربانی های ماحولی دارد. آنانی که به خشونت وادار می شوند، به خسارات غیرقابل تصور دست می زنند. جبران این همه خسارات گسترده، ضربه ی بزرگی را برای اقتصاد جامعه به بار می آورد.

دکتر انتظاری معتقد است :«اصولا وقتی میزان خشونت‌ها بالا می‌رود، دو نوع برخورد با آن صورت می‌گیرد. یکی مواجهه آزادمنشانه است که در آن لوازم و ابزار گفت‌و‌گو فراهم است و مشکلات با دیالوگ برقرار کردن حل می‌شود.

اما برخورد دیگر اخلال طلبانه است که در آن لوازم خشونت وجود دارد و طرفین بدون هیچ گونه گفت‌و‌گویی به خشونت روی می‌آورند. حالا اگر در جامعه‌ای آزادمنشانه برخورد شود بستر گفت‌وگو مهیاست و طرفین به راحتی مشکل خود را حل می‌کنند اما اگر به سمت رفتاری اخلال‌طلبانه برویم بستر خشونت آمیز می‌شود و نتایجی مثل خشونت‌های اخیر به وجود می‌آید.»

این طور نیست که مسائل مربوط به خشونت‌ها و پرخاشگری‌ها حاد شده باشد. قبلاً هم به همین اندازه زیاد بوده است اما این روزها این ماجراها بیشتر رسانه‌ای می‌شود. گاهی هم رسانه‌های بیگانه از این مسئله سوءاستفاده می‌کنند تا با دستکاری این اخبار یک مسئله اجتماعی را مصادره به مطلوب خودشان کنند و بگویند که در کشور امنیت نیست.

دکتر انتظاری می گوید: باید رویکردها را عوض کرد و از سمت مسائل احساسی به سمت رویکرد عقلانی رفت. این رویکرد باید در ایدئولوژی‌ها و رسانه‌ها و نظام تعلیم و تربیت جا بیفتد. در یک کلمه باید عقلانیت را حاکم کرد. از سوی دیگر برای کنترل خشونت‌ها باید روش‌های عالمانه‌‌تری را پیش گرفت. نباید از روش‌های آزمون و خطا استفاده کرد. ما ایرانی‌ها راهکارهای بسیار خوبی در دین و فرهنگ‌مان داریم که باید از آنها بهره ببریم.

فراوری: کهتری

بخش اجتماعی تبیان


منابع:خبرانلاین/ ایسنا / روان آنلاین

مطالب مرتبط

پروسه زورگیری چگونه اجرا می‌شود؟

رمز عبور از خط قرمزهای شرع

آیا جوانان مقصرند؟