سرت را بدزد دوست خوب من!
درباره سریال دزد و پلیس
آقاخانی که فعالیت خود را به عنوان بازیگر آثار کمدی آغاز کرد بعد از مدتی نام او در تیتراژ فیلمها و سریالها به عنوان نویسنده هم دیده شد و در ادامه تبدیل به کارگردانی شد که فیلم و سریالهای کمدی با ویژگیهای خاص میسازد و روانه آنتن میکند.
آقاخانی تاکنون با ساخت سریالهایی مانند زن بابا، خوشنشینها و راه در رو نشان داده به نمایش زندگی قشر متوسط علاقهمند است و تمایل دارد دغدغههای روزانه این گروه از مردم را به تصویر بکشد. او این راه را با ساخت سریال زن بابا آغاز کرد.
این سریال نوروز چند سال پیش از شبکه سه سیما روی آنتن رفت و توانست نظر مثبت مخاطبان را با خود همراه کند.
زن بابا فضای جدیدی داشت و بازیگرانی که نقشهای اصلی و وفرعی آن را بازی میکردند، آنقدر شخصیتهای محول شده را باورپذیر بازی میکردند که مخاطب را با خود همراه میکردند.
فیلمنامه زن بابا و شوخیهایی که برای آن طراحی شده بود به ورطه لودگی نمیافتاد و همین نقطه قوت باعث شد تا به اصطلاح جای پای آقاخانی در زمینه کارگردانی در تلویزیون محکم شود و شبکه سه سریالهای کمدی دیگری به او سفارش دهد اما آقاخانی در سریالهای دیگرش نتوانست مانند زن بابا طیف نسبتا وسیعی از مخاطبان را با خود همراه کند.
شاید تکراری بودن بازیگرانی که با او همکاری میکردند یا ضعف فیلمنامههایی که به او پیشنهاد میشد، دایره خلاقیت این کارگردان را محدود میکرد. سریالهای راه در رو و خوشنشینها آنقدر در محتوا و بازیگری تکرار مکررات بود که مخاطبان را دلزده کرد و نتوانست مردم را به تماشای این آثار ترغیب کند.
اما سریال دزد و پلیس با دیگر کارهایی که به سعید آقاخانی پیشنهاد میشد، فرق دارد. این تفاوت را در گروه نویسندگان و بازیگران میتوان دید. دزد و پلیس فضایی را برای آقاخانی فراهم کرد تا او نشان دهد که در کارگردانی چقدر تبحر دارد و به چه میزان میتواند از روشهای خلاقانه برای بازگو کردن سریالی که قرار است مردم را بخنداند، استفاده کند.
فیلمنامه دزد و پلیس را محراب قاسمخانی با مشاوره پیمان قاسمخانی نوشته است. این دو برادر تاکنون نشان دادهاند که طنازان متفاوتی هستند و چَم و خَم فیلمنامه نویسی کمدی را میدانند و میتوانند با طراحی شوخیهای خندهدار بدون اینکه به دام لودگی بیفتند، مخاطب را بخندانند. دزد و پلیس در ظاهر داستان سه خلافکار است که یکی از آنها که سردسته”‹شان هم هست حافظهاش را از دست میدهد و همین باعث میشود آنها به دردسر بیفتند و مقابل رئیس باند خلافکارها قرار بگیرند.
ساکی که حاوی دویست میلیون تومان پول است گم شده و سه خلافکار باید در زمانی معین ساک را پیدا کنند و به رئیس تحویل دهند. خلافکاری که حافظهاش را از دست داده، نمیداند ساک را حین فرار کجا گذاشته است.
او گاهی چیزهایی یادش میآید و همین یادآوریها آنها را به نقاط مختلف میکشاند و رودرروی آدمهای مختلف قرار میدهد. نکته جالب در سریال دزد و پلیس این است که سه خلافکار قصه در موقعیتهای مختلف مجبور به دروغگویی میشوند و هر دروغ آنها ماجرای تازهای را شکل میدهد و البته باعث میشود آنها برای فرار از موقعیتی که در آن گیر افتادهاند دروغ بزرگ”‹تری بگویند. همین موقعیتها باعث میشود”‹ کشمکش خوبی در قصه رخ بدهد و داستان روان و خوب پیش برود.
آقاخانی که حالا با داستانی پرتعلیق روبه”‹رو شده است باید خلاقیت خود را نشان بدهد و ثابت کند ”‹ بلد است برای داستانی پرافت و خیز میزانسنهای مناسب طراحی کند؛ چنانکه مخاطب با داستان دزد و پلیس همراه شود و اتفاقات آن را باور کند.
یکی از تمهیداتی که آقاخانی برای کارگردانی این داستان از آن استفاده کرده ، دوربین روی دست است.این نوع تصویربرداری اگر بجا و مناسب استفاده شود، باعث هیجان مخاطب میشود و او را با فیلمنامه پر فراز و نشیب همراه میکند البته آقاخانی در این سریال تنها به استفاده از دوربین روی دست اکتفا نکرده و جاهایی به چهره بازیگران بسیار نزدیک میشود تا با دگرگون کردن چهره آنها، پریشانی و التهاب درون شخصیت و قصه را به نمایش بگذارد.
آقاخانی تاکنون با ساخت سریالهایی مانند زن بابا، خوشنشینها و راه در رو نشان داده به نمایش زندگی قشر متوسط علاقهمند است و تمایل دارد دغدغههای روزانه این گروه از مردم را به تصویر بکشد. او این راه را با ساخت سریال زن بابا آغاز کرد.
البته داستان دزد و پلیس این امکان را به آقاخانی داده تا از فضای آپارتمانی دیگر سریالهایش بیرون بیاید و در فضای بازتر و لوکیشنهای متفاوتتر قصهاش را دنبال کند. امتیاز دیگر فیلمنامه دزد و پلیس این است که از داستانهای به اصطلاح خالهزنکی که در دیگر سریالهای آقاخانی پررنگ بود فاصله گرفته و مخاطب را در هر قسمت با شخصیتهای جدید و متفاوتی روبه”‹رو میکند.
آقاخانی در سریالهایش معمولا از چند بازیگر ثابت استفاده میکند، حمید لولایی، مرجانه دلدار گلچین، علی صادقی و مهران رجبی برخی از این بازیگران هستند.
آقاخانی در دزد و پلیس از این بازیگران استفاده کرده است.بازیگرانی که حالا دیگر نمیتوان از آنها توقع اجراهای جدید و بدیع را داشت، اما اجرای نقش سه خلافکار اصلی قصه را بازیگرانی به عهده دارند که تاکنون با بازیهایشان توانستهاند اعتماد مخاطب را جلب کنند.
بهنام تشکر، هومن برقنورد و شقایق دهقان سه شخصیتی هستند که داستان حول محور آنها میگذرد.این سه بازیگر در سریال ساختمان پزشکان در کنار هم بازی کردند و نمره قابل قبولی هم گرفتند.در ساختمان پزشکان، هومن برق نورد نقش یک خرده خلافکار به نام ناصر را بازی میکرد و شقایق دهقان هم نقش منشی مطب را بازی میکرد که کمی شیرین عقل بود، اما بهنام تشکر نقش دکتر نیما را بازی میکرد که از همه شخصیتهای سریال عاقلتر بود.حالا این بازیگر در سریال دزد و پلیس نقش یک خلافکار حرفهای به نام ناصر را بازی میکند.
البته او در گذشته خلافکار بوده اما با ضربهای که به سرش میخورد با گذشته خود فاصله پیدا میکند و حالا میفهمد راهی که میرفته به کلی اشتباه بوده است.
در دزد و پلیس او بازهم شخصیت عاقلی دارد و به نوعی مغز متفکر گروه است که آنها را به خطاکاریهایشان آگاه می کند.
همین طراحی شخصیت باعث شده تا ناصر تبدیل به یک شخصیت شود نه تیپ های تکراری که شبیه آنها را در تلویزیون زیاد دیدهایم
هومن برقنورد هم برای بازی در نقش داوود از همه خلاقیتهای خود استفاده کرده تا این نقش را از تیپهای رایج دور کند.برق نورد را میتوان برگ برنده دزد و پلیس دانست.
تشکر هر چقدر در اجرای نقش دکتر نیما موفق عمل کرده بود اما در اجرای نقش ناصر نتوانسته تعادل بین یک شخصیت خلافکار و یک شخصیت درستکار را باورپذیر اجرا کند.
جاهایی از کار بیننده بازی او را احساس میکند اما برقنورد آنقدر نقش خود را خوب اجرا میکند که انگار همیشه یک خلافکار بوده که ترسهای خاص خود را دارد و همیشه آماده است تا از موقعیتی که در آن به دام افتاده است فرار کند.
شقایق دهقان اما در بیشتر صحنههای دزد و پلیس همانی است که همیشه بوده و اوج آن را در سریال ساختمان پزشکان به نمایش گذاشت. در دزد و پلیس او تلفیقی از نقش خانم شیرزاد و نقشی که در شبهای برره داشت را با هم به نمایش گذاشته است. اما با همه اینها این بازیگر آنقدر محبوبیت دارد که مردم را همراه خود و داستان دزد و پلیس نگه دارد.
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منبع:سروش امیدوار - جامجم