تبیان، دستیار زندگی
اگر می خواهید خوب بنویسید، بخوانید.حرفه نویسندگى و نجارى به نحو فریبنده‏اى ساده هستند. نجار باید با یک‏ نقشه شروع کند. نویسنده باید با یک ایده شروع کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

طلایی‌ترین نکات برای خوب نوشتن


اگر می خواهید خوب بنویسید، بخوانید.


حرفه نویسندگى و نجارى به نحو فریبنده‏اى ساده هستند. نجار باید با یک‏ نقشه شروع کند. نویسنده باید با یک ایده شروع کند. قبل از آنکه نخستین‏تخته به دومین تخته میخ شود، یا نخستین کلمه به دومین کلمه وصل شود،باید یک نظر روشنى داشته باشیم که وقتى میخ زدن یا نوشتن تمام مى‏شود، ماکجا خواهیم بود؟

نویسنده بعد از آنکه ایده‏اى را یافت، براى آنکه پس از نوشتن بداند، کجا ایستاده است. قبل از شروع باید به سه سوال عمده پاسخ گوید:

نوشتن

1- چه مى‏خواهم بگویم؟ (هدف پیام)

2- براى چه کسى؟ (مخاطب پیام)

3- از چه رسانه‏اى؟ (کانال پیام)

این‏ها رئوس »مثلث طلایى نوشتن« را تشکیل مى‏دهند و اگر نباشند و یانادیده گرفته شوند مقاله‏ى ما کارکردهاى خود را از دست خواهد داد.

هدف

کانال

مخاطب

هدف: شما همینطور سوار اتوبوس نمى‏شوید به امید اینکه بعد متوجه‏شوید کجا مى‏روید. باید حتماً قبل از حرکت، مقصد خاصى داشته باشید.مهمترین سوالى که هر نویسنده قبل از شروع به نوشتن، باید به آن پاسخ‏دهد، هدف مقاله است؛ کجا قرار است بروم؟ چه مى‏خواهم بگویم؟ آیا به‏چرایى رویدادى خواهم پرداخت؟ قرار است بر روى معضلى اجتماعى‏انگشت بگذارم؟ چشم‏انداز آینده تصمیم‏گیرى دولتمردان را قرار است‏روشن کنم؟

تحلیل و تفسیر یک اتفاق تاریخى مد نظر است؟ حتى ترجیحاً پیشنهاد مى‏شود این هدف گذارى روى کاغذ آورده شود. مثلاً:

هدف اصلى: تأکید بر وجود مزایا و معایب رسانه‏هاى الکترونیک‏در مقایسه با روزنامه چاپى.

هدف اصلى: بررسى دلایل باخت تیم ملى امید در مقابل کره‏جنوبى و انتقاد از مربى تیم.

هدف اصلى: طرح نقاط ضعف برنامه سوم توسعه.

حرفه نویسندگى و نجارى به نحو فریبنده‏اى ساده هستند. نجار باید با یک‏ نقشه شروع کند. نویسنده باید با یک ایده شروع کند. قبل از آنکه نخستین‏تخته به دومین تخته میخ شود، یا نخستین کلمه به دومین کلمه وصل شود،باید یک نظر روشنى داشته باشیم که وقتى میخ زدن یا نوشتن تمام مى‏شود، ماکجا خواهیم بود؟

حتى مى‏توانیم نکته‏هاى اصلى قابل طرح در مقاله را نیز مشخص کنیم. به‏عبارتى محورهاى مقاله را تعیین کنیم. مثلاً درباره‏ى روزنامه الکترونیک‏بنویسیم:

- در روزنامه‏ى الکترونیک بر عکس روزنامه چاپى ارتباط دوسویه است و مخاطب منفعل نیست.

- همانطور که رادیو تلویزیون نتوانست جاى روزنامه چاپى رابگیرد روزنامه الکترونیک نیز نخواهد توانست.

- ژورنالیسم در شکل اینترنتى به لحاظ حقوقى کمتر قابل کنترل‏است، لذا مسولیت پذیرى روزنامه چاپى را ندارد.

کانال: مقاله‏ى ما از چه کانالى قرار است بدست مخاطب برسد؟ این کانال‏تصویرى باشد (تلویزیون) یا صوتى (رادیو) چاپى باشد یا الکترونیک،روزنامه باشد یا هفته نامه یا ماهنامه، کارکردهاى متفاوتى دارد. مثلاً چاپ‏مقاله در روزنامه، کارکردهاى خبرى‏ترى نسبت به هفته نامه و ماهنامه دارد،چرا که تاریخ مصرف آن روزانه است. لذا ایجاد جذابیت، رعایت ایجاز درمقاله‏هاى روزنامه‏اى ضرورت بیشترى پیدا مى‏کند. رادیو و تلویزیون به‏لحاظ استفاده از صوت و تصویر و شرایط شنیدارى – دیدارى و موقعیت‏مخاطب و تأثیر لحن و گفتار و… شرایط متفاوتى از نوشتن را مى‏طلبد.

کلام در روزنامه‏هاى سایبر کوتاهى و ایجاز بیشترى نسبت به‏روزنامه‏هاى چاپى لازم دارد. رسانه‏ها به لحاظ خط مشى نیز مى‏توانندملاحظات مربوط به خود را به نویسنده تحمیل کنند. مثلاً نوشتن براى‏روزنامه‏اى که وزین‏تر مى‏نویسد با یک روزنامه عامه پسند یا زرد شرایطجداگانه‏اى تحمیل مى‏کند.

شما همینطور سوار اتوبوس نمى‏شوید به امید اینکه بعد متوجه‏شوید کجا مى‏روید. باید حتماً قبل از حرکت، مقصد خاصى داشته باشید.مهمترین سوالى که هر نویسنده قبل از شروع به نوشتن، باید به آن پاسخ‏دهد، هدف مقاله است

مخاطب: مخاطبان مقاله‏ى ما همواره با یک سوال مهم و جدى درگیرند؛خواندن این مقاله براى من چه سودى دارد؟ براى آنکه بتوانیم به این سوال‏آنان پاسخى در خور بدهیم، باید به دو مساله توجه کنیم:

1, محدوده نوشتارى ما نباید خیلى از حدود تجربیات آنان فراتر رود. به‏عبارتى براى ایجاد ارتباط با آنان باید در تجربه هایشان شریک شویم.

2, زبانى که انتخاب مى‏کنیم باید زبانى متناسب با میزان درک و فهم‏مخاطب باشد.

فرض کنید شما یک فوق متخصص زمین‏شناسى هستید دو نفراز شما مى‏پرسند مروارید چگونه ساخته مى‏شود؟ یکى هم اتاقى‏شما و دیگرى دختر 9 ساله‏ى خواهر شما است. به هم اتاقى‏خودتان مى‏گویید: هنگامى که هر عامل محرکى، مثل دانه‏اى ‏ریگ داخل پوسته صدف مى‏شود. صدف به طور خودکار ماده‏اى ‏به نام صدف مروارید ترشح مى‏کند. که اساساً از کربنات کلسیم‏تشکیل شده و همان ماده‏اى است که در پوسته صدف قرار دارد در رگه‏هاى پیرامون منبع تحریک کننده جمع مى‏شود تامروارید بسازد.

به دختر خواهر خود مى‏گویید: فرض کن صدفى در کف اقیانوس ‏هستى. یک دانه ماسه به درون پوسته‏ات راه پیدا کرده وناراحتت مى‏کند. تصمیم مى‏گیرى که از شر دانه ماسه خلاص ‏شوى، در نتیجه آن را با ماده‏اى به نام صدف مروارید مى‏پوشانى.این پوشش دور تا دور دانه شن تشکیل مى‏شود تا صدفى به‏وجود آید.

توجه کنید! جابجایى این دو تعریف و نحوه‏ى بیان آن براى هم اتاقى‏غیر مفید و توهین‏آمیز و براى دختر بچه‏ى 9 ساله ثقیل و غیر قابل فهم‏است.

نوشتن

فرض دیگر اینکه قرار است شما براى یک روزنامه ورزشى مقاله‏بنویسید روزنامه‏هاى ورزشى در طبقه‏بندى مخاطبان رسانه، در گروه ‏رسانه‏هاى عامه پسند قرار مى‏گیرند. لذا زبانى که انتخاب مى‏کنید باید کاملاًساده و روشن باشد. به شروع این مقاله توجه کنید:

فوتبال هزار و یک رو دارد و براى آن که در عرصه پر هیاهوى آن‏بر چسپ موفقیت را بدست آورى، باید نبوغى فطرى داشته‏باشى و از فراخناى ذهن خویش نقشه‏هاى موزون سر بلندى راصادر کنى و بر مدار تفکرات ناب رژه روى وگرنه ترنم غمگین‏ناکامى بر آرزوهایت حاکم مى‏شود و کوبه‏هاى شکست پیش‏رویت قرار مى‏گیرد.

این مقاله به همین شکل تا پایان ادامه مى‏یابد و طبیعى است اگرچه قلمى‏ادبى دارد نتواند با مخاطب ورزشى خوان ارتباطى منطقى برقرار کند.ترکیب‏هاى نبوغى فطرى، فراخناى ذهن، ترنم غمگین؛ کوبه‏هاى شکست و… اگرچه‏بار معنایى دارد، لکن نویسنده باید بداند نثر ژورنالیستى اگرچه به قول مارکز«یک ژانر ادبى است» اما ادبیات نیست. باید به زبان مردم صحبت کرد.

بخش ارتباطات تبیان

منبع: وبلاگ رودرو - دکتر احمد توکلی