تبیان، دستیار زندگی
چندی پیش دولت فیلیپین و جبهه آزادی بخش مورو توافق کردند که مسلمانان جنوب این کشور صاحب خود مختاری بیشتری شوند. این امر می تواند به مازعه و مناقشه مسلحانه 40 سال گذشته خاتمه دهد و گامی در جهت احقاق حقوق مسلمانان این کشور باشد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فیلیپین و خودمختاری مسلمانان


چندی پیش دولت فیلیپین و جبهه آزادی بخش مورو توافق کردند که مسلمانان جنوب این کشور صاحب خود مختاری بیشتری شوند. این امر می تواند به مازعه و مناقشه مسلحانه 40 سال گذشته خاتمه دهد و گامی در جهت احقاق حقوق مسلمانان این کشور باشد.

فیلیپین

پس از 40 سال درگیری و خونریزی که به مرگ بیش از صد هزار تن و آوارگی صدها هزار تن منجر شد، دولت فیلیپین و "جبهه اسلامی آزادی‌بخش مورو" بر سر نقشه راهی به توافق رسیده‌اند. در 40 سالی که مناقشه مسلحانه مسلمانان جنوب فیلیپین با دولت مرکزی بر سر استقلال یا خودمختاری ادامه داشته، بارها میان طرفین توافق‌ها و قراردادهای صلح امضا شده که بعدا به شکست‌ انجامیده‌اند، اما توافق تازه به دلیل شکل‌گیری برخی مولفه‌های جدید شانس بیشتری برای موفقیت دارد. جبهه آزادی بخش اسلامی مورو از مدت‌ها پیش ایده جدایی کامل از فیلیپین را کنار گذاشته است. طبق توافق جدید قرار است تا سال 2016، یعنی تا پیش از اتمام دوره ریاست جمهوری بنیگنو آکینو، منطقه‌ مسلمان‌نشین جنوب فیلیپین صاحب خودمختاری بیشتری شود و به ویژه‌ در زمینه مالیاتی، اعمال قوانین شریعت در دستگاه حقوقی و بهره‌مندی از درآمدهای حاصل از نفت‌ و گاز به حقوق قابل اعتنایی دست یابد. در قرن شانزدهم که اسپانیایی‌ها فیلیپین را به استعمار خود درآورد، به قرینه نام "مورو" که بر مسلمانان فاتح اسپانیا نهاده بودند، اهالی مسلمان میندانائو، سولو و پالوان (جنوب فیلیپین) را نیز مورو نامیدند. از قرن چهاردم میلادی مردم جنوب فیلیپین به اسلام گرویده‌اند، در حالی که اهالی همه جزایر شمالی این کشور را کاتولیک‌ها تشکیل می‌دهند. تا پایان استعمار اسپانیا در واپسین سال‌های قرن نوزدهم به قلمرو مسلمانان که به صورت قبیله‌ای روزگار می‌گذراندند و نیز به حکومت سلطان‌نشین آنها در سولو دست‌اندازی خاصی نشد و این منطقه فقط در حرف جزئی از فلیپین به شمار می‌آمد. با سلطه آمریکا بر فیلیپین در آغاز سده بیستم، تلاش برای کنترل نظامی بر جنوب این کشور به آغاز جنگ با مردم منطقه انجامید که 11 سال به درازا کشید. با پیروزی آمریکایی‌ها و ایجاد استان میندانائو، هم این منطقه عملا به جزئی از فیلیپین بدل شد و هم راه برای فعالیت کنسرن‌های کشاورزی آمریکا گشوده شد. بی‌سوادی گسترده در میان مردم نیز عاملی شد که به موقع برای ثبت مالکیت زمین‌های خود اقدام نکنند که همین، توجیه‌ای برای سلب مالکیت از آنها و تصرف این زمین‌ها از سوی مسیحیان مهاجر شد. جابه‌جایی جمعیتی و انتقال شمار هر چه بیشتری از مسیحیان به مناطق مسلمان‌نشین نیز جزئی از سیاست مقام‌های آمریکایی حاکم بر فیلیپین بود. به این ترتیب، در حالی که 100 سال پیش 75 درصد جمیعت جنوب فیلیپین را مسلمانان تشکیل می‌دادند، این رقم اینک به 30 درصد رسیده است و در بسیاری از مناطق سابقا مسلمان‌نشین اینک مسیحی‌ها در اکثریت‌اند.

طبق توافق جدید قرار است تا سال 2016، یعنی تا پیش از اتمام دوره ریاست جمهوری بنیگنو آکینو، منطقه‌ مسلمان‌نشین جنوب فیلیپین صاحب خودمختاری بیشتری شود و به ویژه‌ در زمینه مالیاتی، اعمال قوانین شریعت در دستگاه حقوقی و بهره‌مندی از درآمدهای حاصل از نفت‌ و گاز به حقوق قابل اعتنایی دست یابد

مسلمان‌ها در حال حاضر حدود پنج میلیون نفر از جمعیت 92 میلیونی فیلیپین را تشکیل می‌دهند و عمدتا در غرب مجمع‌الجزایر میندانائو و جزایز نزدیک به آن مانند سولو و پالوان زندگی می‌کنند. در کل میندانائو که روزگاری مسلمان‌ها اکثریت را داشتند اینک 14 میلیون فیلیپینی زندگی می‌کنند که تنها پنج میلیون آنها مسلمان‌ها هستند. از سال 1946 که فیلیپین مستقل شد نیز ساختارهای دولت مرکزی عمدتا بر ارزش‌ها و منافع اقتصادی و سیاسی مسیحی‌ها شکل گرفت و ساکنان مناطق حاشیه‌ای مانند میندانائو نقش چندانی در آن نیافتند. توسعه‌نیافتگی این مناطق و ساختار قبیله‌ای ساکنانش نیز نقش کمی در این برکنارماندن نداشت. هنوز هم بیش از 20 درصد جمعیت منطقه بی‌سوادند و درآمد سرانه آنها حدود 5 برابر کمتر از میانگین درآمد کشور است. این در حالی است که میندانائو در اوایل قرن به‌رغم ساختارهای اجتماعی‌ عقب‌مانده‌اش به لحاظ رفاه و تولیدات کشاورزی بعضا از دیگر مناطق فیلیپین جلو بود. در فاصله میان 1965 تا 1986 که فیلیپین زیر سلطه دیکتاتوری فردیناند مارکوس بود، تضاد و مناقشه دولت مرکزی و شبه‌نظامیان مسیحی با مسلمانان جنوب کشور و اهالی بومی این منطقه تشدید شد. در همین ارتباط و با رادیکالیزه‌شدن بیشتر جمیعت جنوب، سال 1969 جنبش آزادی بخش ملی مورو شکل گرفت که اقدامات تروریستی و حملات نظامی را علیه دولت شروع کرد و خواست بلندپروازانه ایجاد دولتی مستقل در مناطق اولیه تحت سلطه مسلمانان (یک سوم فلیپین) را در دستور کار قرار دهد. از همین دوران بود که محافظه‌کاری فرهنگی، تکیه بر "هویت اسلامی" به عنوان عاملی بسیج‌کننده و وحدت‌بخش در میان ساکنان جنوب نیز جای بیشتری باز کرد. همزمان، احساس نزدیکی بیشتر با کشورهای مسلمان منطقه مانند مالزی نیز از پیامدهای این تغلیظ هویت است.

فیلیپین

سال 1972 با تشدید درگیری‌ها میان دولت مرکزی و جبهه آزادی بخش ملی مورو، حکومت دیکتاتوری مارکوس وضعیت جنگی در میندانائو اعلام کرد؛ امری که دامنه درگیری‌ها و خشونت‌ها را بیشتر کرد و به فرار نزدیک به 200 هزار تن از موروها به مالزی انجامید. آن درگیری و مناقشات 40 سال است که بر مناسبات میان مورو‌ها و دولت مرکزی سایه انداخته است. سال 1977 گروهی از رهبری و کادرهای جبهه آزادی بخش ملی مورو (MNLF) به دلیل اختلاف با بقیه رهبری که همچنان بر استقلال کامل از فیلیپین تاکید داشت، از این جبهه جدا شدند و جبهه آزادی بخش اسلامی مورو (MILF) را بنیاد گذاشتند. این گروه به‌رغم آنکه خودمختاری در چارچوب فیلیپین را طلب می‌کرد، ابتدا چندان مقبولیتی در میان مردم پیدا نکرد. سال 1978 با میانجیگری دولت معمر قذافی، رهبر سابق لیبی جبهه آزادی بخش ملی مورو با کوتاه‌ آمدن از خواست استقلال کامل قرارداد صلحی را در طرابلس با دولت مارکوس امضا کرد که بر اساس آن می‌بایست به همه‌ی آن اراضی‌ گسترده‌ی محل سکونت مسلمان‌ها که قبل از ورود آمریکایی‌ها به عنوان مورو شناخته ‌می‌شد، خودمختاری داده شود و در درازمدت درباره آینده حقوقی قطعی منطقه تصمیم‌گیری شود. با کارشکنی و بهانه‌جویی مارکوس و نیز در پی اعتراض مسیحیان ساکن بخش‌هایی از منطقه که حالا اکثریت شده بودند، عملا قرارداد یاد شده جنبه اجرایی چندانی پیدا نکرد و نارضایتی‌ها و درگیری‌های همچنان ادامه یافتند. بیست سال بعد، یعنی در سال 1996، مجددا جبهه آزادی بخش ملی مورو قراردادی «قطعی» با دولت امضا کرد که به موجب آن می‌بایست پس از یک دوره انتقالی سه ساله مردم مورو (میندانائو و شماری از استان‌های غربی مجاور آن) در یک همه‌پرسی وضعیت حقوقی این منطقه (استقلال یا خودمختاری) را تعیین کنند. قرار شد که طی این سه سال دولت با کمک‌های وسیع اقتصادی به توسعه منطقه یاری رساند و در تغییر موضع مردم به سود ماندن در چارچوب فیلیپین کمک کند. گرچه دستگاه‌ اداری خودمختاری برای این دوره شکل گرفت، بانک اسلامی به وجود آمد و اعمال قوانین اسلامی در دادگاه‌های محلی رایج شد اما هم عدم تطابق این قرارداد با قانون اساسی فیلیپین و هم ناتوانی دولت در انجام تعهدات مالی‌اش به دلیل بروز بحران اقتصادی گسترده‌ی سال 1997 در جنوب شرقی آسیا، عملا اجرای کامل قرارداد را ناکام گذاشت. دخالت فعال سازمان ملل در جلوگیری از شکست قرارداد نیز راه به جایی نبرد. این وضعیت تضیعف موقعیت جبهه آزادی بخش ملی مورو و تقویت رقیب آن، یعنی جبهه آزادی بخش اسلامی مورو را به دنبال داشت. گرچه عملا مدیریت اداری منطقه را جبهه آزادی بخش ملی به عهده داشت اما این جبهه اسلامی بود که به‌رغم خواست‌های متعادل‌ترش، در اعمال خشونت و دست‌یازی به اسلحه مصمم‌تر از رقیب خویش عمل می‌کرد و به نفوذ گسترده‌تری در میان مردم دست یافته بود.

ال 2008 دوباره مذاکراتی غیرعلنی میان دولت و جبهه آزادی بخش اسلامی مورو به جریان افتاد که طی آن امتیازات قابل اعتنایی به مورو‌ها واگذار شد. منطقه خودمختار لحاظ شده در قرارداد 1996 (ARMM) به لحاظ ارضی گستردگی بیشتری پیدا می‌کرد و امورات امنیتی، حقوقی و آموزشی به طور کامل به خود مورو‌ها واگذار می‌شد

سال 2001 با روی کارآمدن خانم گلوریا آرویو به عنوان رئیس‌ جمهور، آتش‌بس شکننده‌ای میان دولت و جبهه آزادی بخش اسلامی مورو برقرار شد که با بروز ترورهای 11 سپتامبر و تشدید «جنگ علیه تروریسم» از کارایی افتاد. به‌ ویژه که جبهه اسلامی هم به داشتن ارتباطاتی با گروه‌های تروریستی اسلام‌گرای افراطی مانند گروه ابوسیاف در میندانائو متهم بود. سال 2008 دوباره مذاکراتی غیرعلنی میان دولت و جبهه آزادی بخش اسلامی مورو به جریان افتاد که طی آن امتیازات قابل اعتنایی به مورو‌ها واگذار شد. منطقه خودمختار لحاظ شده در قرارداد 1996 (ARMM) به لحاظ ارضی گستردگی بیشتری پیدا می‌کرد و امورات امنیتی، حقوقی و آموزشی به طور کامل به خود مورو‌ها واگذار می‌شد. دولت خودمختار منطقه این اجازه را هم می‌یافت که منابع گاز و نفت را تا 15 کیلومتر از سواحل منطقه استخراج کند و در این رابطه با دولت‌ها و شرکت‌های بین‌المللی امکان عقد قرارداد داشته باشد. قرارداد دولت و جبهه اسلامی اما قبل از امضای قطعی به بیرون درز کرد و مخالفانش با مانور روی تناقضات آن با قانون اساسی که فدرالیسم را به رسمیت نمی‌شناسد، مانع امضایش شدند. یکی از قول‌های انتخاباتی بنیگنو آکینو که از سال 2010 رئیس جمهور فیلیپین است پایان‌ دادن به مناقشه با مورو‌ها بوده است. این قول اینک در توافقی که روز 7 اکتبر در مذاکرات میان دولت و جبهه آزادی بخش اسلامی مورو به دست آمد تا حدودی جنبه عملی پیدا کرده است. با این همه تا پیش از سال 2016 و تعیین قطعی سرنوشت قرارداد صلح، در میندانائو و استان‌های دیگر مورد ادعای مورو‌ها وضعیت شکننده خواهند ماند. با این حال خبر اعلام امضای توافقنامه صلح با استقبال مردم مواجه شده است.

هاتف پوررشیدی

بخش سیاست تبیان