یكى از مفاهیم كلیدى حقوق بین الملل، حقوق بشر است كه سال هاست بر سر آن مجادلات فراوان سیاسى و رسانه اى میان مدعیان و ناقضان در جریان است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اساس و پایه حقوق بشر


یكى از مفاهیم كلیدى حقوق بین الملل، حقوق بشر است كه سال هاست بر سر آن مجادلات فراوان سیاسى و رسانه اى میان مدعیان و ناقضان در جریان است.

امام علی

امیرالمۆمنین علیه السلام قرن ها پیش در ابعاد مختلف به این مفهوم بنیادین پرداخته و از زوایاى گوناگون بر رعایت اصول آن كه جزو مفاهیم كلیدى اسلام است، تأكید ورزیده است.

اسلام، <خدا> را در مركز جهان بینى می داند و انسان ها براساس تقوا از یكدیگر متمایز مى شوند <ان اكرمكم عندالله اتقیكم>(1)، ولى در جهان بینى غربی، انسان مركزیت دارد و  میزان سنجش تمام اشیاست (اومانیسم) و به جاى خدا محورى، انسان محورى اصل است.

مهم ترین اصل و پایه حقوق بشر، <كرامت انسانى> است. قرآن كریم نیز با عبارت <و َلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ>؛ <همانا فرزندان آدم را كرامت بخشیدیم>(2) به این حقیقت اشاره مى كند.

امام على علیه السلام در خطبه اى با شرح آفرینش آدم علیه السلام مى فرماید: <پس خداوند از فرشتگان خواست تا آنچه در عهده دارند، ادا كنند و به عهدى كه پذیرفته اند، وفا كنند؛ او را از بن دندان بپذیرند، خود را خوار و او را بزرگ گیرند و فرمود: آدم را سجده كنید اى فرشتگان! فرشتگان به سجده افتادند، جز شیطان كه دیده معرفتش از رشك تیره شده و بدبختى بر او چیره، خلقت آتش را ارجمند شمرد و بزرگ مقدار و آفریده از خاك را پست و خوار>(3)

امام علیه السلام در حكمرانى نیز به اصل كرامت توجه داشته و كارگزاران خود را به رعایت آن تذكر داده است؛ چنان که در فرمان حكومتى خویش به مالك اشتر فرمود: <مهربانى بر رعیت و دوستى ورزیدن با آنان و مهربانى با همگان را براى دل خود پوششى گردان و مباش همچون جانورى شكارى كه خوردنشان را غنیمت شمارى! چه رعیت دو دسته اند؛ دسته اى برادر دینى تو هستند و دسته دیگر در آفرینش با تو همانند،‎ گناهى از ایشان سر مى زند یا علت هایى بر آنان عارض مى شود، یا خواسته و ناخواسته خطایى بر دستشان مى رود،‎ به خطاشان منگر و از گناهشان در گذر>(4)

انسان اصالتاً خدا جوست. در مكتب امام على علیه السلام، انسان به دنبال خدایى است كه با او آشنایى دارد و شیفته اوست، از طرف دیگر، خداوند هم به بنده اش توجه دارد و او را مورد رحمت خویش قرار مى دهد. وقتی یکی از یاران حضرت از امام پرسید: آیا پروردگار خود را مى بینى؟ امام علیه السلام پاسخ داد: آیا چیزى را نبینم، مى پرستم؟ آن فرد گفت: چگونه او را مى بینى؟ فرمود: <دیده ها او را آشكارا نتوان دید، اما دل ها با ایمان درست بدو خواهند رسید، به هر چیزى نزدیك است ولى نه بدان پیوسته، و از آن دور است نه جدا و گسسته>(5)

امام على علیه السلام این دنیا را محل گذر مى داند و اعلام مى كند كه انسان براى جهان آخرت آفریده شده است.(6)

شما بندگان خدا هستید و مال از آن خداست كه آن را بین شما به صورت مساوى تقسیم مى كنم و هیچ كسى را در برابر كسى دیگر برترى نیست و افراد پرهیزكار در قیامت پاداش از خداوند مى گیرند. نزد من مالى است كه میان تان تقسیم خواهم كرد و درباره هیچ یك از شما تخلف نخواهد شد چه عرب باشد، چه عجم، اهل بخشش باشد یا نه

مهم ترین موارد حقوق بشر در نهج البلاغه

حق حیات

امام على علیه السلام حق حیات را براى انسان ها بسیار محترم شمرده و نسبت به آن سفارش هاى فراوانى كرده و در اهمیت این مطلب فرموده است: از رسول الله صلی الله علیه و آله دو كتاب به ارث برده ام، كتاب خدا و كتابى در غلاف شمشیرم. پرسیدند: اى امیر مومنان! چیست آن كتابى كه در غلاف شمشیر دارى؟ فرمود: هر كس غیر قاتل را بكشد و یا غیر ضاربش را بزند، لعنت خدا بر او باد.

امام علیه السلام به مالك اشتر نخعى مى فرماید: < ... و بپرهیز از خون ها و ریختن آن به ناروا كه چیزى چون ریختن خون به ناحق آدمى را به كیفر نرساند و گناه را بزرگ نگرداند، حكومت خود را با ریختن خونى به حرام نیرومند مكن>(7)

دریای آزادی (سرود، آزادی)

حق آزادى

آزادى در تعبیر حقوقى آن، نوعى استقلال و خود سامانى در زمینه هاى گوناگون زندگى است كه از لحاظ رشد شخصیت انسان ضرورت داشته است و در چارچوب مقررات و ممنوعیت هاى الهى و عقلایى قرار دارد.

امام على علیه السلام با گفتار و كردار خویش به فرهنگ سازى و ایجاد زیرساخت هاى اجتماعى جهت استفاده از آزادى اقدام كرد و براى نهادینه نمودن آزادى در اجتماع بر مواردی همچون: سعه صدر حاكمان و ترغیب مردم به مشاركت هاى اجتماعى و نقد حاكمان تأکید داشت.

امام على علیه السلام در بیانى پرمعنا، ابزار ریاست را سعه صدر معرفى مى كند.(8) از دیدگاه حضرت، سعه صدر هنگامى خود را به خوبى نشان مى دهد كه فرد با داشتن قدرت و توان بر مجازات به عفو اقدام كند.(9) امام درباره ترغیب مردم به مشارکت های اجتماعی و نقد حاکمان فرموده است: <شنیدن حق را بر من سنگین مپندارید، و نمى خواهم مرا بزرگ انگارید، پس از گفتن حق و یا مشورت دادن در عدالت كوتاهى نكنید>(10)

امام بارها نه تنها مورد انتقاد و خرده گیرى، بلكه مورد دشنام و ناسزا قرار گرفت؛ ولى هیچ كس را به خاطر شخص خود مجازات نكرد.(11) 

مهربانى بر رعیت و دوستى ورزیدن با آنان و مهربانى با همگان را براى دل خود پوششى گردان و مباش همچون جانورى شكارى كه خوردنشان را غنیمت شمارى! چه رعیت دو دسته اند؛ دسته اى برادر دینى تو هستند و دسته دیگر در آفرینش با تو همانند،‎ گناهى از ایشان سر مى زند یا علت هایى بر آنان عارض مى شود، یا خواسته و ناخواسته خطایى بر دستشان مى رود،‎ به خطاشان منگر و از گناهشان در گذر

مساوات

لزوم اجراى مساوات و عدالت به كرات در بیان و افعال حضرت دیده مى شد، در مكتب على علیه السلام مساوات مصداقى از عدالت است که در سه مورد: مساوات در بهره مندى از بیت المال، مساوات در برابر قانون و مساوات در رجوع به محكمه صالح و رسیدگى عادلانه قابل ملاحظه است.

امام علیه السلام در روز پس از بیعت با مسلمین در بخشى از یک سخنرانى، فرمود: <شما بندگان خدا هستید و مال از آن خداست كه آن را بین شما به صورت مساوى تقسیم مى كنم و هیچ كسى را در برابر كسى دیگر برترى نیست و افراد پرهیزكار در قیامت پاداش از خداوند مى گیرند. نزد من مالى است كه میان تان تقسیم خواهم كرد و درباره هیچ یك از شما تخلف نخواهد شد چه عرب باشد، چه عجم، اهل بخشش باشد یا نه ... >(12)

امام علیه السلام در مقابل قانون همه را داراى حق مساوى مى دانست و از تبعیض، اغماض و یا زیاده روى به شدت پرهیز مى كرد.

رعایت مساوات از سوى حاكمان براى مردم، از جمله اصول مسلم در زمامدارى امام على علیه السلام است. حضرت در بخشنامه اى به والیان دستور داد كه حتى در نگاه كردن به فراخواندن مسلمانان با همه یكسان عمل كنند.(13)

امام علیه السلام این گونه برخورد را به محمد بن ابوبكر و شریح قاضى توصیه مى كند و مى فرماید: <این نوع برخورد طمع ورزان را به تو نزدیك نمى كند و دشمنانت را مأیوس مى نماید>. امام علیه السلام همچنین چند قاضى از جمله ابولاسود دئلى را به دلیل برخورد با مراجعین از سمت قضاوت خلع كرد.(14)

 

پی نوشت ها :

1. حجرات: 13.

2. اسرا‎ ،70

3. نهج البلاغه‎، خطبه 1.

4. همان، نامه 53.

5. همان، خطبه 179.

6. همان، نامه 31.

7. همان، نامه 53.

8. همان، حكمت 176.

9. همان، حكمت 52.

10. همان، خطبه 217.

11. همان، خطبه 174، برخورد با خوارج.

12. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج‎ 2 ص 171.

13. نهج البلاغه، نامه 47.

14. همان، نامه53.

                                                                                                                                                         زهرا رضائیان

بخش نهج البلاغه تبیان

 

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.