تبیان، دستیار زندگی
جمیل سرخوردگی های فروخورده اش را بر سر شهری آوار می کند که کوچکترین نقشی در سقوطش نداشته است و خورشید تنها انگیزه او برای ادامه حیات است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پس از دیواری که فرو ریخت


جمیل سرخوردگی های فروخورده اش را بر سر شهری آوار می کند که کوچکترین نقشی در سقوطش نداشته است و خورشید تنها انگیزه او برای ادامه حیات است.

دیوار

به نظر می رسد این طرح یک خطی تنها بن مایه نخستین جدیرترین اثر سیروس مقدم است. مجموعه ای 13 قسمتی به سفارش اداره سینمایی ناجا برای پخش در هفته نیروی انتظامی.

سعید نعمت الله بی شک یکی از بهترین درام نویس های تلویزیون است نویسنده ای جوان که با نگارش مجموعه بزرگ «رستگاران» ثابت کرد تلویزیون ایران نیز می تواند قدمی به سوی ساخت مجموعه هایی بلند با ساختار دارماتیک قدرتمند و مطابق با استانداردهای جهانی بردارد.

نعمت الله سبک دیالوگ نویسی مخصوص به خود را دارد سبکی که در عین پرطمطراق بودن شاید به مذاق برخی خوش نیاید اما سبکی پذیرفته شدنیست و در ذهن ثبت می شود به طوریکه در آثار او ،قلم نویسنده از ویترین کارگردانی فیلمساز پررنگ تر است و کارگردان، ناخواسته در قصه ای پرکشش استحاله می شود.

پی ریزی درست داستان، روایت موازی چند واقعه و افت و خیزهای نفس گیر از ویژگی های قصه های سعید نعمت الله است چنانکه «جراحت»، «زیر هشت» و «شیدایی» گواهی بر این مدعایند.

اما «دیوار» دریک کلام تمامی معادلات را می شکند چنانکه نخستین بازخورد کار پس از پخش چند قسمت نزد بیننده نبود قصه است.

جمیل سارق سابقه دارکه بر طبق الگوی چند باره داستان های کلیشه شده نسبتی خویشاوندی با یک پلیس دارد و او را مقصر اصلی به دام افتادنش و از دست رفتن خانواده اش می داند به محض آزادی از زندان تلاش می کند تا به هم ریختن یک شهر به همراه دخترش خورشید از کشور بگریزد اما خورشید دل در گرو فرزند یونس دارد و جمیل باز هم مطابق همان الگوی نخ نما شده برای انتقام از یونس فرزندش را وادار می کند که در این سفر پر مخاطره با او همراه شود و.. تمام قصه همین است.

سعید نعمت الله بی شک یکی از بهترین درام نویس های تلویزیون است نویسنده ای جوان که با نگارش مجموعه بزرگ «رستگاران» ثابت کرد تلویزیون ایران نیز می تواند قدمی به سوی ساخت مجموعه هایی بلند با ساختار دارماتیک قدرتمند و مطابق با استانداردهای جهانی بردارد.

تعقیب و گریزهای بی سرانجام از فصل افتتاحیه فیلم تا پلان پایانی، محور اصلی به اصطلاح کشش دراماتیک داستان است اما نه بر بستر مدد ساختار روایی مناسب بلکه به مدد جنس کارگردانی مقدم و دکوپاژ بیش از اندازه ویژه اش که ترکیبی از کادرهایی معوج وضرباهنگی به شدت تند است به گونه ای که مخاطب تا حدی مسحور خوراک بصری ارائه شده می شود و چه بسا بسیاری از گاف های فاحش قصه را نمی بیند و متاسفانه این نخستین باری است که قلم نعمت الله در متن تکنیک حل می شود زیرا اساسا" داستان چندانی برای روایت وجود ندارد و مقدم خود را موظف می بیند که از تمام توان تکنیکی خود برای بسط قصه در 13 قسمت متوالی استفاده کند.

«دیوار» قرار است بازتاب زحمات نیروی انتظامی در حوزه های مختلف مبارزه با جرم باشد اما مجموعه آنچه که به مخاطب از دریچه این سریال ارائه می شود یک ضد تبلیغ است.

جمیل به همراه گروهش در موقعیت های مختلف تلاش می کنند تا از تله پلیس بگریزند و با وجود بهره گیری از تمام توان هوایی و زمینی ناجا ، پلیس همچنان در به دام انداختن آنها ناموفق است.

دیوار

صحنه های اکشن فیلم به شدت غیر ایرانی و هالیوودیست و در اکثر پلان ها به ویژه سکانس مربوط به دزدی از صرافی ، کار به سمت کپی برداری از آثار  تارانتینو می رود.

استفاده از المان «دلار در هوا» بیش از آنکه به زیبایی شناسی بصری داستان کمک کند موقعیت های مضحکی را به نمایش می گذارد و دلار به هیچ عنوان دارای کاراکتر تعریف شده ای در داستان نیست ( به رغم آنکه نویسنده و کارگردان سعی درزورچپانی این کاراکتر در ذهن تماشاگر می کنند ).. این مضحکه در فواصلی تا جای تمسخر نیز پیش میرود چنانکه در فصل واژگونی خودروی جمیل و امیرحسن، دلارهای پخش شده در هوا بیش از 10 دقیقه مقابل دوربین در حال رقصند و تمامی اینها یعنی ساده انگاری شعور مخاطب.

برخی از شخصیت ها در «دیوار» زائدند همچون شخصیت کولی که موخره مشخصی ندارد و در نهایت در نمی یابیم که لزوم حضور او در بطن داستان چیست و یا حضور به شدت کم رنگ همسر یونس که قرار است خواهر جمیل باشد اما هیچگونه استفاده دراماتیکی از این رابطه خواهر و برادری در داستان نمی شود.

در سکانس محاصره پایانی جمیل باز هم تمام توان نیروی انتظامی برای به دام انداختن او مصروف می شود اما در نهایت تبهکار داستان خودکشی می کند و قصه تمام می شود ...

اما این مجموعه تنها و تنها یک ویژگی مثبت دارد و آن هم بازی تاثیرگذار مهدی سلطانی است .. این دانش آموخته و مدرس تئاتر با بیان خاص ، نگاه های نافذ و ترسیمی که از جمیل دارد حس سمپاتی را در بینند ایجاد می کند و شاید بتوان گفت یکی از معدود المان های نجات سریال «پر هرج و مرج» مقدم است.

«دیوار» در یک نگاه شاید در ارائه بصری و آگراندیسمان قابلیت های ناجا موفق باشد اما مجددا" تاکید می شود داستان یک خطی آن در پرداخت به ماهیت پیام لطمه بسیاری زده است.

بخش سینما و تلوزیون تبیان


منبع:سینما پرس