تبیان، دستیار زندگی
بعضی از اسلام گرایان جذب، از آن‏جا که به ایده راز بسیار دل‏بسته‏اند، تلاش می‏کنند هر طور که شده از مفاهیم مختلف در متون اسلامی در جهت دینی‏سازی جذب استفاده کنند. بدین جهت این ایده را چند پهلو تفسیر کرده و در نتیجه بر ابهام جذب افزوده و تصویری بی در و پیکر
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آسیب شناسی قانون جذب


ایده جذب از نگاه اومانیستیِ (انسان محوری) تمدن غرب برمده و با توجه به همان فضا باید معنا شود. با پذیرش این نگرش، نه فقط تربیت انسان الهی مطرح نیست، بلکه اساساً پرداختن به گرایش‌های متعالی هم چندان جایی برای طرح و بحث ندارد.


جذب

کسانی که از اصطلاح جذب استفاده می‏کنند ولی مراد دیگری دارند و مدعی‏اند که اسلام قانون جذب را قبول دارد در حقیقت روشی شترمرغی در پیش گرفته‏اند که از متد صحیحِ علمی فاصله دارد. این افراد قبل از تمسک به متون دینی، باید مراد خود را از قانون جذب دقیقا بیان کنند. این که کسی روایتی را بیاورد و بگوید قانون جذب یعنی همین؛ این کار مصادره به مطلوب است و کاری است غیر عالمانه. اما باید دید ماهیت قانون جذب آیا اسلامی است یا خیر؟ و برای تعریف صحیح قانون جذب چگونه باید اقدام کرد که عالمانه باشد؟

کدام جذب؟

قانون جذب هم اکنون رهبرانی دارد و تعریف هر مفهومی را باید از کسی پرسید که آن واژه را جعل نموده است. بسیاری از مردم قانون جذبی را میشناسند که در فیلم راز مطرح شده است. پرچم‏داران مشهور قانون جذب کسانی از جمله وین دایر، راندا برن(در فیلم راز و کتاب‏های قدرت و راز)، شاکتی‏گواین، کاترین‏پاندر و مایکل لوسیر هستند.

روشن است اگر کسی تعریفی غیر از تعریف مشهور از قانون جذب دارد، به ایده دیگری قائل شده که شایسته نامی جدید است و بهتر است ایده جدید را با نام دیگری معرفی کند. اگر قانون جذب تنها همان تلقین باشد، اساسا چرا اسم جدید برایش انتخاب کردند. بهتر بود همان نام قبلی را استعمال می‏کردند و به صراحت اعلام می‏شد که مراد دعا در متون دینی است که همگان برداشت خود از دعا را به عنوان تعریف قانون جذب معیار قرار می‏دادند. یا اگر قرار باشد که قانون جذب همان هیپنوتیزم باشد اساسا چرا این نام را تغییر دادند و عنوان دیگر و اصطلاح جدیدی برای نام‏گذاری انتخاب کردند؟

قانون جذب نه‌ تنها انسان را به کسب فضایل اخلاقی دعوت نمی‌کند، بلکه یکی از خطرناک‌ترین امیال انسانی، یعنی «آز و طمع» را فعّال نموده، و این میل را بر ساحت‌های متعالی روح انسان مسلط می‏کند. طبق متون دینی این میل اگر در وجود انسان فعّال شود یکی از ارزشمندترین قوای انسانی را که نیروی عقل است، از کار می‌اندازد و زمین گیر می‌کند

آیا قانون جذب همان پشتکار است؟

اگر کسی مرادش از قانون جذب این باشد که انسان بر هر هدفی که تمرکز عملی داشته باشد و با برنامه‏ریزی و پشتکار آن را تعقیب کند، آن را بدست می‏آورد، این گفته دو اشکال دارد: اول این که طبق این فرض، قانون جذب یافته جدیدی نخواهد بود و برخلاف شعار رهبران جذب که این ایده را با شعارِ «پرده‏گشایی از یک راز» مطرح می‏کنند و مدعی کشف یک راز بزرگ هستند، قانون جذب با چنین تفسیری، راز جدیدی نیست و هر انسان عاقلی این مقدار از جذب را می‏داند. دوم این‏که عالم طبیعت محل تزاحم است و علل و اسباب در بسیاری از موارد یکدیگر را خنثی می‏کنند؛ به همین جهت این‏گونه نیست که انسان‏ها با تلاش به طور قطعی به هدف خود برسند.

طبق این گفته، قانون جذب موضوع جدیدی نخواهد بود که نیاز به این‏همه گَردوخاک داشته باشد و بعلاوه رسیدن به هدف با چنین روشی قطعی و یقینی نیست. بنابراین مراد از قانون جذب در نگاه رهبران جذب، ادعای جدیدی است که ناظر به قوه تخیل و تجسم است. طبیعی است اگر کسی ادعا کند متون دینی چنین تفسیری از جذب را پذیرفته است باید دلایل صریحی اقامه نماید. استناد به آن دسته از دلایلی که نسبت به جذب بیگانه است و تبیین‏های درون‏دینی دارند کمکی به دینی‏سازی قانون جذب نمی‏کند.

تعریف عامیانه و مبهم از جذب

بعضی از اسلام گرایان جذب، از آن‏جا که به ایده راز بسیار دل‏بسته‏اند، تلاش می‏کنند هر طور که شده از مفاهیم مختلف در متون اسلامی در جهت دینی‏سازی جذب استفاده کنند. بدین جهت این ایده را چند پهلو تفسیر کرده و در نتیجه بر ابهام جذب افزوده و تصویری بی در و پیکر از جذب نمایش داده‏اند. ایشان می‏گویند شکر همان قانون جذب است، یقین یعنی قانون جذب، فال در اسلام چیزی جز قانون جذب نیست، دعا دقیقا قانون جذب است.

براستی با این رویکرد تعریف قانون جذب چیست که تمامی این مفاهیم متباین و ناهمسان را شامل می‏شود. یقین در متون اخلاقی با شکر متفاوت است و تعریف‏های مختلفی دارند، چگونه می‏شود که قانون جذب هم شکر است و هم یقین؟ دعا با فال کاملا مباین است، این دو چگونه با جذب مترادف‏اند؟ برای تعریف منطقی از یک مفهوم، باید غیر از جنس، فصل هم بیان شود. اکتفا به ذکر «جنس» در تعریف عالمانه نبوده و چنین تعریفی از جذب، بر ابهام آن افزوده و نشان از عدم درک صحیح موضوع دارد. تعریف به جنس همانند این است که کسی در تعریف کتاب بگوید کتاب جِرم است. در این صورت هر چیزی که جرم داشته باشد در تعریف داخل می‏شود و صندلی و چوب و سنگ هم جزو مصادیقِ کتاب خواهند بود.

اومانیسم

حقیقت قانون جذب کدام است؟

ایده جذب از نگاه اومانیستیِ (انسان محوری) تمدن غرب برآمده و با توجه به همان فضا باید معنا شود. با پذیرش این نگرش، نه فقط تربیت انسان الهی مطرح نیست، بلکه اساساً پرداختن به گرایش‌های متعالی هم چندان جایی برای طرح و بحث ندارد. با محوریّت دادن به خواست و تمنّیات انسان، اهداف متعالی و معنوی فراموش می‌شود و به جای آن، زندگی این‌جهانی و تجربة لذت بیش‌تر، در صدر خواسته‌های انسان می‌نشنید؛ درنتیجه انسان بیش از همه، عاقبت و آخرت را به دست فراموشی سپرده و در هوس‏های خویش غرق می‏شود. وین‌دایر که از مروجان جذب است می‌گوید:

انسان هرچه را می‌خواهد در اختیار دارد؛ فقط باید این نکته را بداند که چه می‌خواهد و مقصودش چیست. برای رسیدن به مقصود باید دو ایدة مشخص را به ذهنتان وارد کنید که عبارت است از ایده ثروت و موفقیت... باید هر شب پیش از خواب، دو کلمه ثروت و موفقیّت را آن‌قدر تکرار کنید تا خوابتان ببرد؛ چون هرچه را قبل از خوابیدن و در حالت خلسة پیش از خواب با خودتان نجوا کنید، بر ضمیر ناخودآگاهتان نقش می‌بندد.( راز قانون جذب، وین دایر، ص 140)

از اشكالات جدّی کارگاه‏ها و سمینارهای جذب، تأکیدی است که بر «مطلوب‌های حسی و مادی» و به عبارت دقیق‌تر، چرب و شیرین های سرگرم کننده و زودگذر می‌شود. در متن دیگری آمده است:

همیشه به ثروت‏های بیكرانی كه در آینده به‌دست خواهید آورد، بیندیشید... همواره بگویید من ثروتمندم ...كاری كنید كه واقعاً كودك دورنتان، یعنی ضمیر ناخودآگاه، ثروت را احساس كند و همان وضعیت را برای شما فراهم نماید. احساس كنید، ثروت خود را و احساس كنید رفاه خود را ... به نمادهایی از ثروت، مثل اسكناس، چك، و تصاویر شمش‌های طلا خیره شوید و با آن معاشقه كنید.(تكنولوژی فكر،آزمندیان ، علیرضا، ص  238)

مراد از قانون جذب در نگاه رهبران جذب، ادعای جدیدی است که ناظر به قوه تخیل و تجسم است. طبیعی است اگر کسی ادعا کند متون دینی چنین تفسیری از جذب را پذیرفته است باید دلایل صریحی اقامه نماید. استناد به آن دسته از دلایلی که نسبت به جذب بیگانه است و تبیین‏های درون‏دینی دارند کمکی به دینی‏سازی قانون جذب نمی‏کند

قانون جذب نه‌ تنها انسان را به کسب فضایل اخلاقی دعوت نمی‌کند، بلکه یکی از خطرناک‌ترین امیال انسانی، یعنی «آز و طمع» را فعّال نموده، و این میل را بر ساحت‌های متعالی روح انسان مسلط می‏کند. طبق متون دینی این میل اگر در وجود انسان فعّال شود یکی از ارزشمندترین قوای انسانی را که نیروی عقل است، از کار می‌اندازد و زمین گیر می‌کند.

امام علی علیه السلام می‌فرماید: «اکثر مصارع العقول تحت بروق المطامع»؛ بیش‌ترین زمین‌خوردن‌های عقل مربوط به جاهایی است که برق طمع جستن می‌کند»( نهج البلاغه، حکمت 219)

فراموش نکنیم فرضیة جذب، بیش از آن‌که ناظر به ابزار زندگی باشد، در فضای اهداف مطرح است و از این نظر نه یک راه‏کار جدید برای دستیابی به آرزوها، که یک راهبرد و استراتژی محسوب می‏گردد. زیرا به هدف‌گذاری می‌پردازد و به زندگی سمت و سو می‌بخشد؛ به عبارت دقیق‌تر این مفهوم به افق‌سازی و آرمان‌تراشی می‌پردازد، نه عرضة ابزار و وسیله جدید؛ یعنی پاره‌ای از امور را به صورت آرمان و مطلوب نشان می‌دهد و این مطلوب‌ها هم چیزی جز چرب وشیرین‌های زندگی این ‌جهانی نیست. به همین دلیل چهره نامدار راز فقط در یک پاراگراف، 12 بار جمله «حقِ توست که ...» را تکرار کرده و اولین جمله کتابش را نیز این‏گونه آغاز می‏کند: حق شماست که زندگی معرکه‏ای داشته باشید.(قدرت، راندابرن، نفیسه معتکف، ص13)

نتیجه گیری

قانون جذب را باید با لحاظ مبانی آن معنا کرد که آن هم انسان محوری با رویکرد غربی آن است. و کسانی که در حوزه دین تخصص ندارند و از دور یک آیه یا روایت را بنا به ذهنیت خود معنا می‏کنند، نه تنها به ترویج معارف دینی کمک نمی‏کنند که زمینه را برای اظهارنظر غیر متخصصانه در علوم عمیق اسلامی فراهم می‏کنند. چنین استفاده‏های نابجایی از ادله دینی یقینا جز تحریف متون دینی نتیجه‏ای در پی نخواهد داشت.

                                                                                                                                       حمزه شریفی دوست

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.