تبیان، دستیار زندگی
اینها عقل داشتند این همه برای آدمکشی هزینه نمی کردند،‌ اگر کسی در امریکا بخواهد رییس جمهور شود کارخانه دارهای اسلحه سازی می بینند که طرز تفکر او حمله کردن است یا نه،‌ اگر ببینند بر طبل جنگ می کوبد به او رأی می دهند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آمریکایی‌ها عقل ندارند !


عدل این است که هر چیزی در جای خود قرار بگیرد ولی اینها اشیا و افراد را که به خدا نسپرده اند،‌ به دست خودشان می دانند و اگر به دست خودشان باشد منبع ندارند و در صورت عدم منبع، ‌مبنا نخواهند داشت و این قوانین می شود غیر علمی.

عدل

حضرت آیت الله جوادی آملی فرمود : انسان در مسائل اخلاقی،‌ حقوقی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نیازمند قانون است و باید یک سلسله اصول و مبانی کلی را بپذیرد تا مواد را از آن استخراج کند،‌ مثل کار رسمی حوزه های علمیه که استنباط فقهی است، ‌فقه سه بخش دارد،‌ بخشی از آن شامل مواد است مثل واجب، ‌حرام،‌ مباح،‌ مکروه،‌ مستحب،‌ صحیح و باطل که در رساله های عملیه آمده و از یک سری مبانی گرفته شده است،‌ مبانی فقهی همان قواعد اصولی یا فقهی مثل قاعده فراق و تعارض و غیره است و این مبانی هم از منابعی گرفته می شود که منحصر در کتاب و سنت و عقل است،‌ درباره مسائل اخلاقی،‌ حقوقی، اقتصادی،‌ سیاسی و فرهنگی هم اگر کاری مجتهدانه بخواهد انجام شود راهش همین است.

در همه جا مواد سیاسی و اجتماعی را از مبانی می گیرند مثل حریّت، امانت،‌ مساوات و مانند آن و از این مبانی مواد را استنباط می‌کنند،‌ مهمترین مبنا در بین این مبانی مسأله عدل است که مفهوم آن شفاف و روشن است،‌ عدل یعنی «وضع کل شیء فی موضعه؛ قرار دادن هرچیزی در جای خود»، این مفهوم از روشن ترین مسائل است اما کُنه آن در غایت خفا است و آن این است که جای اشیاء کجا است؟ آن چه که الآن مطرح است صبغه علمی ندارد، ‌به جای خالق، خودشان تعیین می کنند و می‌گویند گوسفند با خوک، سرکه با شراب و زن با مرد مساوی است، ‌این عین ظلم است،‌ جای افراد و اشیاء را آفریننده آنها باید تعیین کند.

اینها مبنا را بدون منبع می گیرند و این به معنای هواپرستی است «مَنِ اتَّخَذَ إِلَـهَهُ هَوَاهُ»، عقل یک گوشه ای از اسرار عالم را می فهمد، ‌ولی بسیاری از آن را نمی فهمد،‌ و می گوید من راهنما می خواهم،‌ این حقوق بشری که در سازمان ملل هست مبنای علمی ندارد، وقتی مبنا بر اساس هواپرستی باشد قانون آن هم هوایی خواهد بود،‌ این مبانی را که نمی توانند از آداب و رسوم و آداب بگیرند چون این هفت میلیارد جمعیت که آداب و رسوم و عادات مشترک ندارند، یک فطرت مشترکی دارند که فطرت‌آفرین می داند، جهان هم یک قدر مشترکی دارد که جهان آفرین می داند و اینها آن را کنار گذاشته اند،‌ این که می بینید دفاع از یک سرزمین را ترور می دانند و ترور را دفاع می دانند برای همین است،‌ یعنی باورشان شده که مقاومت، ترور است و ترور کردن برای منافقین، دفاع است.

اگر اینها عقل داشتند این همه برای آدمکشی هزینه نمی کردند،‌ اگر کسی در امریکا بخواهد رییس جمهور شود کارخانه دارهای اسلحه سازی می بینند که طرز تفکر او حمله کردن است یا نه،‌ اگر ببینند بر طبل جنگ می کوبد به او رأی می دهند و برای او تبلیغ می کنند تا اسلحه ها را بفروشند،‌ این است که فرمود «أُولَـئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»

عدل این است که هر چیزی در جای خود قرار بگیرد ولی اینها اشیا و افراد را که به خدا نسپرده اند،‌ به دست خودشان می دانند و اگر به دست خودشان باشد منبع ندارند و در صورت عدم منبع، ‌مبنا نخواهند داشت و این قوانین می شود غیر علمی،‌ قرآن می فرماید شما منبع را رها کردید و به میل خود با خود و دیگران و جهان عمل کردید و کل اوضاع را به هم زدید و این فساد دامنگیر شما هم می شود «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ» که این مربوط به دنیا است.

در جریان آخرت هم قسمت مهم و اکثر کار ما آنجا است و ابدی هستیم چون در دنیا حداکثر 80 یا 100 سال بمانیم و اگر نبود اصرار قرآن و روایات بر ابدیت انسان،‌ کمتر کسی ابدیت را قبول می کرد،‌ می گفتند مگر می شود یک موجود ممکن ابدی باشد چون ازلی را قبول نمی کنند، ‌بهشت و بهشتی و نعمت های آن ابدی است،‌ درباره جهنم برخی اختلاف کرده‌اند ولی درباره ابدی بودن بهشت اختلافی نیست، ابدی به این معنی است که سال و ماه و زمان ندارد چون بساط زمان و زمین برچیده می شود،‌ آدم عاقل تمام همش را برای ابدیت می گذارد.

سختی

این وضع که در دنیا هست به هر صورتی که باشد می گذرد،‌آن هم با وعده های خدای متعال، ‌فرمود من جهان را بدون سختی نیافریدم «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ»،‌ اما این طور نیست که یک قدری صبر کنید و بعد از سختی آسانی هست،‌ این طور نیست، ‌معنای صبر این نیست که بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر بار دگر روزگار چون شکر آید،‌ چون قرآن نفرمود «بعد العسر یسری»، فرمود «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا»،‌ صبرکن و بگرد و پیدا کن، ‌در درون هر مشکلی آسانی هست نه بعد از دشواری، نفرمود بعد از تحریم تحلیل هست یا بعد از فشار نوبت آسایش است،‌ خیال می کنیم که صبر یعنی اینکه باید دوران سختی بگذرد.

خداوند فرمود در درون هر سختی دو تا آسانی هست، ‌در این جا بارها از زمخشری و سایر ادبای تفسیری نقل شد که در آیات «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا» کلمه «عسر» با الف و لام تکرار شده و کلمه «یسر» بدون الف و لام تکرار شده، ‌این معرفه ها عین همند و نکره ها غیر همند،‌ »عسر» دوم همان «عسر» اول است و «یسر» دومی غیر از «یسر» اولی است یعنی با هر دشواری دوتا آسانی هست که در پهلوی اوست و باید بگردی و پیدا کنی، ‌این صبر برای جستجو است اما در جریان آخرت این طور نیست که ‌اگر کسی خدای نکرده به عذاب الهی گرفتار شد یک آسانی در کنار آن باشد.

آیه شریفه «وَلَوْلَا أَن تُصِیبَهُم مُّصِیبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَیَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیَاتِکَ وَنَکُونَ مِنَ الْمُۆْمِنِینَ در صورت عدم ارسال رسل،‌ دو گروه می توانند استدلال کنند،‌ یک گروه خوش طینتانند که می گویند چرا رسولانی را نفرستادی و ما از خیر محروم شدیم و گروه دیگر تبهکارانند که می گویند اگر ارسال رسل انجام شده بود ما گرفتار عذاب نمی‌شدیم.

اینها مبنا را بدون منبع می گیرند و این به معنای هواپرستی است «مَنِ اتَّخَذَ إِلَـهَهُ هَوَاهُ»، عقل یک گوشه ای از اسرار عالم را می فهمد، ‌ولی بسیاری از آن را نمی فهمد،‌ و می گوید من راهنما می خواهم،‌ این حقوق بشری که در سازمان ملل هست مبنای علمی ندارد، وقتی مبنا بر اساس هواپرستی باشد قانون آن هم هوایی خواهد بود

اینها دنیا را با آن عقلی که ذات اقدس الله به همه داده است آباد کرده اند اما آن هوایی که باید جلوی عقل را بگیرد رها کرده اند،‌ خداوند مقداری از علم را بر اساس «علّم الانسان ما لم یعلم» به همه داده است، ‌امکانات فراوانی به همه داده است،‌ اما هوای نفس باعث شد که اینها محصول علم را بیجا مصرف کنند لذا اگر «دخلوا قریة افسدوها؛‌ به هرجا وارد شوند فساد می کنند»، در اروپا، آمریکا،‌ همه جا سخن از فقر است، ثروت و صنعت دست یک گروه خاصی است که 60 درصد ثروت برای آدم کشی هزینه می شود،‌ 20 درصد صرف عیاشی و ورزش و چیزهای دیگر و 20 درصد بقیه هم صرف غذا و لباس بیچاره ها می شود و فریاد همه بلند است، خدای سبحان کم نداده است،‌ اگر اینها عقل داشتند این همه برای آدمکشی هزینه نمی کردند،‌ اگر کسی در امریکا بخواهد رییس جمهور شود کارخانه دارهای اسلحه سازی می بینند که طرز تفکر او حمله کردن است یا نه،‌ اگر ببینند بر طبل جنگ می کوبد به او رأی می دهند و برای او تبلیغ می کنند تا اسلحه ها را بفروشند،‌ این است که فرمود «أُولَـئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ».

«فَإِن لَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًى مِّنَ اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» خداوند می فرماید اینها در مقام عمل پیرو میل هستند، این که می بینید برخی می گویند ما هرچه بخواهیم می گوییم و انجام می دهیم مصداق روشن «أفَرَأیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَـهَهُ هَوَاهُ» است، ‌بالاخره بشر یک منبع قانونی می خواهد که اگر هدایت الهی نبود هوای نفسانی است،‌ این صغرای قضیه است،‌ «وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًى مِّنَ اللَّـهِ» هم کبرای قضیه است، ‌اگر این راه را انتخاب کرد بگذار تا بیفتد و بیند جزای خویش، به حال خود رها می شود،‌ خداوند فرمود «إِنَّ اللَّـهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» و نفرمود «لا یهدیهم»، ‌این تعلیق حکم بر وصف مشعر به علیت است،‌ یعنی اینها ظالمند،‌ خدا هم به خاطر ظلمشان ظالمین را هدایت نمی کند، ‌خداوند ظالم بما أنه ظالم را هدایت نمی کند، ‌یعنی گرایش و توفیق قلبی و لطف الهی شامل حال او نمی شود و فقط همان هدایت تشریعی است که «هدی للناس» است.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع : خبرگزاری رسا

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.