تبیان، دستیار زندگی
روز عید غدیر، ولایت اسلامى یعنى رشحه و پرتوى از ولایت خدا در میان مردم تجسم پیدا كرد و این‏چنین بود كه دین كامل شد. بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً ناقص مى‏ماند و به همین خاطر بود كه...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : داریوش عشقی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا عید غدیر؟!

غدیر


عید غدیر، حقیقتاً یكى از عظیمترین اعیاد اسلامى است و بنا بر بعضى از روایات، بزرگتر از اعیاد دیگر است و در این باب كه فضیلت عید غدیر نسبت به دیگر اعیاد، چقدر افزون‏تر است، روایات معتبرى هم داریم. شاید بتوان گفت كه هدف از همه‏ى زحماتى كه پیغمبر اكرم (صل الله علیه واله) و بزرگان دین و انبیاء الهى (علیهم الصّلاة و السّلام)، متحمّل شده‏اند، استقرار ولایت الهى بوده است.

علت اهمیت عید غدیر، مسأله‏ى ولایت است. وقتى براى یك ملت، قضیه‏ى ولایت و حكومت حل شود، آن هم به شكلى كه در غدیر خم حل شد، حقیقتاً آن روز براى آن ملت، عید است. چون اگر ما بگوییم كه مهم‏ترین و حساس‏ترین مسأله‏ى هر ملتى، همین مسأله‏ى حكومت و ولایت و مدیریت و حاكمیتِ والاى بر آن جامعه است، این تعیین‏كننده ‏ترین مسئله براى آن ملت است. ملتها هركدام به نحوى، این قضیه را حل كرده‏اند؛ ولى غالباً نارسا و ناتمام و حتّى زیان‏ بخش.

پس، اگر ملتى توانسته باشد این مسأله‏ى اساسى را به نحوى حل كند كه در آن، همه چیز آن ملت كرامت او، معنویت او، توجه او به خدا، حفظ سعادت دنیایى او و بقیه‏ى چیزهایى كه براى یك ملت مهم است رعایت شده باشد، واقعاً آن روز و آن لحظه، براى آن ملت عید است.

در اسلام، این قضیه اتفاق افتاد. روز عید غدیر، ولایت اسلامى یعنى رشحه و پرتوى از ولایت خدا در میان مردم تجسم پیدا كرد و این‏چنین بود كه دین كامل شد. بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً ناقص مى‏ماند و به همین خاطر بود كه نعمت اسلام بر مردم تمام شد.

اگر اسلام كه دین خداست و مى‏خواهد زندگى مردم را بر اساس ارزش‏هاى الهى اداره بكند در امر حكومت، دچار یك وضعیت دنیایى شد؛ دچار همان چیزى شد كه جوامع دیگر به آن مبتلا هستند، مصالحِ مترتب بر نظام اسلامى، بكلى از آن سلب خواهد شد. در دستگاه اداره‏كننده و مدیریت و حاكمیت، باید یك نظام معنوى و الهى باشد

ولایت، یعنى حاكمیت و سرپرستى در جامعه‏ى اسلامى، طبیعتاً چیزى جدا از ولایت و سرپرستى و حكومت در جوامع دیگر است. در اسلام، سرپرستى جامعه، متعلق به خداى متعال است. هیچ انسانى این حق را ندارد كه اداره‏ى امور انسانهاى دیگر را به‏عهده بگیرد. این حق، مخصوص خداى متعال است كه خالق و منشئ و عالم به مصالح و مالك امور انسانها، بلكه مالك امور همه‏ى ذرات عالم وجود است. خود این احساس در جامعه‏ى اسلامى، چیز كم ‏نظیرى است. هیچ قدرتى، هیچ شمشیر بُرایى، هیچ ثروتى، حتّى هیچ قدرت علم و تدبیرى، به كسى این حق را نمى‏دهد كه مالك و تصمیم‏گیرنده در باره‏ى سرنوشت انسانهاى دیگر باشد. این‏ها ارزش هستند. حق تولیت امور و زمامدارى مردم را به كسى اعطا نمى‏كند. این حق، متعلق به خداست.

غدیر

خداى متعال، این ولایت و حاكمیت را از مجارى خاصى اعمال مى‏كند. یعنى آن وقتى هم كه حاكم اسلامى و ولىّ امور مسلمین، چه بر اساس تعیین شخص آن‏چنان‏كه طبق عقیده‏ى ما، در مورد امیر المۆمنین و ائمه (علیهم‏السّلام) تحقق پیدا كرد و چه بر اساس معیارها و ضوابط انتخاب شد، وقتى این اختیار به او داده مى‏شود كه امور مردم را اداره بكند، باز این ولایت، ولایت خداست؛ این حق، حق خداست و این قدرت و سلطان الهى است كه بر مردم اعمال مى‏شود. آن انسان هركه و هرچه باشد منهاى‏ ولایت الهى و قدرت پروردگار، هیچ‏گونه حقى نسبت به انسانها و مردمِ دیگر ندارد. خود این، یك نكته‏ى بسیار مهم و تعیین‏كننده در سرنوشت جامعه‏ى اسلامى است.

اهمیتى كه به این روز داده‏اند، چه خود نبیّ اكرم (صلّى الله علیه و آله و سلّم) كه بنا به وحى الهى، یك موقعیت استثنایى و روز گرم و جایگاه سختى را انتخاب كرد، تا اهمیت قضیه را نشان بدهد، و چه روایات ما و ائمه‏ى اطهار (علیهم‏السّلام) كه به این روز، این‏قدر اهمیت دادند، به خاطر این است كه مسأله‏ى ولایت و حكومت در اسلام، مسأله‏ى اساسى و مهم است.

اگر اسلام كه دین خداست و مى‏خواهد زندگى مردم را بر اساس ارزش‏هاى الهى اداره بكند در امر حكومت، دچار یك وضعیت دنیایى شد؛ دچار همان چیزى شد كه جوامع دیگر به آن مبتلا هستند، مصالحِ مترتب بر نظام اسلامى، بكلى از آن سلب خواهد شد. در دستگاه اداره‏كننده و مدیریت و حاكمیت، باید یك نظام معنوى و الهى باشد.

روز عید غدیر، ولایت اسلامى یعنى رشحه و پرتوى از ولایت خدا در میان مردم تجسم پیدا كرد و این‏چنین بود كه دین كامل شد. بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً ناقص مى‏ماند و به همین خاطر بود كه نعمت اسلام بر مردم تمام شد

فضلیت مولا

شیخ صدوق در «علل الشرایع» از مفضل بن عمر، روایت مفصلى را نقل كرده كه در آن آمده است:

«خداوند پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) را براى تمام پیامبران و رسولان فرستاده و امیر المۆمنین (علیه السّلام) جانشین او در میان آنان مى‏باشد. و همانگونه كه فرمانبردارى از پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) بر آنان واجب مى‏باشد، فرمانبردارى از امیر المۆمنین (علیه السّلام) نیز بر آنان واجب بوده، مأمورین بهشت و دوزخ از او دستور گرفته، و فرشتگان مأمور به آمرزش خواستن براى شیعیانش مى‏باشند، همانگونه كه مأمور به پذیرش توحید، نبوت و ولایت هستند.

از این مطالب روشن مى‏شود كه تمام هدایتها و سعادتها منسوب به این دو نفر و جانشینان آنها مى‏باشد. و بهمین جهت از طریق عامه و خاصه از رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) روایت شده است كه فرمودند: اگر گلزارها قلم، دریاها مركب، جنیان حسابدار شده و انسان‏ها بنویسند، نمى‏توانند فضایل امیر المۆمنین (علیه السلام) را بشمارند.

روایات قطعى داریم كه پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) و امیر المۆمنین (علیه السّلام) و همچنین جانشینان آنها سرچشمه و منشأ همه خیرات هستند. پیش از این، از پیشوایان اهل سنت، مانند «احمد بن حنبل» در مسند خود و «ابى یعلى» در كتاب «فردوس» و از «ابن خالویه» در كتاب «منهج التحقیق» روایت صریحى نقل كردیم كه شیعه، تسبیح، تقدیس، ثنا كردن،لا اله الا اللّه‏گفتن و یكتا شمردن خدا را از آنان و فرشتگان نیز از شیعیان آنان آموختند.

                                                                                                                                          داریوش عشقی

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.