حد و مرزهاى آزادی(2)
از زاویه ابراز آزادی:
ابراز آزادى به صورت آزادى اجتماعی، آزادى فردی، آزادى جنسی، تشکیل احزاب و راهپیمایى و بیان و اظهار آزادى در رسانهها و مطبوعات، به صورت مقاله، کتاب و سخنرانى مطرح است. استاد درباره ابراز آزادى دو نکته مهم بیان کرده که نوعى حد و مرز براى آزادى به شمار مىآید.
الف. آزادى باید در مسیر تکامل باشد.
ب. آزادى بیان به معناى عام آن به دور از فریب و گمراهى باشد.
آزادى در مسیر تکامل
تعریف کنندگان آزادی، در بیان خود، به حدود آزادى نیز پرداختهاند و کمتر کسى است که آزادى مطلق و بدون قید را پذیرفته باشد.منتسکیو مىنویسد:
آزادى به انجام هر کارى که قانون اجازه داده(1) است، مىگویند. برابر این دیدگاه آن گونه تلاشها و تکاپوهاى سیاسى آزاد است، که قانون مجاز بداند و در هر حرکت و تلاشى که برخلاف قانون باشد، آزادى نیست. این نشانهاى روشن براى حد و مرز داشتن آزادى است. "آیزایا برلین" درباره آزادى مىگوید:
من آزادى را عبارت از فقدان موانع در راه تحقق آرزوهاى انسان دانستهام.(2)
برابر این نظر، آزادى فرد اهمیت دارد و خواستههاى وى که باید برآورده شود. به طور طبیعى قانون نیز در راستاى این آرزوها تدوین مىشود . استاد شهید، آزادى را به نبود بازدارنده در راه رسیدن به کمال و تکامل و رشد و تعالى تعریف مىکند:آزادى یعنى نبودن مانع، نبودن جبر، نبودن هیچ قیدى در سر راه پس آزادم و مىتوانم راه کمال خودم را طى کنم.(3)انسان باید آزاد باشد تا به رشد و تکامل برسد و این رشد و تکامل به سه چیز نیاز دارد: تربیت، امنیت و آزادی. از این روی، در بیان آزادى مىگوید:آزادى نبود مانع. انسانهاى آزاد، انسانهایى هستند که با موانعى که در جلوى رشد و تکاملشان هست مبارزه مىکنند. انسانهایى هستند که تن به وجود مانع نمىدهند بنابراین، کسى که به عنوان آزادى در راستاى گسترش فساد و رذایل اخلاقى تلاش مىورزد، مخالف آزادى است. کسى که در راه نابودى ارزشهاى اجتماعى به تکاپو پردازد، گرچه آزادى را یدک بکشد، طرفدار آزادى نیست. کسى که فحشا و زشتیها را گسترش دهد، با آزادى میانهاى ندارد، چون این تلاشها در راستاى رشد و تعالى و تکامل انسان نیست.آزادى تکاملآفرین، این ویژگىها را دارد و داراى این جهتگیریهاست:
1- آزادى انسان از اسارت طبیعت: انسانى که در زندان زمین حبس شده است، اگر تلاش ورزد و به تکاپو برخیزد، مىتواند بر آن چیره شود و آزاد گردد.
2- بشر تاکنون گامهاى بلندى در این راه برداشته و به گونه چشمگیر و شگفتانگیزى بر طبعیت چیره شده و از آن رها گردیده است:
اگر استقلال و آزادى انسان را در برابر طبیعت در نظر بگیریم بدون شک انسان در برابر طبیعت استقلال و آزادى بیشترى پیدا کرده و از اسارت طبیعت بیشتر آزاد شده (10)
3- آزادى از حکومت خود بر خود: آزادی، رهایى از هواهاى نفسانى خود انسان است. آزادى انسانیت انسان از جنبه حیوانیت خود که از آن تعبیر به (آزادى معنوی) مىشود.
انسان داراى دو جنبه است: بشرى و حیوانی. شهید مطهری، آزادى و دموکراسى در غرب را، به معناى آزادى در جنبه حیوانیت انسان مىداند. اما در اسلام انسان، انسان به ما هو انسان آزاد و رهاست. به تعبیر روشنتر جنبه انسانیت انسان آزاد است، نه جنبه حیوانیت وی.(11)
4- آزاد بودن انسان از محکومیت انسانهاى دیگر: باید توجه داشت که آزادى مطلق در برابر دیگران محال و غیرمعقول است؛ زیرا آزادى یک فرد با آزادى کسانى دیگر، ناسازگارى دارد و آن را محدود مىکند.(12)
به دور از فریب و به گمراهى افکندن
پیش از این اشاره شد که استاد، آزادى اندیشه و عقیده برخاسته از اندیشه و تفکر را روا و درخور پذیرش مىداند. در بحث از آزادى بیان و قلم، به حد و مرزهاى آن اشاره مىکند و از دو گونه کتاب و نوشته سخن به میان مىآورد:
کتابهایى که با استدلال و منطق به موضوعى پرداخته و منطقى بحث کرده است. این کتابها، گاه با اسلام ناسازگاریهایى دارند و از آن جا که نویسندگان آنها، منطقى و اهل دلیل و استدلال و در کار خود صادق هستند، در راه برخورد با آنها ارشادى و در جهت راهنمایى است. اما گروهى ممکن است به دروغ و اغفال دست بزنند، آمارهاى غیرواقعى بدهند و هزاران دروغ به نام آزادى مطرح کنند و حتى به کسانى بهتان بزنند و سند علیه آنها بسازند و .. اینجاست که مرزى روشن براى آزادى جلوه مىکند و آزادى بیان محدود مىگردد:
حالا در این جا باید بگوییم چون کشور ما آزاد است، پس باید بگذاریم او حرفهاى خودش را در میان مردم پخش کند و آیا اگر ما جلوى دروغ و اغفال را بگیریم، مرتکب سانسور شدهایم؟ حرف ما این است که دروغ و خیانت را باید سانسور کرد و نباید اجازه داد به نام آزادى فکر و عقیده آزادى دروغ در میان مردم رایج بشود.(13)
بنابراین، آنجا که کتاب و مقاله منصفانه و در جهت نقد و انتقاد باشد، باید برتافت و با آنها، با روش احسن برخورد کرد.
اما آنگاه که از راه دروغ و تزویر و بهتان درصدد گسترش فکر و عقیده خود باشند، باید جلو دروغ و تهمت آنها گرفته شود و این مخالفت با آزادى نیست. استاد گاهى از این گونه کتابها با عنوان (اغفال و اضلال) کننده یاد مىکند. نشر و خرید و فروش چنین کتابهایى را مردود مىشمارد.(14)
همچنین آزادى نگارش و نشر کتابها و مقالههایى که مردم را در جهل و خرافهپرستى نگه مىدارد و جهل را مىگستراند، ناروا مىداند.(15)
به عنوان آزادى نمىتوان بتفروشی، صلیبفروشى و گسترش عقائد خرافى را روا دانست و به عنوان آزادى از این گونه عقیدهها دفاع کرد؛ زیرا چنین اندیشههایى، سبب جمود و رکود اجتماعى مىشود و انسان را از رشد و تکامل و ترقى باز مىدارد.
پی نوشتها:
1 - منتسکیو، روحالقوانین، مترجم على اکبر مهتدی، ص 294
2- مطهرى، انسان کامل، ص 349
3- همان، گفتارهاى معنوى ص 10
4- همان، نقدى بر مارکسیسم؛ مجموعه آثار، ج 13، ص 781
5- همان، پیرامون انقلاب اسلامی، ص 77
6- همان، فلسفه تاریخ، ج 1، ص 286
7- همان، پیرامون انقلاب اسلامی، ص 77
8- همان، نظرى به نظام اقتصادى اسلام، ص 210
9- همان، ص 211