تبیان، دستیار زندگی
این مقاله به معرفی هنرمند سرشناس گرافیک، موریس اشر پرداخته و سیر تحولات هنری او را توضیح می دهد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

طراحی خلاق گرافیکی

در باب آثار موریس اشر


این مقاله به معرفی هنرمند سرشناس گرافیک، "موریس اشر" پرداخته و سیر تحولات هنری او را توضیح می دهد.

طراحی خلاق گرافیکی

هر فردی از آغاز جوانی خود را وقف تمرینات و استفاده از تکنیک های طراحی گرافیک کرده باشد مطمئنا در نهایت به مرحله ای می رسد که تصور می کند به حالت ایده آل ، یعنی تسلط کامل بر حرفه اش رسیده است. در این مرحله است که طراح از طراحی کردن لذت فراوان می برد و تمامی وقت خود را به آن اختصاص می دهند. طراحی به حدی او را مجذوب می کند که حتی انتخاب موضوع طراحی نیز برای او به منزله کشف ابعاد خاصی از تکنیک حرفه اش محسوب می شود. برای یک هنرمند لذت و احساس رضایت فراوانی در ایجاد یک اثر نهفته است. طراح به صورت اکتسابی مهارت های هنری را به دست می آورد و به درک جامعی از خواص مواد و تکنیک ها می رسد. او می آموزد که هدفی واقعی را دنبال کند و با تسلط کامل از ابزارهای در دسترس که مهمترین آنها قبل از هر چیز دو دست او هستند استفاده کند.

طراحی خلاق گرافیکی

موریس اشر سالهای زیادی را در همین مرحله که خودش به آن "مرحله ی خودفریبی" گذراند. سپس زمانی رسید که گویا عینک خودفریبی را از چشم برداشت و پی برد که تسلط بر تکنیک های طراحی دیگر تنها هدف وی محسوب نمی شود چرا که آرزوی دیگری در سر می پروراند که تا آن زمان هرگز متوجه آن نشده بود. ایده هایی که به ذهنش می رسید هیچ ارتباطی با هنر گرافیک نداشت، بلکه شامل مفاهیمی بود که وی را شیفته آن می کرد که بتواند آنها را با دیگران درمیان بگذارد. این مفاهیم قابلیت تبدیل به لغت ها را نداشتند، زیرا اندیشه هایی نبودند که بتوان آنها را در قالب ادبیات گنجاند، بلکه تصاویری ذهنی بودند که وی تنها از طریق تصاویر بصری می توانست آنها را برای دیگران قابل درک کند. در این مرحله به ناگهان روش ارائه این تصاویر اهمیت خود را نسبت به گذشته از دست داد. گرافیک برای وی نه تنها تبدیل به یک عادت شده بود ، بلکه تکنیکی بود که توسط آن وی می توانست علاوه بر خلق آثار هنری با تعداد زیادی از انسانها ارتباط برقرار کندو به همین دلیل پرداختن به گرافیک برای ادامه این ارتباط ضروری بود. اما روش وی برای بیان یک ایده خاص با کارهای گرافیکی گذشته اش در دو قطب متفاوت قرار داشت. در گذشته وی از بین تعدادی اسکیس یکی را که به نظرش جالب می رسید انتخاب می کرد و با استفاده از تکنیکی که در آن لحظه به نظرش جالب می آمد بازنمایی می کرد. اما اکنون از بین همه تکنیک هایی که تا حدی بر آنها تسط داشت ، تکنیکی را انتخاب می کرد که بیش از بقیه بتواند اندیشه خاصی را که ذهنش را فرا گرفته، منعکس کند.

موریس اشر سالهای زیادی را در همین مرحله که خودش به آن "مرحله ی خودفریبی" گذراند. سپس زمانی رسید که گویا عینک خودفریبی را از چشم برداشت و پی برد که تسلط بر تکنیک های طراحی دیگر تنها هدف وی محسوب نمی شود چرا که آرزوی دیگری در سر می پروراند که تا آن زمان هرگز متوجه آن نشده بود. ایده هایی که به ذهنش می رسید هیچ ارتباطی با هنر گرافیک نداشت، بلکه شامل مفاهیمی بود که وی را شیفته آن می کرد که بتواند آنها را با دیگران درمیان بگذارد.

خود وی در این باره می گوید:" در مرحله اول کار تلاش می کنم ایده ی ذهنی خود را در یک اسکیس دقیق بگنجانم. این مرحله سخت ترین قسمت کار است. بارها فکر می کنی که تصویر ذهنی آنقدر واضح است که می توانی به راحتی آن را در صفحه کاغذ منتقل کنی ولی وقتی دست به کار می شوی متوجه می شوی که چندان تصور کاملی از ایده ی خود نداری! بعد از کلنجار رفتن های بسیار بالاخره اسکیس کاملی از ایده می کشم. حالا قسمت دوم کار آغاز می شود که مرحله گرافیکی کردن طرح است. از اینجا به بعد من راحتم. چون این مرحله کار دست است!"

طراحی خلاق گرافیکی

"موریس کورنلیس اشر" در" لیو واردن" 17 ژوئن 1898 متولد شد و اولین آموزش در زمینه طراحی را در هارلم توسط "وان درهاگن" دریافت کرد.کسی که به او در زمینه هنرهای مدرن گرافیکی با آموزش فن "لینولئوم کات" کمک کرد. از سال 1919 تا 1922 او در مدرسه طراحی و معماری در هارلم به مطالعه پرداخت.

هنگامی که "اشر" در سال 1922م، از مدرسه معماری و طراحی تزیینی در هارلم فارغ التحصیل شد تا حد زیادی متاثر از معلمش آقای " جسرون دمسکیتا" بود. در آن هنگام کنده کاری روی چوب بسیار بیشتر از امروز مرسوم بود  و "موریس اشر" به خوبی توانسته بود این تکنیک را از استادش بیاموزد. 7 سال بعدی کار اشر که همزمان با اقامتش در ایتالیا بود صرف استفاده از این تکنیک شد.

طراحی خلاق گرافیکی

در سال 1929 به استفاده از چاپ سنگی برای اولین بار در تولید آثارش پرداخت. اما همواره استفاده از گراور چوبی را مهمترین وسیله در تولید آثار هنری خود بشمار می آورد. پس از این دوران و در پی حس نیاز به ساختن تصاویری با سایه پردازی و رنگهای مختلف درصدد بر آمد که تجربه های گوناگونی را در زمینه چاپ بگذراند. دوران شور و اشتیاق وی برای تحقیق در مواد و تکنیک های مورد استفاده در گرافیک و درک محدودیت های آن از سال 1933 تا 1935 طول کشید. در این دوران آثار زیادی را طراحی کرد . چیزی حدود 70 گراوور کنده کاری چوبی و 40 چاپ سنگی.

طراحی خلاق گرافیکی

در سال 1938 و در پی مهاجرتش از ایتالیا تمرکز بیشتری در به تصویر کشیدن ایده های شخصی اش یافت. هنگامی که در سوئیس، بلژیک و هلند زندگی می کرد متوجه نمای ساختمان ها، چشم اندازها و معماری این کشورها به نسبت آنچه در ایتالیا موجود بود شد. چراکه در معماری رایج در این کشورها از برجستگی کمتری در معماری استفاده می شد  و این موضوع وی را وادار کرد که از تجسم کاملا مستقیم و واقع گرایانه محیط اطرافش صرفنظر کند. بدون شک این شرایط باعث شد وی تمرکز بیشتری بر روی ذهنیات درونیش داشته باشد و بتواند آثاری را خلق کند که وی را به یک هنرمند جهانی تبدیل کرد.

در سال 1946 برای اولین با تکنیک سیاه و سفید و قدیمی اچینگ آشنا شد و زمان زیادی را صرف آموختن این تکنیک قدیمی و تقریبا متروک شده کرد. "تکنیک اچینگ" بسیار وقت گیر و زمان بر بود به طوری که وی تا سال 1951م. توانست تنها 7 اثر با تکنیک اچینگ خلق کند. اما این روش برای او به قدری پر رمز و راز و جذاب بود که وی تا پایان عمر تنها به استفاده از آن بسنده کرد و آثاری خارق العاده را با این روش خلق کرد.او در مارس 1972 در سن 73 سالگی در "بارن" هلند درگذشت.

 سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منبع:

مجموعه آثار گرافیکی موریس اشر/ ترجمه محمدرضا عبدالعلی و مژگان جایز/ انتشارات میردشتی