تبیان، دستیار زندگی
ما را بیاموز ورقى از درس استقامت خویش، در لحظه‏هاى تنهایى؛ زمانى كه در محله عسكرها، شبت را به نماز و استغفار و روزت را به روزه و دست‏گیرى از دیگران مى‏گذرانیدى. راستى، متوكل چرا زبان از كام «ابن سكّیت» بیرون كشید؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سنت دیرینه الهى

امام هادی
خبر به سرعت در خانه‏هاى اطراف پیچید و در اندك زمانى، در خانه‏هاى مدینه نیز؛ مگر از «صریا» تا مدینه چه‏قدر فاصله است؟

چیزى نگذشت كه شادى و سرور، همه مدینه را فرا گرفت. چه صورت‏هایى كه به سجده شكر، بر خاك نیفتاد و چه اشك‏هایى كه از شوق، بر گونه‏ها نغلتید! ولى شادى هیچ‏كس به اندازه «سمانه» نبود. زنى با فضیلت كه در عبادت و پارسایى، شهره زمانه بود. اكنون كودكى را در آغوش خویش دارد كه مى‏داند خلیفه خدا بر روى زمین خواهد بود و نام آسمانى‏اش، جاودانه خواهد ماند.

اندكى بعد، سمانه كودك خویش را از آغوش جوادالائمه، همسر گرامى‏اش باز پس‏گرفت و بر گونه‏هاى كوچكش بوسه زد و گفت: درود خدا بر «على» كوچك كه «هادى» خلق به سوى هدایت و رستگارى است!

سنت دیرینه الهى همین بوده و هست؛ این را فرشتگان مقرب بارگاه حق خوب مى‏دانند و زمین در طول عمر درازش، با همه وجود آن را دریافته؛ سنت خداوند چنین است كه هرگاه ظلم و جور و تباهى فراگیر شد و راهزنان طریق حقیقت، شاهراه هدایت را با بى‏راهه‏هاى ضلالت و گمراهى از نظرها دور كردند، از پس پرده غیبت، هدایت‏گرى دیگر ظهور مى‏كند تا زمین هیچ‏گاه از حجت حق خالى نماند و هماره مشتاقان وادى نور را دست‏گیر باشد؛ امشب، آسمان مدینه نور باران است و نداى آسمانیان در همه عالم طنین‏انداز است كه «هادى آمد».

ما را بیاموز ورقى از درس استقامت خویش، در لحظه‏هاى تنهایى؛ زمانى كه در محله عسكرها، شبت را به نماز و استغفار و روزت را به روزه و دست‏گیرى از دیگران مى‏گذرانیدى. راستى، متوكل چرا زبان از كام «ابن سكّیت» بیرون كشید؟

ما را بیاموز

مولودى از نیمه ذى‏ حجه مى‏آید و آسمان، رخت آبى‏اش را با پشته‏هاى سپید ابر مى‏آراید و صبحگاهان، خمیازه گل‏ها را كه با لبان ظریف گلبرگ‏هاشان رو به روى جویبار زلال مى‏كشند، با بشارتى نو، به گلخنده‏اى شیرین مبدل مى‏كند.

گل سرخ، ده گلبرگ خوش‏رنگ را شبنم مى‏زند.

ماهى‏هاى قرمز، ده حباب طلایى در آب مى‏فرستند.

شب‏بوها، ده شب از عطر دل‏انگیزشان را به مهتاب مى‏دهند.

پرستوها بر ده شاخه بلوط، گل رُز مى‏آویزند.

و اقاقى‏ها، آرام مى‏شمارند؛ اولین، دومین... دهمین، آرى دهمین ستاره مى‏آید.

فرجام گریز از خویش

ما را بیاموز ورقى از درس استقامت خویش، در لحظه‏هاى تنهایى؛ زمانى كه در محله عسكرها، شبت را به نماز و استغفار و روزت را به روزه و دست‏گیرى از دیگران مى‏گذرانیدى. راستى، متوكل چرا زبان از كام «ابن سكّیت» بیرون كشید؟

چرا همیشه شب از سیاهى خویش مى‏گریزد و خویش را به زور تدلیس، به رنگ روز و روشنىِ خورشید مى‏بیند؟

گویا این خودستایى براى سبكْ‏شأنان مرسوم است و مرض ناعلاج صاحبان كوشك‏هاى طاق بر آسمان چسبیده است، كه زبان‏ها مى‏برند و پیكرها آتش مى‏زنند.

امام هادى علیه‏السلام : «اَلْعجبُ صارفٌ عَنْ طَلَبِ العِلْمِ، داعٍ إِلَى الغَمْطِ و الْجَهْل؛ خودپسندى، آدمى را از دانش‏جویى باز مى‏دارد و به ناسپاسى و انكار حق وامى‏دارد».

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


روح الله حبیبیان

منسیه علیمرادى

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.