محبوب دلها
فروغی که از خورشید وجودش میتابید، روشنگر افکار و راهنمای مردم بیدار بود. ظلمت حاکم، آن حق مظلوم را به زندان افکند و در حصر نهاد، ولی آن نور زندانى، پیوسته روشنایی میبخشید و بر دلهای محبان حکومت داشت؛ نه با سلاح، که با فلاح؛ نه با قدرت نظامى، که با فضیلت اخلاقى
سخنچینان از جاذبه معنوی و برتری علمیاش در آتش حسد میسوختند و حاکمان، او را رقیب حکومت میدانستند. او را از مدینه به سامرا بردند تا مدینه بیخورشید بماند و پروانهها، سرگردان و شیعه، پریشان، ولی خلفای کوردل عباسى، کورتر از آن بودند که فروغ جهانتاب او را درک کنند.
آنچه او را محبوب دلها ساخته بود، پیوند با خدا، تکیه بر خالق، غنای از مخلوق، وارستگی از دنیا، وابستگی به ابدیت و دلدادگی به عبادت بود.
سلام بر جان روشن و ضمیر فروزانش که با نیایش و نجوا با خدا مأنوس بود و سجاده و سحر، گواه یک عمر تهجد و شبزندهداریاش بود».
ستارهای در پس ستاره
امام هادى علیه السلام، هدیه پروردگار بود در روزگار نقاب و حباب. در برهه نفسگیر بحثهای انحرافى، خورشید وجودش آنچنان تابید که هیچ جا از نور بینصیب نماند.
مدینه دستی به سمت توس و دستی به سمت بغداد دارد. مدینه دلی در سامرا جا گذاشته است و گنجی در عراق. حال کدام فراق را مویه کند، کدام غم را شکوه کند، با که بگوید که اگر میشد، با تمام کوچهها و آجرهایش، با تمام نخلهایش، فرزند ابنالرضا را در آغوش میکشید و اجازه رفتن نمیداد
ابرهای سیاه کوششی بیدریغ داشتند، ولی او فراتر از آن بود که به غل و زنجیر کشیده شود. او از میان عسکر میتابید و تمام محیط را روشن میکرد.
سایه بلند مردی عربی هنوز در خاطره دیوارهای سامرا مانده است. تاریخ چیزی در این شعر جا گذاشته است؛ نامی بزرگ به بلندای علی و انگار هنوز جمعیتی ایستادهاند و صدا میزنند ابوالحسن.
مدینه هنوز داغ فراقش را در دل دارد و هیچگاه خاطره تلخ تبعید را از یاد نخواهد بُرد.
مدینه دستی به سمت توس و دستی به سمت بغداد دارد. مدینه دلی در سامرا جا گذاشته است و گنجی در عراق. حال کدام فراق را مویه کند، کدام غم را شکوه کند، با که بگوید که اگر میشد، با تمام کوچهها و آجرهایش، با تمام نخلهایش، فرزند ابنالرضا را در آغوش میکشید و اجازه رفتن نمیداد.
ستارهای در پس ستاره و آفتابی در پی آفتاب است.
زمین هیچگاه یخبندان نخواهد شد. هنوز مردی بوی هدایت میدهد؛ مردی که مدینه را، سامرا و بغداد و توس را تسلی داده است؛ مردی از همان نسل؛ از سلاله نور، فرزند حسن و علی همانانی که سالیانی کوشیدند تا آخرالزمان گوهر پنهان خود را قدر بداند.
هنوز در هوایی ابری خورشیدی میتابد و سایه مردی عربی روی دیوارهای جهان افتاده است.
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
سید محمدصادق میرقیصرى
محمدعلی کعبى