تبیان، دستیار زندگی
شمس لنگرودی: اگر بخواهیم با تمثیلی شعر مشیری را بیان کنیم، باید بگویم که شعر مشیری، شعر نوجوانی تاریخی مدرن ایران است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شعر مشیری، شعر اولیه‌ی مدرن

دیدگاه آتشی و شمس لنگرودی درباره‌ی فریدون مشیری


شمس لنگرودی: اگر بخواهیم با تمثیلی شعر مشیری را بیان کنیم، باید بگویم که شعر مشیری، شعر نوجوانی تاریخی مدرن ایران است.

فریدون مشیری

منوچهر آتشی درباره‌ی شعر فریدون مشیری می‌گوید: پس از ظهور نیما، کسانی نظیر فریدون مشیری و نادر نادرپور، تقریبا به یک شکل، حاضر نشدند مدرنیزم نیما را به‌طور کامل بپذیرند. آنان عقیده داشتند که نیما در بیان یک شعر فصیح، واضح و روشن، عاجز است و به این دلیل، شعرهای زمخت و درشت می‌گوید. درحالی‌که این‌گونه نبود؛ یعنی نیما به این دلیل به چنین نوع زبان و شعر کشیده شد که ما دیگر هر شعر فصیحی را شعر خوب ندانیم. دیگر این‌که او به ظرفیت‌های تازه‌ای در زبان دست یافت که هر کس برپایه‌ی آن می‌توانست سبک خاص خودش را ارایه دهد.

این شاعر فقید در ادامه می‌افزاید: مرحوم مشیری با وجود حس لیریک و روشن‌گرایی بسیار زیبایش، از نظر شکل، ساختار و حتا دیدگاه‌های زیبایی‌شناسی، دنباله‌رو نیما ماند؛ یعنی نتوانست به اوج شعر نیمایی برسد.

آتشی معتقد است: شاعرانی که شاگردان خلف نیما بودند، همچون اخوان ثالث، شاملو و سپهری، توانستند موفق شوند؛ ولی فریدون مشیری، همیشه وسواس کلمه و زیبایی کلمه داشت و در استفاده‌ی بسیار معنایی و منطقی از کلمه، خیلی دقت می‌کرد.

او اضافه می‌کند: شعر مشیری به‌عنوان بارقه‌ی گذشته تا سال‌های ‌30 و ‌31، جزو بهترین‌ها بود؛ اما از آن به بعد دیگر رشدی در این شعر دیده نشد. البته بیش‌تر شاعرانی که جوان‌تر از مشیری بودند، در روزهای اول شاعری‌شان به او و امثال او نگاهی داشتند.

محمد شمس لنگرودی نیز در بررسی شعر فریدون مشیری معتقد است: مشیری و برخی افراد همچون او، برای برخی از روشنفکران که می‌خواهند مسائل را ساده حل کنند، به معضلی تبدیل می‌شوند. آنان می‌خواهند مسائل را حل کنند؛ بدون این‌که توان تحلیل کافی داشته باشند؛ برای نمونه می‌گویند، فریدون مشیری چون شاعر توده‌های شعرخوان است، یعنی کسانی که شعر را خوب نمی‌شناسند و به عمق آن دست نمی‌یابند، شعر او را می‌پسندند، پس محبوب‌القلوب توده‌هاست؛ یا می‌گویند که چون شعر او ساده است، خوانندگان عام دارد. اما من می‌خواهم بگویم که مسأله به این صورت نیست.

آتشی معتقد است: شاعرانی که شاگردان خلف نیما بودند، همچون اخوان ثالث، شاملو و سپهری، توانستند موفق شوند؛ ولی فریدون مشیری، همیشه وسواس کلمه و زیبایی کلمه داشت و در استفاده‌ی بسیار معنایی و منطقی از کلمه، خیلی دقت می‌کرد.

این شاعر ادامه می‌دهد: درست است که مشیری شاعر توده‌های شعرخوان و شعرش ساده است؛ اما به این دلیل، شاعر مطرحی نیست؛ چرا که اگر این‌گونه بود، در طول ‌80 سال گذشته، خیلی‌ها برای توده‌ی‌ مردم شعر ساده و ساده‌لوحانه گفتند؛ اما تقریبا کسی جز هوشنگ ابتهاج و نادر نادرپور مانند مشیری مطرح نشد. بنابراین مشیری باید علاوه بر سادگی، چیز دیگری داشته باشد که این‌گونه مطرح شده است. این برای برخی از روشنفکران ما که اهل شعرند، به مشکلی تبدیل شده است.

شمس در مقایسه‌ی شعر مشیری با نیما بیان می‌کند: شعر مشیری و شعر نیما، هر دو به‌نوعی در عرصه‌ی شعر مدرن قرار می‌گیرند. شعر مشیری، شعر اولیه‌ی مدرن است، یعنی شعری که قرار بود شعر ما با آن شروع شود؛ و شعر نیما، شعر مترقی مدرن است، یعنی شعری که باید بعدها به‌وجود می‌آمد؛ اما تفاوت شعر نیما و مشیری، در نوع تفکر و زبان آن است. شعر نیما به‌لحظ ذهنی پیچیده است؛ چرا که اساسا تخیل نیما، تخیلی پیچیده است.

این شاعر اضافه می‌کند: درست است که نیما پایه‌گذار شعر نوست؛ اما نباید روی این اصل، او را به قدیس تبدیل کنیم. شعر نیما درحقیقت، شعر ناهمواری است. ‌زبان او بسیار دشوار است و به این دلیل، مردم و حتا خیلی از خود ما اهالی شعر، نمی‌توانیم با شعر نیما ارتباط عمیقی برقرار کنیم. درحالی‌که مشیری به‌رغم این‌که اصلا عمق نیما را ندارد؛ اما زبان شسته رفته‌ای دارد و به‌لحاظ عاطفی هم قدرت تأثیرگذاری مشیری بیش‌تر و شعر او خوش‌آهنگ‌تر است.

شمس لنگرودی همچنین اظهار می‌کند: زاویه‌هایی که مشیری از آن به شعر می‌پردازد، زوایه‌هایی است که خیلی از مردم در مقطع سنی نوجوانی درگیر آن بوده‌اند و خیلی‌ها حتا اگر سن‌شان هم بالا رفته باشد، باز از لحاظ عاطفی، در آن مرحله مانده‌اند. اگر بخواهیم با تمثیلی شعر مشیری را بیان کنیم، باید بگویم که شعر مشیری، شعر نوجوانی تاریخی مدرن ایران است.

فریدون مشیری 30 شهریورماه سال 1305 در تهران به دنیا آمد. بخشی از دوره‌ی ابتدایی و متوسطه را در مشهد گذراند. سپس به تهران آمد و به خدمت وزارت پست و تلگراف درآمد. با چند مجله هفتگی ازجمله «روشنفکر» همکاری کرد و متصدی بخش ادبی این مجله بود. او دوره‌ی روزنامه‌نگاری دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه تهران را هم به پایان رساند. این شاعر سوم آبان سال 1379 در سن 74 سالگی درگذشت.

بخش ادبیات تبیان


منبع: ایسنا