تبیان، دستیار زندگی
سال بعد از انحلال یکی از قدیمی‌ترین نهادهای اقتصادی ایران، زمزمه‌ها و درخواست‌ها برای احیای سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی بالا گرفته است؛ حتی از برخی مدیران سابق سازمان شنیده می شود که رییس‌جمهور هم بی‌تمایل به این کار به شرط قبول شرط‌هایش نیست.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سه ضلع فرماندهی یک اقتصاد چه هستند؟


پنج سال بعد از انحلال یکی از قدیمی‌ترین نهادهای اقتصادی ایران، زمزمه‌ها و درخواست‌ها برای احیای سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی بالا گرفته است؛ حتی از برخی مدیران سابق سازمان شنیده می شود که رییس‌جمهور هم بی‌تمایل به این کار به شرط قبول شرط‌هایش نیست.

اقتصاد

اما چرا سازمان منحل شد که حالا به قول غلامرضا تاجگردون ـ نایب‌رییس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس ـ کشور "برنامه‌ریزی" نداشته باشد؟ برای پاسخ به این سئوال باید اندکی در ساختار نهادهای اقتصادی ایران تامل کرد.

دعوایی که بر سر فرماندهی همواره در اقتصاد ایران وجود داشته دارای سه ضلع بانک مرکزی، وزارت امور اقتصادی و دارایی و سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی یا همان برنامه و بودجه، بوده است. وزارت امور اقتصادی و دارایی به طور سنتی تنظیم سیاست‌های مالی را برعهده داشته است، بانک مرکزی در همه جای دنیا تدوین‌کننده و ناظر بر سیاست‌های پولی است و بودجه‌ریزی و نظارت بر اجرای درست آن به عنوان یکی از زیرمجموعه‌های سیاست‌های مالی از وظایف سازمان مدیریت بوده است و از آنجا که دولت در ایران بزرگ‌ترین نهاد اقتصادی است، وظایف این سازمان اهمیتی بیش از پیش می‌یافت و نحوه‌ی عملکرد و نوع نظارت سازمان مدیریت بر نهادهای دولتی، تاثیری مهم بر سیاست‌های پولی و مالی می‌گذاشت.

این سه ضلع مثلث در طی سالیان در رقابت با هم، باعث ایجاد تعادل نسبی در سیاست‌های پولی و مالی اقتصاد ایران می‌شدند و یک مثلث متساوی الاضلاع به وجود می‌آوردند. گرچه نمی‌توان از تخریب‌هایی که در هنگام شدت گرفتن رقابت بین این سه به وجود می‌آمد، چشم‌پوشی کرد؛ در چنین مواردی این ترکیب سه‌گانه منجر به تعادل نمی‌شد بلکه وقتی هر کدام ساز یکدیگر را می‌زدند منجر به هم‌افزایی با یکدیگر نشده و سیاست‌های پولی و مالی متعادل نمی‌شدند و هر کدام راه خود را البته به سوی مقصدی مشخص می‌رفتند. مشابه چنین شرایطی در سه سال ابتدایی دولت دوم خاتمی وجود داشت. آن گونه که محمدعلی نجفی ـ رییس اسبق سازمان مدیری و برنامه‌ریزی ـ در یکی از مصاحبه‌هایش گفته است: " ترکیب تیم اقتصادی متشکل از آقای مظاهری، مرحوم نوربخش و دکتر ستاری‌فر در دولت دوم آقای خاتمی ترکیب خوبی نبود و ناهماهنگی‌های زیادی ایجاد کرد."

تجربه نشان می‌دهد که هر هنگام که درآمدهای نفتی در ایران بالا می‌رود اصولا دولت‌ها، سازمانی ناظر بر هزینه‌کرد خود نمی‌خواهند تا سخت‌گیری‌ها و حساب‌کشی دوران ریاضت و کسری بودجه را بر آن‌ها تحمیل کند

اما وجود این سازمان در اقتصاد ایران، گرچه فرماندهی واحدی نداشتند و آسیب‌هایی مانند رقابت شدید بین‌شان را هم به همراه داشت اما هر چه بود حداقل منجر به بی‌هدفی و سردرگمی اقتصادی نمی‌شد. اوضاع وقتی وخیم شد که یک ضلع از این مثلث با انحلال سازمان مدیریت تضعیف شد؛ در شرایط عادی، این سه‌گانه با وجودی که فرماندهی نداشت اما دارای تعادل نسبی بود. با از بین رفتن یک ضلع و اوضاع اسف‌بار استقلال بانک مرکزی در سال‌های اخیر و نبود فرماندهی واحد که میراثی از گذشته اقتصاد ایران بوده است، عملا وضعیت آشفته‌ای در اقتصاد ایران به وجود آمده است که سیاست‌های پول و مالی همدیگر را خنثی می‌کنند و از آن مهم‌تر در عرصه‌ی اجرا شاهد اجرا نشدن همین سیاست‌های نیم‌بند هستیم.

• دلایل انحلال

تجربه نشان می‌دهد که هر هنگام که درآمدهای نفتی در ایران بالا می‌رود اصولا دولت‌ها، سازمانی ناظر بر هزینه‌کرد خود نمی‌خواهند تا سخت‌گیری‌ها و حساب‌کشی دوران ریاضت و کسری بودجه را بر آن‌ها تحمیل کند.

دولت نهم که روز به روز با افزایش قیمت نفت مواجه بود و از سوی دیگر نمی‌توانست منتظر مجوزها و سخت‌گیری‌های موجه یا غیرموجه سازمانی ناظر بماند که طی یک فرآیند پیچیده ابتدا با سخت‌گیری اعتبار را تصویب کند و بعد با سخت‌گیری این بودجه را تخصیص بدهد.

بانک مرکزی در همه جای دنیا تدوین‌کننده و ناظر بر سیاست‌های پولی است و بودجه‌ریزی و نظارت بر اجرای درست آن به عنوان یکی از زیرمجموعه‌های سیاست‌های مالی از وظایف سازمان مدیریت بوده است

پیچیدگی این فرآیند به حدی بود که حالا تاجگردون به عنوان یکی از مدیران سابق و ارشد این سازمان مدیریت از آن به عنوان یکی از نقاط ضعف عملکرد نام می‌برد و تقریبا اعتراف می‌کند که آن قدر بزرگ شده بودیم که نمی‌توانستیم حرکت کنیم.

واقعیت این است که در آن زمان دولت و سازمان مدیریت مثل آتش و آب بودند و به همدیگر نمی‌خوردند. دولت که مانند آتش جرقه می‌زد و دوست داشت دست در کیسه‌ی خزانه کند و هر چه دوست دارد به هر که اختصاص بدهد و سازمان که با قوانین و دستورالعمل‌ها و بند و تبصره‌های پیچیده‌اش آب سردی بود بر هیجان آتشین دولت؛ نتیجتا آن که قدرتمندتر بود، طرف دیگر را حذف کرد.

حالا اما انگار هر دو طرف نرم‌تر شده‌اند؛ مضرات نبود سازمان بر همگان و حتی اعضای هیات دولت مبرهن شده و از سوی دیگر یکی از مدیران ارشد سابق سازمان می‌گوید که سازمان مدیریت نمی‌خواهیم بلکه نهاد برنامه‌ریز می‌خواهیم که به معنی عقب‌نشینی از پیچیدگی‌های ساختاری سازمان است.

اقتصاد
• مدیر متخصص یا مدیر تخصصی؟

سازمان مدیریت در طول تاریخ اقتصادی ایران از قدرت تربیت متخصص زیادی برخوردار بوده است چه آنکه وزیر اقتصاد کنونی و بسیاری از اعضای تیم اقتصادی دولت کنونی هم از دل همین سازمان بیرون آمده‌اند که نگاهی به لیست آن‌ها جالب است و با انحلال سازمان می‌توان گفت که چرخه‌ی تربیت "مدیر اقتصادی متخصص دولتی" در اقتصاد ایران تا حدی دچار وقفه شده است. اما مدیر متخصص با مدیر تخصصی متفاوت است و این هم شاید یکی دیگر از انگیزه‌های انحلال سازمان مدیریت بوده است که البته کمی هم شخصی به نظر می‌رسد.

تربیت مدیر تخصصی یا به اصطلاح سازمان مدیر دستگاهی یکی از برنامه‌های تمام مدیران سازمان برنامه و بودجه و پس از آن سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی بوده است.

محمد ستاری فر، رییس اسبق سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی می‌گوید: "اگر مسئول جدید یک نهاد دولتی پیش یکی از مدیران سازمان می‌آمد و مثلا برای دستگاهش تقاضای بودجه برای خرید دارایی‌های ثابت می‌کرد، مدیر ما قادر بود که بگوید چند میز و صندلی در آن نهاد وجود دارد و درخواست‌های نامربوط را رد می‌کرد. به این ترتیب نظارت بسیار منضبطی بر نحوه‌ی هزینه‌کرد دستگاه‌ها انجام می‌شد و مدیر مربوطه در سازمان مدیریت، اطلاع و تسلطش بر امکانات و بودجه حتی از مسئول آن دستگاه هم بیشتر بود."

این تسلط البته قدرت زیادی به مدیران سازمان می‌داد که بعضا نتایج خوشایندی نداشت و بسته به ظرفیت افراد در برخی موارد منجر به فساد می‌شد و با عذرخواهی از تمام کارکنان و مدیران صدیق و درستکار سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی نمی‌توان از آنچه که به عنوان "مدیران سکه‌ای" معروف شده بود نام نبرد. مدیرانی که برای تخصیص‌های قانونی اعتبار به دستگاه‌ها، طلب "زیاده‌" می‌کردند.

معروف بود که مدیرکل‌های سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی سابق آن قدر قدرتمند هستند که معاون وزیر یا استان‌دار را از اتاق‌شان بیرون می‌کنند. شاید  چنین برخوردی را محمود احمدی‌نژاد که زمانی استاندار اردبیل بود، به گوشش رسیده شده و او آن روز با خود عهد کرده که تا انحلال سازمان مدیریت پیش برود و یک دهه بعد آن را عملی کرد.

بخش اقتصاد تبیان

منبع: خبرآنلاین