تبیان، دستیار زندگی
ناگاه جوانی نیکو روی مجعد موی که شباهت تامی به حضرت...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اخبار شهادت از زبان امام رضا(ع)


همانا به زودی مظلومانه با زهر،کشته می شوم و مرا در کنار هارون الرشید دفن می کنند. خداوند تربت مرا محل تردد شیعیان و دوستانم بگرداند.


امام رضا (ع) به اصحاب و یاران خود همواره میفرمود: کسی جز مأمون قاتل او نیست.

امام حتی در طی وصیتی کیفیت شهادت خویش و حوادث پس از آن را بیان نموده اند.

1 - قطب راوندی را حسن بن عباد، که کاتب حضرت امام رضا (ع) بود، روایت کرده: چون مأمون اراده ی سفر بغداد کرد من به خدمت حضرت امام رضا(ع) رفتم. چون نشستم فرمود:

ای پسر عباد! ما داخل عراق نخواهیم شد و عراق را نخواهیم دید.

چون این سخن را شنیدم گریستم و گفتم: یابن رسول الله مرا از اهل و فرزندان خود نومید کردی .

فرمود:تو داخل خواهی شد و من داخل نخواهم شد.

چون حضرت به حوالی شهر طوس رسید، بیماری آن حضرت را عارض شد.

2 - عبدالسلام به صلاح هروی گوید: از امام رضا(ع) شنیدم که میفرمود:

اخبار شهادت از زبان امام(ع)

همانا به زودی مظلومانه با زهر،کشته می شوم و مرا در کنار هارون الرشید دفن می کنند. خداوند تربت مرا محل تردد شیعیان و دوستانم بگرداند. پس هر که مرا در این غربت زیارت کند،برای او واجب می شود که من او را در روز قیامت زیارت کنم. سوگند می خورم به خدایی که محمد(ص) را به پیامبری گرامی داشته است و او را بر جمیع خلایق برگزیده است که هر که از شما شیعیان نزد قبر من دو رکعت نماز گزارد، البته آمرزش گناهان را از خداوند عالمیان در روز قیامت مستحق شود.

سوگند میخورم که زیارت کنندگان قبر من، گرامیتر از هر گروهی نزد خداوند در روز قیامت هستند. هر مۆمنی که مرا زیارت کند و قطره اشکی بر رخسارش روان گردد، خدا پیکرش را بر آتش دوزخ حرام کتد.

3- از موسی بن مهران مروی است که گفت: علی بن موسی الرضا(ع) را در مسجد مدینه ملاقات کردم در حالی که هارون خطبه میخواند فرمود: «آیا میدانید که من و او در یک خانه مدفون خواهیم شد؟»

4 - از محمدبن فضیل مروی است که خبر داد مرا کسی که از حضرت رضا(ع) شنیده بود در حالی که آن بزرگوار در منی یا در عرفات به هارون نظر کرد فرمود: «من و هارون این چنین باشیم »و دو انگشت خود را به هم چسبانید و ما مقصود آن بزرگوار را ندانستیم تا این که واقعه ی طوس به وقوع پیوست و مأمون امر کرد حضرت رضا(ع) را در کنار قبر هارون دفن کردند.

شرایط روحی مأمون بی شک در این زمان به یک شکست خورده ای میماند که باید برای نجات خود از موضع گذشته اش بر گردد.

باید به سمت بغداد حرکت کند و موانعی را که بر سر روابطش با بغداد ایجاد کرده بود از میان بردارد و آن ماجرای ولایت عهدی امام علی بن موسی الرضا(ع) بود. اما چگونه؟

مأمون با طراحی توطئه قتل پنهانی امام(ع) طی یک حادثه ی به ظاهر طبیعی، امام(ع) را به شهادت رساند. طراحی ماجرای شهادت امام(ع) به گونه ای ماهرانه بود که حتی تا امروز بسیاری از مورخان برای پیدا کردن رد پای او ناموفق مانده اند. مأمون با شرکت در مراسم تشیع جنازه ی آن حضرت و مجالس سوگواری که خود ترتیب داده بود بسیاری از سوء ظن های احتمالی را خنثی کرد.

این اقدامات آغاز راه تازه ای بود که مأمون بعد از شهادت امام رضا (ع) در آن گام میزد. وی سرانجام آخرین حلقه ی اتصالش را به علویان که لباس سبز بود گشود و با بیرون کردن آن از تن برای همیشه لباس سیاه پوشید.

شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا مینویسد: اباصلت گوید:

زمانی که علی بن موسی الرضا(ع) در بستر بیماری بود و لحظات آخر عمرش را میگذراند من تمامی درهای خانه را بسته بودم که ناگاه جوانی نیکو روی مجعد موی که شباهت تامی به حضرت رضا(ع) داشت داخل خانه شد، به سوی او شتافتم و عرض کردم: در حالی که درها بسته بود از کجا داخل شدی.

فرمود: کسی که در این وقت مرا از مدینه به اینجا آورد از در بسته نیز مرا داخل کرد.

عرض کردم: شما کیستید؟

فرمود:

من حجت خدا محمد بن علی هستم. او به نزد پدرش رفت. پدر همه ی ودایع امامت را به او سپرد سپس وفات نمود، و همه ی مراسم غسل و کفن و حنوط پدر را انجام داد. سپس امام را دوباره در فراش خود گذاشت و از آنجا رفت اما گویا که هرگز غسل و کفن نشده.


منبع: کتاب علی بن موسی الرضا(ع)

بخش حریم رضوی