امروز دوباره در جنگ احزاب قرار داریم!
مقام معظم رهبری در یکی از سخنرانی های اخیرشان شرایط زمان ما را به جنگ احزاب تشبیه کردند،به همین بهانه مروری بر اتفاقات جنگ احزاب وتحلیل های مقام معظم رهبری می پردازیم.
جنگ احزاب یكى از سه جنگ بزرگ مشركان علیه مسلمانان بود كه به دلیل حضور شمارى از قبایل مهم و معتبر منطقه در این نبرد، «احزاب» نام گرفت و از آن رو كه پیامبر(صلى الله علیه وآله)و مسلمانان براى مبارزه با آنان در مناطق حساس مدینه خندق كندند، به «خندق» نیز شهرت یافت.
این جنگ سال پنجم هجری رخ داد و میان مسلمانان اهمیت ویژه ای دارد و علاوه بر سوره احزاب که به نام این جنگ است در چندین سوره به این جنگ پرداخته شده است.
گروه های مخالف مسلمانان از جمله برخی از اقوام یهودی با مشرکان برای جنگ علیه مسلمانان متحد شده اند، در تاریخ عده ی لشگر مشرکان ده هزار نفر و سپاه مسلمین هزار نفر آمده است.
مقام معظم رهبری در مقایسه با شرایط امروز فرمودند:" اگر بخواهیم این را با امروز مقایسه كنیم، یعنى آمریكا با آنها مخالفت كرد، انگلیس مخالفت كرد، رژیم صهیونیستى مخالفت كرد، فلان رژیم مرتجعِ نفت خوار مخالفت كرد. پولهاشان را خرج كردند، نیروهاشان را جمع كردند، یك جنگ احزاب درست كردند؛ جنگ احزابى كه دلها را خیلى ترساند."
در اوایل سوره احزاب آمده است:" وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ یَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِیَ بِعَوْرَةٍ إِنْ یُرِیدُونَ إِلاَّ فِراراً"(و نیز به خاطر بیاورید زمانى را كه گروهى از آنها گفتند: اى اهل یثرب (مردم مدینه)! اینجا جاى توقف شما نیست، به خانههاى خود باز گردید، و گروهى از آنان از پیامبر اجازه بازگشت مىخواستند و مىگفتند خانههاى ما بدون حفاظ است، در حالى كه بدون حفاظ نبود، آنها فقط مىخواستند (از جنگ) فرار كنند.)(احزاب 13)
عده ای از منافقان، مردم مدینه را از جنگ می ترساندند و با تبلیغات منفی سعی در هراس مسلمانان و جدایی آنها از سپاه داشتند.
منافق، ضعیفالایمان، فى قلوبهم مرض - كه طوائف گوناگونىاند - وقتى دشمن را مىبینند، تنشان مثل بید می لرزد؛ بنا می كنند به مۆمنین باللّه و زحمتكشان در راه خدا، عتاب و خطاب و اذیت كردن و فشار آوردن: آقا چرا اینجورى می كنید؟ چرا كوتاه نمىآئید؟ چرا سیاستتان را اینجورى نمی كنید؟ همان كارى كه دشمن میخواهد، انجام می دهند. اما از آن طرف، مۆمنینِ صادق می گویند: ما تعجبى نمی كنیم؛ خب، باید دشمنى كنند؛ "هذا ما وعدنا اللّه و رسوله"
رهبری در تشبیه این افراد به افرادی در زمان امروز فرمودند:" الان هم همین جور است. الان هم یك عدهاى مردم را میترسانند: آقا بترسید. مقابلهى با آمریكا مگر شوخى است؟ پدرتان را در مىآورند! آن جنگ نظامىشان، این تحریمشان، این فعالیتهاى تبلیغى و سیاسىشان. در آخر این سوره باز می فرماید: "لئن لم ینته المنافقون و الّذین فى قلوبهم مرض و المرجفون فى المدینة لنغرینّك بهم" مرجفون همین هایند."
در ادامه آیات آمده"وَ لَمَّا رَأَ الْمُۆْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إِیماناً وَ تَسْلِیماً"(هنگامى كه مۆمنان، لشكر احزاب را دیدند، گفتند: این همان است كه خدا و رسولش به ما وعده فرموده و خدا و رسولش راست گفتهاند، و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنها چیزى نیفزود.)(احزاب 22) هنگامى كه مۆمنان، لشگریان احزاب را دیدند، نه تنها تزلزلى به دل راه ندادند، بلكه گفتند این همان است كه خدا و رسولش به ما وعده فرموده، و آن برایشان آشكار گردید.
اما منظور از وعده كدام وعده بوده است؟
بعضى گفتهاند این همان سخنى است كه قبلاً پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرموده بودند: "كه به زودى قبائل عرب و دشمنان مختلف شما دست به دست هم مىدهند و به سراغ شما مىآیند، اما بدانید سرانجام پیروزى با شما است."
مۆمنان هنگامى كه هجوم "احزاب" را مشاهده كردند یقین پیدا كردند كه این همان وعده پیامبر (صلى الله علیه وآله) است و گفتند: اكنون كه قسمت اول وعده به وقوع پیوسته قسمت دوم یعنى پیروزى نیز مسلما به دنبال آن است، لذا بر ایمان و تسلیمشان افزود.
برخی نیز نقل کرده اند که در جنگ احزاب مسلمانان در حفر خندق با صخرهاى مواجه شدند كه شكستن آن غیر ممكن بود; از این رو سلمان نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) رفت تا چارهاى بیندیشد، یا مسیر خندق را تغییر دهد. پیامبر(صلى الله علیه وآله) با سه ضربه كلنگ، سنگ را شكست و هر بار نورى به سه جهت درخشید و مسلمانان تكبیر گفتند. سلمان كه با چشمانش نورها را مىپایید از حضرت در این مورد پرسید. پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمودند: كه در یكى از آن نورها، مداین كسرى و شهرهاى آن و در دیگرى بلاد روم و شام و در سومى یمن و قصرهاى آن برایم آشكار شد.
این خبر به معنای گسترش اسلام در این مناطق بود و چنان بشارتآمیز بود كه چون مۆمنان، سپاه احزاب را دیدند گفتند:"هـذا ما وعَدَنَا اللّهُ ورَسولُهُ وصَدَقَ اللّهُ ورَسولُهُ وما زادَهُم اِلاّ اِیمـنـًا وتَسلیمـاً."
مقام رهبری با بیان این آیات فرمودند:" در یك چنین شرائطى، شرح حال مۆمن این است: "هذا ما وعدنا اللّه و رسوله" ما تعجب نمیكنیم؛ خدا و رسولش به ما گفته بودند كه اگر پابند به توحید باشید، پایبند به ایمان به خدا و رسول باشید، دشمن دارید؛ دشمن ها سراغتان مىآیند. بله، گفته بودند، حالا هم راست درآمد؛ دیدیم بله، آمدند. "و صدق اللّه و رسوله و ما زادهم الاّ ایمانا و تسلیما"؛ ایمانشان بیشتر شد.
الان هم همین جور است. الان هم یك عدهاى مردم را میترسانند: آقا بترسید. مقابلهى با آمریكا مگر شوخى است؟ پدرتان را در مىآورند! آن جنگ نظامىشان، این تحریمشان، این فعالیتهاى تبلیغى و سیاسىشان. در آخر این سوره باز می فرماید: لئن لم ینته المنافقون و الّذین فى قلوبهم مرض و المرجفون فى المدینة لنغرینّك بهم" مرجفون همین هایند
منافق، ضعیفالایمان، فى قلوبهم مرض - كه طوائف گوناگونىاند - وقتى دشمن را مىبینند، تنشان مثل بید می لرزد؛ بنا می كنند به مۆمنین باللّه و زحمتكشان در راه خدا، عتاب و خطاب و اذیت كردن و فشار آوردن: آقا چرا اینجورى می كنید؟ چرا كوتاه نمىآئید؟ چرا سیاستتان را اینجورى نمی كنید؟ همان كارى كه دشمن میخواهد، انجام می دهند. اما از آن طرف، مۆمنینِ صادق می گویند: ما تعجبى نمی كنیم؛ خب، باید دشمنى كنند؛ "هذا ما وعدنا اللّه و رسوله"."
در یکی از آیات سوره بقره درباره یهود و نصری آمده است:" وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْیَهُودُ وَ لا النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ"(هرگز یهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد تا (بطور كامل تسلیم خواستههاى آنها شوى و) از آئین (تحریف یافته) آنان پیروى كنى بگو هدایت تنها هدایت الهى است، و اگر از هوى و هوسهاى آنها پیروى كنى، بعد از آنكه آگاه شدهاى هیچ سرپرست و یاورى از ناحیه خدا براى تو نخواهد بود.)(بقره 120)
در این آیه خداوند به پیامبرش می فرماید یهود و نصری تا زمانی که تابع آنها نشوی از تو راضی نمی شوند و سپس تأکید می کند که هیچ هدایتی و حقی جز حق الهی و راه الهی (همان راه اسلام) نیست.
مقام رهبری درباره دشمنان امروز نیز فرمودند:" تا وقتى كمند آنها را به گردن نیندازید، دنبالهرو آنها نشوید، همین آش است و همین كاسه. خودت را قوى كن كه كمندش در گردن تو تأثیر نگذارد؛ یك تكان بدهى، كمندش پاره شود. خودت را قوى كن. چرا خودت را ضعیف میكنى تا در مقابل او تسلیم شوى، خاكسار شوى، به خاك بیفتى؟ «و ما زادهم الاّ ایمانا و تسلیما». اینجورى باشید عزیزان من، فرزندان من."
فاطمه خالکی بخش قرآن تبیان