مکتب زیست شناختی
همان گونه که مستحضرید اهمیت علم روان شناسی درکشورمان به صورت مدرن آن در چند دهه ی اخیر، بیش از پیش آشکار شده است.
به عبارت دیگر می توان گفت برای حل قسمت عمده ای از مسائلی که بشر امروز با آن روبرو است باید از علم روانشناسی کمک گرفت.
در همین راستا کتاب روان شناسی سال سوم رشته ادبیات و علوم انسانی بیش از یک دهه است که در چرخه ی آموزش کشور قرار دارد. مرکز یادگیری تبیان نیز به منظور یاری رساندن به شما دانش آموزان و دانشجویان عزیز، سلسله مقالاتی را در این ارتباط در نظر گرفته، که امید است مورد بهره مندیتان قرار گیرد.
بسیاری از روان شناسان نوین، منشا روان شناسی را به زیست شناسی ربط داده اند، در واقع روان شناسی را صرفا شاخه ای از زیست شناسی می دانند، نه رشته ای مستقل.
گرچه به با هر رویکردی نادیده گرفتن اهمین زیست شناسی در این زمینه، غیر منصفانه به نظر می رسد اما پیروان مکتب زیست شناسی معتقدند افکار، تخیلات، رویا ها و تصاویر ذهنی، در اثر دستگاه عصبی و به ویژه دستگاه عصبی اصلی یعنی مغز، ممکن می شوند.
روان شناسان زیست گرا تلاش می کنند بین رویدادهایی که در مغز رخ می دهند، مثل فعالیت های سلول های مخ و فرایند های ذهنی رابطه ایجاد کنند.
آن ها برای این کار از شیوه های تحریک الکتریکی رسم نمودار بهره می گیرند تا معلوم شود این قطعات در فعالیت های روانی و پاسخ های هیجانی و رفتاری وارد عمل می شوند یا نه.
به کمک این دیدگاه، روان شناس قادر است قسمت هایی از مغز را که هنگام فرضا گوش دادن به موسیقی، رنج کشیدن از برخی اختلالات روانی، حل مسئله فیزیک و... وارد عمل می شود، کشف کند.
آن ها پی برده اند که تولید مواد شیمیایی در برخی قسمت های مغز، در ذخیره سازی اطلاعات، یعنی تشکیل حافظه، جنبه ی بنیادی دارد.
روان شناسان زیست گرا اثر هورمون ها و ژن ها را نیز مطالعه می کنند. آن ها معقدند که ژن ها، عناصر اصلی توارث هستند. و هوش، استعداد، رفتار نا بهنجار، رفتار های جنایی و حتی تمایل به اعتیاد به مواد مخدر و ... را تحت تأثیر قرار می دهند.
تعامل بین روانشناسان و زیست شناسان، گاه به این چالش نیز کشانده میشود که رفتارهای آدمی در نتیجه ی اثر ژنها است یا حاصل یادگیری ست؟
برای مثال، افزایش وزن در افراد چاق بیش تر ناشی از آمادگی ارثی برای چاقی است و یا ناشی از فراگیری و رفتار عادتهای نادرست مانند پرخوری است؟
البته ژنها به حوزهء زیستشناسی، و یادگیری به حوزه ی روانشناسی تعلق دارند. اما باید توجه داشت که روانشناسان زیستشناس سعی دارند اساس مغزی یادگیری را مشخص سازند. شاید بتوان گفت که در این جا با دو دسته رویدادهای مغزی سروکار داریم:
در دیدگاه زیست گرایان، درک آدمی از رویدادها، وابسته به چگونگی رد یابی اندام های حسی از محرک ها و تعبیر مغز از اطلاعات دریافتی اندام ها ی حسی است.
انگیزه بسیاری از رفتارهای آدمی و حل مسئله به ساختار مغز وابسته است که به نحوه حیرت آوری پیچیده است.
در واقع ظریف ترین فرایندهای اندیشه آدمی بر الگوی خاصی از رویدادهای مغز استوارند. به همین سبب شناخت جوانب گوناگون فرایندهای زیست شناختی بنیادین رفتار و کارکرد ذهن، همزمان با شناسایی فرایندهای زیستی زیربنایی آن ها بهتر حاصل می شود.
در این راستا طی سالیان، روان شناسان به آزمایشات و مطالعات گوناگونی پرداخته اند که در ادامه به برخی از آن اشاره خواهد شد...
هال
مارشال هال، اسکاتلندی و پزشک بود.
وی بر اساس آزمایش های فیزیولوژیکی، کوشید تا حرکات ارادی و غیر ارادی بدن را از یکدیگر متمایز کند. هال با اعمال نمودن دو گانه نگری دوران خودش تصور می کرد که حرکات هشیار یا ناهشیار هستند.
به نظر وی حرکات هشیار، یا ارادی، بیش تر به مراکز بالاتر مغز (در مخ) بستگی دارند درحالی که حرکات غیر ارادی یا ناهشیار، حاصل مراکز پایین تر مثل مخچه و حتی نخاع شوکی هستند.