تبیان، دستیار زندگی
نکاتی در رابطه با تصحیح انگیزه تحصیل و تدریس در حوزه‌های علمیّه از زبان آیت الله آقا مجتبی تهرانی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تصحیح انگیزه تحصیل و تدریس(1)

آیت الله آقا مجتبی تهرانی

نکاتی در رابطه با تصحیح انگیزه تحصیل و تدریس در حوزه‌های علمیّه از زبان آیت الله آقا مجتبی تهرانی

أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ‌ رَبِ‌ الْعَالَمِین‌ وَ صَلَّى‌ اللّهُ عَلى‌ مُحَمَّد وَ آلهِ الطّاهِرین

‌وَ لَعنَةُ اللّه‌ عَلى‌ أَعدائِهِم‌ أَجمَعین‌ أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ

رَبِ‌ اشْرَحْ‌ لِی‌ صَدْرِی‌ وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی. وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی

تصحیح انگیزه تحصیل و تدریس در حوزه‌های علمیّه

مقدمه

از دوستان اهل علمی که مدّتها زحمت کشیدند تا حوزه علمیّه تهران را مستقل کنند و تا حدودی هم موفّق شدند تشکّر می‌کنم و از خداوند متعال می‌خواهم که انشاءالله به زودی در تمام ابعاد به طور کامل مستقل شود به خصوص در بعد اقتصادی.

مسائلی که در این جلسه قابل طرح است و چه بسا باید هم طرح شود زیاد است امّا فرصتی نیست که به طور کامل بیان شود ولی بعضی از آن‌ها را اشاره می‌کنم به این خاطر که، «مَا لَا یُدْرَكُ‌ كُلُّهُ‌ لَا یُتْرَكُ كُلُّه‌». قبل از آنکه وارد موضوعی شوم طرح مسئله می‌کنم.

بیان علّت تشکیل مجالس علمی

اوّل؛ در این مجالس باید مسائلی مطرح شود که نسبت به علما و علم جنبه کاربردی داشته و به تعبیر ما عملی باشد.

مثلاً بخواهیم تاریخچه علوم را مطرح کنیم و یا اینکه مسئله اهمّیت علم از نظر اسلام و امثال این‌ها را بیان کنیم. به نظر من تشکیل این مجالس و شرکت در آن برای مدعوّین به این دلیل نیست. بلکه می‌خواهند مسائلی که از نظر عملی مورد نیاز است را مورد ارزیابی قرار دهند.

منظور از علم چیست؟

مطلب دوم؛ بحث از اینجا شروع می‌شود، مراد از علمی که در معارف ما وارد و به تحصیل آن ترغیب شده است چیست و آیا منظور مطلقِ علم است یا مطلق علم نیست؟

تقریباً دایره را ضیق کردم. آنچه در روایات وارد شده زیاد است که به عنوان نمونه عرض می‌کنم: «مَا مِنْ مُتَعَلِّمٍ یَخْتَلِفُ إِلَى‌ بَابِ‌ الْعَالِمِ‌ إِلَّا كَتَبَ‌ اللَّهُ‌ لَهُ‌ بِكُلِّ قَدَمٍ عِبَادَةَ سَنَةٍ»؛[1]

این بسیار ارزش دارد؛ کسی که علم‌آموزی می‌کند هر قدمی که بر می‌دارد معادل یک سال عبادت است. این برای تحصیل علم است. یا این تعبیر: «إِنَ‌ الْمَلَائِكَةَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ‌ الْعِلْم‌»؛[2]

فرشته‌ها برای کسانی که دنبال تحصیل علم هستند بال‌هایشان را پهن می‌کنند، «حَتَّى یَطَأَ عَلَیْهَا»؛ و شخص محصّل پایش را بر روی آن‌ها می‌گذارد، «رِضًا بِه». تا اینکه به اینجا می‌رسد: «النَّظَرُ إِلَى‌ وَجْهِ‌ الْعَالِمِ‌ عِبَادَةٌ».[3] یا «نَوْمٌ‌ مَعَ‌ عِلْمٍ‌ خَیْرٌ مِنْ‌ صَلَاةٍ مَعَ جَهْلٍ»،[4] یا «رَكْعَتَانِ یُصَلِّیهِمَا الْعَالِمُ أَفْضَلُ مِنْ‌ أَلْفِ‌ رَكْعَةٍ یُصَلِّیهَا الْعَابِد».[5]

استفاده از علوم در ترویج و تبلیغ دین

آیا این‌ها مطلقِ علم است یا نه؟ جواب: نه! مطلق نیست. آیا این ارزش‌ها و این آثار، مترتّب بر تحصیل مطلق علم است؟ جواب: نه! ما از آثارمان این را برداشت نمی‌کنیم.

ظاهراً این نسبت به علومی است که به نحوی و به نوعی برای ترویج و تبلیغ دین به کار گرفته می‌شود، حالا هر علمی که می‌خواهد باشد، مثل زبان. امّا برای چه؟ که آن را برای ترویج دین استفاده کنند.[6].

به ذهن می‌آید که این‌طور باشد. این آثار مترتّب بر تحصیل آن علوم است که به نوعی در راه ترویج و تبلیغ دین به کار گرفته می‌شود.

مطلب سوم؛ از بُعد دیگر آیا همین علومی که به نحوی و به نوعی برای ترویج دین به کار گرفته می‌شود اینکه آثار و تحصیلش بر این ارزش‌های والا مترتّب باشد به طور مطلق است یا نه؟ جواب: نه! روایات ما این مطلب را توضیح می‌دهند.

«مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ رِیَاءً وَ سُمْعَةً یُرِیدُ بِهِ‌ الدُّنْیَا نَزَعَ‌ اللَّهُ بَرَكَتَهُ وَ ضَیَّقَ عَلَیْهِ مَعِیشَتَهُ وَ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَى نَفْسِهِ وَ مَنْ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَى نَفْسِهِ فَقَدْ هَلَكَ»؛[7]روایت دیگری:«إِیَّاكُمْ أَنْ تَطْلُبُوهُ لِخِصَالٍ أَرْبَعَ لِتُبَاهُوا بِهِ الْعُلَمَاءَ أَوْ تُمَارُوا بِهِ السُّفَهَاءَ أَوْ تُرَاءُوا بِهِ فِی‌ الْمَجَالِسِ‌ أَوْ تَصْرِفُوا بِهِ‌ وُجُوهَ النَّاسِ إِلَیْكُمْ لِلتَّرَۆُّسِ»؛[8] روایات زیادی داریم.

انگیزه در تحصیل

مطلب دیگری در اینجا مطرح است و آن اینکه: آن کسی که تازه به تحصیل و طلب علم ارزش می‌دهد چگونه با مسئله انگیزه تحصیل مواجه می‌شود.

از طلبه‌هایی که وارد حوزه‌ها می‌شوند سۆال کنید که برای چه آمدی؟ و برای چه درس می‌خوانی؟ اینجا است که شقوق پیدا می‌کند، یعنی انگیزه‌هایشان مختلف است. مثلاً والاترین انگیزه برای به دست آوردن علم را این مطرح می‌کنند که می‌گویند: طلب علم برای علم. یعنی می‌خواهم عالم بشوم.

 ما می‌گوییم این ارزنده است و ارزش هم دارد.[9]یا مثلاً شخصی می‌گوید: می‌خواهم در اجتماع مرتبه رفیعی را پیدا کنم، یا می‌خواهم مرجع تقلید بشوم. می‌گوید: بهتر از این می‌خواهی؟ مقامی والاتر و مقدّس‌تر از این داریم؟ و البته در جایی هم تنزّل می‌کند و پایین می‌آید.

در اینجا عدّه‌ای هستند که بستگی به نظرشان دارد. بعضی نظر بلند هستند امّا این‌ها نظرشان پایین است و فرض کنید، می‌گویند: می‌خواهیم حیثیتی پیدا کنیم و امور معیشتی‌ را بگذرانیم.

به تعبیر من وسیله‌ای برای امرار معاش داشته باشیم. اخیراً هم سطح پایین آمده و می‌گویند: برای مدرک درس می‌خوانیم. الآن مدرک را که بگیری چه کار می‌خواهید بکنید؟ می‌خواهند از این راه پول در بیاورند و زندگی و معیشتشان را تأمین کنند. من از شما سۆال می‌کنم: آیا همه این اشخاص ارزش‌هایی را که برای تحصیل علم آمده دارند؟ آیا این آثار بر این تصمیمات مترتّب می‌شود؟ جواب: نه!


 پی نوشت ها :

[1]. بحار الأنوار، ج‌1، ص184

[2]. بحارالأنوار، ج‌1، ص177

[3].بحارالأنوار، ج‌1، ص195

[4].بحارالأنوار، ج‌1، ص185

[5]. بحارالأنوار، ج‌74، ص57

[6]. البته زبان که گفتم منظورم کلّی است. خود ما طلبه‌ها در اوّل زبان عربی یاد می‌گیریم. مسئله خیلی روشن است.

[7]. بحارالأنوار، ج‌74، ص100

[8]. أعلام الدین فی صفات المۆمنین، ص95

[9]. در اینجا امّایی دارد که بعداً عرض خواهم کرد تا مراتب بعدی را یکی یکی مطرح کنم.

 منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله آقا مجتبی تهرانی

تهیه و تنظیم : جواد دلاوری ، گروه حوزه علمیه تبیان