تبیان، دستیار زندگی
آگاه باش، وقت آن رسیده که نزد پروردگارم کوچ کنم...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پیشگویی حضرت درمورد کیفیت مسمومیّت خود


ای هرثمه! آگاه باش، وقت آن رسیده که نزد پروردگارم کوچ کنم و به جدّ بزرگوار و پدران نیکو کارم ملحق شوم. دیگر دفتر عمر من به پایان رسیده و این طغیانگر (مأمون) قصد آن دارد که مرا در قالب انگور و انار زهر بخوراند. او رشته نخ را به زهر آلوده خواهد کرد و به وسیله سوزن از دانه های انگور عبور میدهد و دست غلام خود به زهر آلوده خواهد کرد تا غلام با دستان زهر آلوده برای من انار دانه کند.


هرثمه بن اعین میگوید: یک شب، تا چهار ساعت از شب گذشته نزد مأمون بودم، وقتی اجازه مرخّصی داد، از او جدا شدم، نیمه های شب بود که شنیدم کسی دقّ الباب میکند. یکی از غلامان من جواب او را داد. آن شخص به غلام گفت: به هرثمه بگو: مولایت تو را میطلبد. هرثمه میگوید: سریع برخاستم و لباسهایم را برگرفتم و به سوی مولایم رضا علیه السلام شتافتم.

فرستاده حضرت جلو من داخل شد و من هم پشت سر او داخل خانه شدم و دیدم اقایم در حیات خانه اش نشسته است. حضرت فرمود: ای هرثمه بنشین. من نشستم، حضرت فرمود: آنچه میگویم گوش کن و آن را حفظ نما.

پیشگویی حضرت در مسمومیت خود

ای هرثمه! آگاه باش، وقت آن رسیده که نزد پروردگارم کوچ کنم و به جدّ بزرگوار و پدران نیکو کارم ملحق شوم.

دیگر دفتر عمر من به پایان رسیده و این طغیانگر (مأمون) قصد آن دارد که مرا در قالب انگور و انار زهر بخوراند. او رشته نخ را به زهر آلوده خواهد کرد و به وسیله سوزن از دانه های انگور عبور میدهد و دست غلام خود به زهر آلوده خواهد کرد تا غلام با دستان زهر آلوده برای من انار دانه کند. او مرا طلب خواهد کرد و آن را به اجبار به من میخوراند و بعد از آن قضا و قدر الهی بر من خواهد رسید، وقتی رحلت میکنم، مأمون قصد دارد مرا به دست خود غسل دهد ولی در آن وقت تو پیام مرا آهسته به او ابلاغ کن و بگو اگر متعرّض غسل و کفن و دفن من شود، خداوند مهلت نداده و عذابی که برای آخرت او آماده شده در دنیا بر او نازل خواهد شد، وقتی این خبر را به او بدهی، منصرف میشود و این کار را به عهده تو میگذارد و برای این که مشاهده کند تو چگونه مرا غسل میدهی بر بام خواهد رفت.

پیشگویی حضرت در مسمومیت خود

ای هرثمه! مبادا به غسل من مبادرت کنی تا این که در کنار خانه خیمه سفیدی برپا شود، همین که خیمه را مشاهده کردی مرا به داخل آن خیمه منتقل کن و خود در بیرون خیمه منتظر باش. مبادا، دامن خیمه را بالا بزنی و یا این که تماشا کنی؛ چرا که در این صورت هلاك خواهی شد. در آن وقت مأمون از بالای بام از تو سۆال میکند که شما شیعیان معتقد هستید که امام را غسل نمیدهد مگر امامی همچون او، پس حالا که پسر امام رضا علیه السلام در مدینه است بدن حضرت را چه کسی غسل میدهد؟

در جواب او بگو: بله ما قائلیم که امام را باید امام دیگری غسل بدهد، امّا این در صورتی است که ظالمی ممانعت نکند؛ پس اگر کسی تجاوز نماید و بین امام و فرزندش جدایی بیندازد امامت امام از بین نمیرود و اگر تو امام رضا علیه السلام را در مدینه کنار خانواده اش باقی میگذاشتی، همانا فرزندش او را آشکارا غسل میداد و اکنون نیز پسرش او را غسل میدهد البته به نحوی که دیگران نمیفهمند.

سپس فرمودند:

بعد از ساعتی مشاهده خواهی کرد که خیمه گشوده میشود و بدن مرا به صورت غسل داده و کفن شده بر جایگاهی گذاراند؛ سپس آن جایگاه را بردارند و به سوی مدفن ببرند.

حضرت علاوه بر این مطالب، نکات دیگری بیان کردند و به هرثمه فرمودند: آنچه را که برای تو گفتم، حفظ بنما و عمل کن و در هیچ یک از آنها مخالف مکن،

عرض کرد: ای مولای من! پناه به خدا میبرم اگر در یکی از موارد تو را مخالفت نمایم. هرثمه میگوید: از خدمت حضرت با حالت حزن و اندوه خارج شدم و غیر از خدا کسی از باطن من خبر نداشت.


منبع: دانستنیهای حضرت امام رضا(ع)

بخش حریم رضوی