حکایت همه ی فیلم نوشته ها
مقدمهای بر گونههای مختلف فیلمنامهنویسی در جهان
بویژه این مفهوم نقش مهمی در طبقهبندی و ارزشگذاری ادبیات ایفا كرده بود. در بررسیهای ادبی، اصطلاح ژانر به اشكال مختلف به كار میرود تا به تمایزهای میان انواع متن اشاره كند: نوع نمایشی (حماسی، تغزلی و دراماتیك)، نوع رابطه با واقعیت (داستانی و غیرداستانی)، نوع پیرنگ (كمدی و تراژدی)، ماهیت محتوا (رمان احساساتی، رمان تاریخی و رمان ماجرایی) و… .
در نظریه فیلم، ژانر مبحثی است برای دستهبندی فیلمها براساس شباهتهای روایتی كه فیلم بر آنها بنا شده است. بیشتر نظریات در باب ژانر فیلمها از مفاهیم نقد ژانر ادبی وام گرفته شده است.
با توجه به موضوع ژانر در متن ادبی، روشهای مختلفی برای برخوردبا مساله ژانر و تعریف و دستهبندی آنها وجود دارد. علاوه بر تفاوت اصلی بین ژانر مستند و داستانی در فیلم، ژانر میتواند در گونههای دیگری نیز تقسیمبندی شود.
ژانر معمولا عبارت مبهمی است كه هیچ مرز مشخصی ندارد. خیلی از كارها در یك ژانر نمیگنجدو تركیبی از چند ژانر است.
در حالی كه بعضی ژانرها براساس محتوای داستان هستند مثل فیلمهای جنگی، بعضی دیگر وام گرفته از ادبیاتاند همچون كمدی، ملودرام و بعضی رسانههای دیگر چون فیلم موزیكال. بعضیها مبتنی بر عوامل كار هستند و بعضی بر مبنای بودجه.
حال آن كه بعضی دیگر براساس جنبه هنری فیلم هستند (فیلم هنری)، بعضی براساس وضع نژادی، به عنوان مثال سینمای سیاهان یا سینمای سرخپوستی (این نوع فیلمها اقلیتی خاص از مردم را مخاطب خود قرار میدهند) و بعضی براساس مكان (وسترن( .
فیلمهای داستانی اغلب براساس موقعیت، موضوع، حالت و قالبشان دستهبندی میشوند. منظور از موقعیت، محیط و اجتماعی است كه داستان در آن اتفاق میافتد. تم یا موضوع به مفاهیم و مباحثی اشاره میكند كه فیلم حول و حوش آن میگذرد و داستان خود را درباره آن بیان میكند.
حالت به لحن احساسی فیلم گفته میشود و قالب به روشی كه فیلم تصویربرداری شده است. روش دیگر دستهبندی ژانرهای فیلم براساس هدف حضار است. بعضی نظریهپردازان فیلم به دو مولفه قالب و هدف مخاطب در دستهبندی ژانر اعتقاد ندارند.
بیشتر اوقات ژانرهای فیلم به زیرژانرها منتهی میشود. بعضی اوقات ژانر دوگانه یا چندگانهای از تركیب دو یا چند ژانر تعریف میشود، مثل ژانر فیلم از نوع وحشت و علمی ـ تخیلی برای فیلم بیگانگان.
در محدوده یك ژانر سینمایی خاص، طبقهبندی بسیاری از فیلمها با توجه به شباهتهای داستانی، سبك روایت و شخصیتپردازی صورت میگیرد.
جنت استیگر ادعا میكند:ژانر فیلم میتواند به چهار روش تعیین شود؛ شیوه ایدهآلیستی در مورد فیلم با استانداردهای از پیش تعیین شده قضاوت میكند، شیوه تجربی با مقایسه فیلم با فیلمهایی كه در حال حاضر به طور قطعی به ژانری اختصاص داده شدهاند، شیوه مقدم با استفاده از مولفههای ژانری كه قبلا تعریف شدهاند و شیوه قرارداد اجتماعی براساس توافقات موجوددرون اجتماعی به بررسی این كار میپردازد.
بسیاری از ژانرها براساس مخاطبان و منشوراتی كه از آنها حمایت میكنند،مثل نشریات و سایتها ساخته شدهاند.
تقسیمبندی فیلم به ژانر به دلیل نسبیت ویژگیهای هر ژانر تقریبا ناموفق بوده است. بر همین اساس میتوان گفت ژانربندی فیلم تنها برای نقد و شناخت فیلم، اماكن فروش فیلم و بازار مصرف كاربرددارد.
«رابرت استم» در كتاب «نظریه فیلم» خود ذكر میكند: بیشتر از آن كه ژانر مفهومی موجود باشد تنها ساخته و پرداخته منتقدان است.
ژانر را میتوان به اسكلت یك ساختمان تشبیه كرد. فیلمنامهنویس در مقام مهندس باید با مصالح مورد علاقه و نیاز خود این اسكلت را پر كند و از آن یك ساختمان بسازد.
این ساختمان ممكن است از سنگ مرمر باشدیا آجر یا مصالح دیگر، این به توانایی و قدرت فیلمنامهنویس بستگی دارد. البته نوشتن در ژانر، در كنار محاسناش، نقاط ضعف بخصوصی نیز دارد. یكی از ویژگیهای بنیادین ژانر تكرارپذیر بودن آن است.
در طول تاریخ سینما، ژانرهای مختلف مدام تكرار شدهاند و این باعث شده تماشاگران نقاط مشترك فیلمهای ژانر را بشناسند و در نتیجه بتوانند داستان فیلم را از قبل پیشبینی كننداما فیلمنامهنویسی كه در محدوده ژانر مینویسد، موظف نیست با استفاده از تكتك عناصر ویژه آن ژانر به تقلید از آن بپردازد.
همانطور كه گفته شد، ژانر، حكم اسكلت اثر را داردو نویسنده میتواند با استفاده از خلاقیتش از مصالح متفاوت و طراحیهای مختلف و چشمگیرتر، داستان را به شیوهای نو و با طراوت روایت كند و گاه با اندكی تغییر در فرمولهای تثبیت شده ژانر از آن فاصله بگیرد.
بسیاری از فیلمنامهنویسان از ژانر حذر میكنند زیرا حس میكنندتبعیت از قواعد ژانر دست و پای آنها را میبندد و محدودیتهای زیادی برایشان به بار میآورد. بعضی هم حس میكنند داستانشان در محدوده هیچ ژانری نمیگنجد، بعضیها هم نوشتن در ژانر را كار دشواری میدانند.
ژانر فیلم میتواند به چهار روش تعیین شود؛ شیوه ایدهآلیستی در مورد فیلم با استانداردهای از پیش تعیین شده قضاوت میكند، شیوه تجربی با مقایسه فیلم با فیلمهایی كه در حال حاضر به طور قطعی به ژانری اختصاص داده شدهاند، شیوه مقدم با استفاده از مولفههای ژانری كه قبلا تعریف شدهاند و شیوه قرارداد اجتماعی براساس توافقات موجوددرون اجتماعی به بررسی این كار میپردازد
نكته مهمی كه اینجا باید متذكر شد، این است كه فیلمنامهنویس بایدبا توجه به داستانش تصمیم بگیرد”ٹكه در ژانر بنویسدیا نه. بعضی داستانها قابلیت روایت در ژانر را دارند و بعضی فاقداین قابلیت هستند.درست است كه ژانر قواعد از پیش تعیینشدهای را در اختیار نویسنده میگذارد اما این خود اوست كه باید با استفاده از خلاقیت و نبوغش، طوری از این قواعداستفاده كند كه به فیلمنامه رنگ و بوی نو و تازهای دمیده شود.
ژانرهای اصلی كلاسیك عبارت است از: اكشن، كمدی، درام، وحشت، علمی ـ تخیلی، وسترن، تریلر، جنگی، نوآر، فانتزی و هنری. قدمت هركدام از ژانرهای كلاسیك به اندازه قدمت سینماست و منبع بعضی از آنها، ژانرهای ادبی است كه پیش از تولد سینما وجود داشتهاند. در یكی دو دهه اخیر، ژانرهای جدیدی باب شده كه معمولا مشتقاتی است از ژانرهای قدیمی؛ مثلا ژانر تینایجری ـ عاطفی كه مشتقی است از ژانر كلاسیك رومنس. ژانرهای جدید با تغییر دادن بعضی قواعد ژانرهای قدیمی یا تركیب چندژانر با یكدیگر شكل گرفته است.
البته هنوز عدهای از منتقدان و فیلمسازان بر سر این كه هر فیلم متعلق به چه ژانری است با هم اختلاف دارند. بعضی فیلمها ـ بخصوص فیلمهای جدید ـ در عین این كه متعلق به هیچ ژانر واحدی نیستند، تركیبی است از چند ژانر مختلف بنابراین در اصل خارج از ژانر قرار میگیرند.
بهترین روش برای شناختن اصول و قواعد حاكم در هر ژانر، دیدن و مطالعه فیلمهای متعلق به آن ژانر است كه از نظر ساختار، شخصیتپردازی، پیرنگ و فضا شباهتهای بسیاری به هم دارند.
فیلمنامهنویس بایداین شباهتها را دریابد كه فیلمهای یك ژانر چه تفاوتهایی با هم دارند و از چه ابزارهایی برای متفاوت بودن نسبت به بقیه فیلمهای متعلق به آن ژانر استفاده كردهاند.
امر بدیهی و قابل توجه این است كه اگر قرار بودهمه فیلمهای یك ژانر كاملا به هم شبیه باشند، تماشاگر دیگر رغبتی برای تماشای آنها پیدا نمیكرد.
نوشتن و فیلم ساختن در یك ژانر، به معنی نوشتن و ساختن یك فیلم تكراری نیست. اگر یك فیلمنامهنویس بخواهدبرخلاف قواعد ژانر حركت كند بایداز قبل به قواعد ژانر كاملا مسلط باشدزیرا بدون شناخت مسیر اصلی نمیتوان برخلاف مسیر حركت كرد و گام برداشت.
متاسفانه میان فیلمنامهنویسان جوان این مساله مصداق دارد كه بدون شناخت كامل و همهجانبه ژانر، سعی در تخطی و شكستن قوانین آن دارند.
نكته مهم این است كه یك فیلمنامهنویس بایدبا قواعدژانرهای مختلف سینمایی آشنا باشد. حتی فیلمنامهنویسی كه قصد نوشتن در ژانر را ندارد، میتوانداز برخی قواعد یك ژانر یا چند ژانر در فیلمنامهاش استفاده كند.
فیلمنامهنویسانی هم كه علاقه دارند در یك ژانر خاص بنویسندبایدبدانندنوشتن در ژانر به خودی خود نمیتواند باعث موفقیت یا عدم موفقیت فیلمنامه شود. دقت، توانایی و قدرت خلاقیت فیلمنامهنویس است كه در نهایت موفقیت یا عدم موفقیت یك فیلمنامه را تعیین میكند.
تولدژانر، مقارن با تاریخ آغاز سینما
در دهههای آغازین موجودیت سینما، فیلمهایی ساخته شدند كه هركدام بعدها به عنوان الگویی برای ساخت دیگر فیلمها مورداستفاده قرار گرفتند.
در واقع، تولد ژانر مقارن است با آغاز تاریخ سینما. نویسندگی و فیلمسازی در هر ژانر، قواعد خاص خودرا میطلبدو هر ژانر مشخصات خاصی دارد.
مشخصاتی كه كم و بیش از پیش تعیین شدهاند و تخطی از آنها به منزله زیر پا گذاشتن قواعد ژانر و در نتیجه خارج شدن از ژانر است.
یكی از امكاناتی كه ژانرها و نوشتن در این ژانرها برای فیلمنامهنویسان ایجادمیكند، این است كه كار فیلمنامه نویس را تا حدزیادی آسان میكند و باعث سرعت نوشتن میشودو میتواند راهنمای خوبی برای فیلمنامهنویس باشد.
ژانر با در اختیار گذاشتن تكنیكهای از پیش تعیین شده، نویسنده را از دردسرهای مربوط به تصمیمگیری در مورد چگونگی قسمتهای مختلف فیلمنامه خلاص میكند.
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منبع:جام جم