تبیان، دستیار زندگی
ابن اثیر می نویسد: «از عموهای پیامبر غیر از حمزه و عباس و ابوطالب، کس دیگری به پیامبر ایمان نیاورد». عقیده ی عده دیگری از علمای شما بر این است که ابوطالب اسلام آورد اما به دلیل اینکه از قدرت خود برای یاری پیامبر استفاده کند، ایمان خود را علنی نکرد؛ و به ه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کفر ابوطالب

حضرت ابوطالب

در سال 1345 هجری قمری در شهر پیشاور پاکستان مجلس مناظره ای بین تنی چند از علمای اهل سنت و عالم برجسته شیعی سلطان الواعظین شیرازی برگزار گردید که طی آن شش نفر از تجار سرشناس و خوانین با نفوذ پاکستان از عقائد باطل خود دست برداشته و به ریسمان محکم الهی چنگ زدند. این نوشتار بخشی از این واقعه است .


شیخ: اگر راه حلی هم درباره ی پدر ابراهیم درست کنید، دیگر راجع به ابوطالب هیچ کاری نمی توانید بکنید، زیرا مسلماً ابوطالب در حالت کفر از دنیا رفته است.

واعظ: خداوند لعنت کند کسانی را که به سبب عداوت با امام علی (علیه السلام)، به حضرت ابوطالب نسبت ناروا دادند و به آن حضرت تهمت کفر و الحاد زدند. بر طبق نظر خاندان رسالت، حضرت ابوطالب موحد بوده و با ایمان از دنیا رحلت فرموده است. ابن اثیر می نویسد: «از عموهای پیامبر غیر از حمزه و عباس و ابوطالب، کس دیگری به پیامبر ایمان نیاورد». عقیده ی عده دیگری از علمای شما بر این است که ابوطالب اسلام آورد اما به دلیل اینکه از قدرت خود برای یاری پیامبر استفاده کند، ایمان خود را علنی نکرد؛ و به همین جهت بود که مخالفان مزاحم رسول خدا نمی شدند.

شیخ: مگر حدیث ضحضاح را نشنیده اید که: ابوطالب در ضحضاحی از آتش است.

واعظ: ناقل این حدیث مسخره، یک فرد فاسق و زانی و شارب الخمر بوده است که به سبب دشمنی با علی (علیه السلام) و خوش آیند معاویه این حدیث را جعل نموده است. ما دلایل بسیاری بر اثبات ایمان حضرت ابوطالب داریم.

ابن اثیر می نویسد: «از عموهای پیامبر غیر از حمزه و عباس و ابوطالب، کس دیگری به پیامبر ایمان نیاورد». عقیده ی عده دیگری از علمای شما بر این است که ابوطالب اسلام آورد اما به دلیل اینکه از قدرت خود برای یاری پیامبر استفاده کند، ایمان خود را علنی نکرد؛ و به همین جهت بود که مخالفان مزاحم رسول خدا نمی شدند

از جمله ی این دلایل، اشعار آن جناب است که در مدح پیامبراکرم سروده است و در آنها صریحاً می گوید: «من بر دین محمد هستم و پیغمبر حقی را یاری می کنم که هیچ گاه باطل در کلام او راه ندارد»1 علمای شما این اشعار را نقل نموده و ثبت کرده اند. اگر جناب ابوطالب مشرك و بت پرست بود بایستی همان روز اول که نبوت حضرت ختمی مرتبت علنی می شد، آن حضرت را منع می نمود و او را بر حذر می داشت نه اینکه مشوق و ترغیب کننده ی او باشد و به ایشان عرض کند: «امر خودت را آشکار کن! به خدا سوگند، هیچ کس در صدد آزار تو بر نمی آید؛ مگر اینکه زبان های تند و شمشیرهای تیز ما را روبروی خود ببیند. به خدا قسم! عرب در مقابل تو به زانو در خواهد آمد. دین تو بهترین ادیان است». عجیب است که شما برای اثبات ایمان افراد پلیدی مثل ابوسفیان ملعون و معاویه ی لعین و یزید پلید که مسلماً کافر و بی ایمان بودند، دلیلی طلب نمی کنید و آنها را مۆمن می دانید؛ اما برای ایمان ابوطالب، با وجود این همه دلایل و براهین، باز هم سرسختی می نمایید و ایشان را مشرك می خوانید. ادامه این مناظره در سلسله مقالاتی، طی روزهای آینده به شما دوست عزیز تقدیم می شود. امیدواریم این همراهی زمینه شناخت مذهب حق و گروه رستگاران را فراهم کند .

پی نوشت :

1- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید 14/78 نامه 9

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع :

شهابی در شب ، دکتر ضیآء توحیدی ، ص 148 – 149

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.