تبیان، دستیار زندگی
گشتالت یک کلمه ی آلمانی است که در معنای کل به کار می رود. منظور از گشتالت این است که کل هر چیز از مجموع اجزای تشکیل دهنده ی آن فراتر است....
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روان شناسی گشتالت (بخش دوم)

روان شناسی گشتالت(بخش دوم)

همان گونه که مستحضرید اهمیت علم روان شناسی درکشورمان به صورت مدرن آن در چند دهه ی اخیر، بیش از پیش آشکار شده است.

به عبارت دیگر می توان گفت برای حل قسمت عمده ای از مسائلی که بشر امروز با آن روبرو است باید از علم روانشناسی کمک گرفت.

در همین راستا کتاب روان شناسی سال سوم رشته ادبیات و علوم انسانی بیش از یک دهه است که در  چرخه ی آموزش کشور قرار دارد. مرکز یادگیری تبیان نیز به منظور یاری رساندن به شما دانش آموزان و دانشجویان عزیز، سلسله مقالاتی را در این ارتباط در نظر گرفته، که امید است مورد بهره مندیتان قرار گیرد.

روان شناسی گشتالت(بخش دوم)

در مقاله ی پیشین دانستیم که گشتالت یک کلمه ی آلمانی است که در معنای کل به کار می رود و منظور از گشتالت این است که کل هر چیز از مجموع اجزای تشکیل دهنده ی آن فراتر است.

مثلا یادگیری یک کلیت است و نمی توان با کنار هم گذاشتن اجزای مختلف یادگیری، کل یادگیری را مشخص کرد.

همانند بسیاری از مکاتب دیگر، در روان شناس گشتالت نیز به نام ها و عقاید بسیاری می توان اشاره کرد. در مقاله ی گذشته به برخی از نظریه پردازان این مکتب اشاره شد. در ادامه، نظریات دانشمندان دیگری که در این حوزه فعالیت داشته اند را به طور خلاصه بیان خواهد شد.

ماکس ورتهایمر

به خاطر این که اولین آزمایش را انجام داد بنیان گذار رسمی مکتب گشتالت محسوب می شود. با وجود این ولفگانگ و کورت کافکا نیز از بنیان گذاران این مکتب محسوب می شوند.

روان شناسی گشتالت(بخش دوم)

این آزمایش با دستگاهی به نام محرک نما انجام شد. این وسیله تصاویر بی حرکت را پشت سر هم نمایش می دهد. به وسیله ی این دستگاه محرک های دیداری را می توان به مدت طولانی یا کوتاه، و به صورت متوالی ارائه کرد.

وی دو خط عمودی متفاوت را در مکان های جداگانه در مقابل دستگاه نمایش می داد که یکی در طرف راست و دیگری در سمت چپ بود. هر نمایش، نمایش بعدی را در پی داشت و با یک فاصله ی زمانی از آن جدا می شد.

ورتهایمر دریافت که اگر فاصله زمانی بین نمایش ها یک ثانیه باشد، آزمایش شونده های وی یک خط بی حرکت در طر ف چپ و یکی در طرف راست می بینند این ادراک با رویداد فیزیکی مطابقت داشت.

اما اگر فاصله ی زمانی کوتاه تر می شد آزمایش شونده ها چیزی را می دیدند که از یک محل به محل دیگر حرکت می کند و وقتی این فاصله ی زمانی به یک پانزدهم ثانیه می رسید، آزمودنی ها فقط یک خط می دیدند که به نظر می رسید از چپ به راست درحرکت است.

اما وقتی این فاصله ی زمانی کم تر می شد حرکت کم تر آشکار می گردید. وقتی به یک سی ام ثانیه می رسید، صرفا دو خط دیده می شد که به صورت بی حرکت در کنار هم قرار داشتند.

این آزمایش و انواع دیگر آزمایش های انجام شده که در آن خطاهای حسی مشاهده می شود به پدیده ی فای معروف شد.

کریستین فون اهرنفلس

در مقام یک فیلسوف دیدگاه ماخ را گسترش داد. او معتقد بود که در تجربه، ویژگی هایی وجود دارد که از آن هایی که کلا توسط احساس های ما تشخیص داده می شوند، فراتر می روند، او این ویژگی ها را کیفیت های گشتالتی نامید.


مرکز یادگیری سایت تبیان

تنظیم: یگانه داودی