شایعه‌ای که در حد شایعه ماند

دیروز در خبرها آمده بود که بر خلاف آنچه که اخیرا ادعا شده است، هنوز هیچ تماسی از سوی استقلالی ها با فرهاد مجیدی صورت نگرفته است.

تكرار مكررات، اصرار به یك كار غلط، دوباره شایعه بازگشت مجیدی به استقلال این بار تحت عنوان مربی - بازیكن! عجب دروغی است این یكی. فرهاد و امیر. با هم یكجا دركنار هم، فیس تو فیس؛ مگر می‌شود؟! بازی را باید تمام شده دانست حتی اگر علی فتح ا..‌.زاده با لحنی پدرانه بگوید استقلال خانه مجیدی است یا اینكه اعلام كند برایش بازی خداحافظی برگزار می‌كنیم. نه برگزار می‌شود و نه فرهاد می‌آید تا برایش فرش قرمز پهن كنند. بازی تمام شده است.

خداحافظی مجیدی از دنیای فوتبال در واقع همان چیزی بود كه امیر می‌خواست. امیر گوش‌هایش را تیز كرده بود تا خبر خداحافظی مجیدی را همین روزها بشنود كه البته شنید.

مجیدی ناگهانی خبر خداحافظی‌اش را اعلام كرد این بار ناگهانی‌تر از رفتنش در وسط فصل یازدهم اما امیر قلعه نویی وقتی شنید خوشحال بود چون می‌دانست حالا كه فرهاد كفش‌هایش را آویزان كرده پس اتفاقات خوبی در راه است. لااقل اینكه حاشیه‌ها كم می‌شود.

دیگر تماشاگری روی سكوها فرهاد فرهاد نمی‌كند. اگر هم بكند منظوری نیست. خب فرهاد را دوست دارند دیگر چه كارش می‌شود كرد؟! امیر هم این خداحافظی را دوست دارد چون تیمش دیگر یك دشمن فرضی نخواهد داشت. پس این همه خبر درباره بازگشت مجیدی چیست؟ مگر خاله بازی است كه امروز بروی فردا برگردی و پس فردا دوبار بگویی من رفتم. بازی تمام شده است. شاید زودتر از اینها هم تمام شده بود.

اصرار به گفتن اینكه فرهاد برمی گردد آن هم به‌عنوان مربی- بازیكن غلط اندر غلط است. هزار بار غلط است. فرهاد راه خود را یافته است و امیر هم راهش را می‌رود. آنها در دو نقطه كاملا متفاوت با یكدیگر قرار دارند. همانطور كه پیش‌تر نیز اینگونه نبود و هرگز ندیدم مجیدی و قلعه نویی در یك قاب قرار بگیرند.

می‌گویند چون فرهاد با امیر چاق سلامتی كرده، چون به خانه‌اش رفته و فوت مادرش را تسلیت گفته پس این فتح بابی است برای یك كار مشترك اما چند بار باید گفت اینها تخیلات ذهنی است اینها همه‌اش حرف است و حرف. پرونده این همكاری را برای همیشه باید مختومه اعلام كرد، حتی اگر برای مربیگری فرهاد در استقلال باشد.

امیر همین كه دوباره می‌گوید مثل بعضی‌ها به خاطر پول به استقلال پشت نكردم معلوم است منظورش كیست. خب منظورش فرهاد مجیدی است دیگر. این یعنی من پای حرفم هستم حتی اگر آقا فرهاد صورتم را بوسیده باشد. خب گناه كه نیست. آقا جان من نمی‌خواهم با مجیدی كار كنم. مربی‌ام، حق دارم تیمم را خودم انتخاب كنم. حق دارم دستیارانم را خودم انتخاب كنم.

حالا حاجی برود هی این ور و آن ور بگوید شاید فرهاد برگردد! مگر آن روز كه فرهاد از استقلال رفت كسی گفت حق نداری بروی؟! خواست رفت و امیر هم حق دارد او را نخواهد.

منبع: مجله اینترنتی جهان و ورزش