تبیان، دستیار زندگی
حال سینمای کودک و نوجوان ایران نزدیک به دودهه است که خوب نیست. اینکه فیلمساز مقصر است یا مدیرسینمایی و سیاستگذار هم تفاوتی در ماجرا ایجاد نمی‌کند. این سینمایی است که سینمادار حاضر نیست فیلم‌هایش را اکران عمومی کند و اگر هم تن به این کار بدهد از سرناچاری ا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کودکی های جا مانده

چرا سینمای كودك دیگر نمی‌تواند به دوران طلایی دهه60 بازگردد؟


حال سینمای کودک و نوجوان ایران نزدیک به دودهه است که خوب نیست. اینکه فیلمساز مقصر است یا مدیرسینمایی و سیاستگذار هم تفاوتی در ماجرا ایجاد نمی‌کند. این سینمایی است که سینمادار حاضر نیست فیلم‌هایش را اکران عمومی کند و اگر هم تن به این کار بدهد از سرناچاری است. همین الان اگر فارابی حمایت و مشارکت خود را از تولیدات کودک قطع کند جز یکی دو فیلم از کانون پرورش فکری و تلویزیون، جایی برای تولید محصولات ژانری که در همه جای دنیا پرطرفدار است وجود ندارد. فیلمسازانی هم که روزگاری ستاره‌های این سینما بودند سال‌هاست که در حیطه‌های دیگر به فعالیت می‌پردازند و ظاهرا آنقدر بزرگ شده‌اند که دیگر نمی‌خواهند فیلم کودک بسازند.

کودکی های جا مانده

1 - اینکه هرسال جشنواره‌ای به نام فیلم‌های کودکان و نوجوانان برگزار می‌شود، الزاما به این معناست که ما سینمای کودک و نوجوان هم داریم؟

اگر بنا را بر تولیدات بگذاریم می‌بینیم که به هر حال هرساله چندفیلم کودک و نوجوان برای حضور در جشنواره ساخته می‌شود ولی اگر اکران را مدنظر قراردهیم می‌بینیم یا خبری از فیلم کودک نیست یا اگر هم هست موفقیتی در کار نیست. حساب کلاه‌قرمزی هم که از سینمای کودک جداست و کسی نمی‌تواند اقبال مخاطب به آن را به حساب موفقیت این ژانر بگذارد. حال سینمای کودک و نوجوان ایران نزدیک به دودهه است که خوب نیست. اینکه فیلمساز مقصر است یا مدیرسینمایی و سیاستگذار هم تفاوتی در ماجرا ایجاد نمی‌کند. این سینمایی است که سینمادار حاضر نیست فیلم‌هایش را اکران عمومی کند و اگر هم تن به این کار بدهد از سرناچاری است. همین الان اگر فارابی حمایت و مشارکت خود را از تولیدات کودک قطع کند جز یکی دو فیلم از کانون پرورش فکری و تلویزیون، جایی برای تولید محصولات ژانری که در همه جای دنیا پرطرفدار است وجود ندارد. فیلمسازانی هم که روزگاری ستاره‌های این سینما بودند سال‌هاست که در حیطه‌های دیگر به فعالیت می‌پردازند و ظاهرا آنقدر بزرگ شده‌اند که دیگر نمی‌خواهند فیلم کودک بسازند. از عباس کیارستمی گرفته تا کامبوزیاپرتوی و کیومرث پوراحمد و مجید مجیدی همگی سال‌هاست که با فیلمسازی برای بچه‌ها یا درباره بچه‌ها خداحافظی کرده‌اند.

می‌ماند چند فیلمساز ثابت قدم و واقعا عاشق مثل ابراهیم فروزش که این مسیر را همچنان ادامه می‌دهند و چند کارگردانی که اغلب با پول نهادهای دولتی فیلم‌هایی می‌سازند که از همان ابتدا مشخص است پس از نمایش در جشنواره باید به بایگانی بروند و بایگانی سینمای کودک دیگر جا ندارد از بس که فیلم اکران نشده در آن انبار شده!

فیلمسازانی هم که روزگاری ستاره‌های این سینما بودند سال‌هاست که در حیطه‌های دیگر به فعالیت می‌پردازند و ظاهرا آنقدر بزرگ شده‌اند که دیگر نمی‌خواهند فیلم کودک بسازند. از عباس کیارستمی گرفته تا کامبوزیاپرتوی و کیومرث پوراحمد و مجید مجیدی همگی سال‌هاست که با فیلمسازی برای بچه‌ها یا درباره بچه‌ها خداحافظی کرده‌اند.

2 - کودکان و نوجوانان جزو گروه‌های سنی‌ای هستند که در سال‌های پس از انقلاب جدی گرفته شدند. قبل از پیروزی انقلاب، تعداد فیلم‌هایی که می‌شد آنها را متعلق به سینمای کودک و نوجوان دانست، منحصر بود به تولیدات سینمایی کانون پرورش فکری؛ روزگاری که در دوران اوج کانون، بزرگ‌ترین فیلمسازان ایران به آنجا رفتند و فیلم‌هایی ساختند که در آنها بیشتر به بهانه کودک، مسائل دیگری مدنظر قرارمی‌گرفتند. از «سازدهنی»، «مسافر» و «سفر» گرفته تا «پسرشرقی» ، «هفت‌تیرهای چوبی» ، «عمو سیبیلو» و «رهایی»، چراغ این سینما با فیلمسازی در کانون پرورش فکری روشن مانده بود. سینمای اکران یکسره در اختیار فیلمفارسی بود و جز چند استثنا مثل «مراد و لاله» کسی فیلمی نمی‌ساخت که بتوان آن را در زیرمجموعه سینمای کودک قرارش داد. از اواخر دهه50 دوران تازه‌ای آغاز شد و همراه و همگام با تغییرات گسترده سیاسی و اجتماعی، سینما هم متحول شد. فیلمفارسی با تماشاگر تخمه‌شکنش کنار رفت و طیف تازه‌ای پایش به سینما باز شد. در دهه60 در اوج دورانی که خانواده‌ها پا به سالن‌های سینما گذاشتند، فیلم کودک از حاشیه به متن آمد و با چنان استقبالی مواجه شد که برایش گروه سینمایی تشکیل دادند. اگر سینما رفتن از خاطرات‌ جمعی کودکان دهه60 و اوایل دهه70 است و اگر این سینما هنوز با‌رقه‌هایی از امید و آرزو را برمی‌انگیزد، مربوط به همان دوران طلایی سپری شده است. فیلم‌های آن دوره هم حالا حکم کودکی از دست‌رفته‌مان را دارند. کودکان امروز وقتی بزرگ شدند جز کلاه‌قرمزی چه نوستالژی‌ای از سینما رفتن می‌توانند داشته باشند؟

کودکی های جا مانده

3 - سال گذشته استیون اسپیلبرگ «ماجراهای تن‌تن» را روی پرده سینماها داشت و مارتین اسکورسیزی «هوگو» را؛ فیلم‌هایی که همانقدر که متعلق به دنیای بزرگسالان هستند با کودکان و نوجوانان هم ارتباط برقرار می‌کنند؛ فیلم‌هایی که هم منتقدان عصا قورت داده دوست‌شان داشتند و هم تماشاگران کم سن و سال با آنها ارتباط برقرار می‌کردند؛ فیلم‌هایی برای اکران جهانی گسترده و فراموش نکنیم که تا سال‌های سال « ئی‌تی» پرمخاطب‌ترین فیلم تاریخ سینما بود.هیچ جای دنیا نسبت به مخاطب کودک این میزان بی‌توجهی که این سال‌ها اینجا متداول شده صورت نمی‌گیرد و هیچ جای دنیا نهاد برگزارکننده جشنواره خودش متولی تولید فیلم، آن هم به این شکل و شمایل نمی‌شود.

4 - راه حل تنها و تنها در حضور بخش خصوصی خلاصه می‌شود. تا روزی که دولت فیلم کودک بسازد در همچنان بر همین پاشنه خواهد چرخید. جشنواره‌ای هست که خوراک می‌خواهد و فارابی هم به فیلمسازانی پول و امکانات می‌دهد که برایش فیلم تولید کنند.

پروانه‌های زرین که به پرواز درآمدند، همه می‌روند دنبال کارشان تا جشنواره‌ای دیگر و فیلم‌های دیگر. هر وقت سینما به جریانی طبیعی و از جنس زندگی تبدیل شد، هر موقع بخش خصوصی از زمین و آسمان تهدید نشد و امکان اندیشیدن به قابلیت‌ها و ظرفیت‌های مغفول مانده یافت شاید سینمای کودک نیز بتواند جایگاهی برای خود دست و پا کند. اکران چند فیلم کودک و قدری حمایت و انبوهی شعار هم نه مشکلی را حل نمی‌کند و نه روند و جریانی ایجاد می‌کند. هروقت سینما از گلخانه خارج شد آن وقت می‌توان فکر کرد که فیلم کودک را چگونه باید ساخت تا کودکان امروز به تماشایش بنشینند؛ کوکانی که با ما بچه‌های کم‌توقع دهه60 تفاوت‌های زیادی دارند.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:همشهری